دفتر انجمن جامعه‏ شناسی ایران شاخه‏ گیلان با همکاری دانشجویان کارشناسی ارشد رشته‏ جامعه‏ شناسی ورودی 84 این دانشگاه، در آبان ماه سال 1386همایشی را در دانشکده‏ علوم انسانی با عنوان "آشنایی با اندیشه ‏های نوبرت الیاس" برگزار کرده است. گزارش کوتاهی از این همایش را که توسط همکاران انجمن در این دفتر استانی برای ما ارسال شده، در زیر می‏خوانید.

نوبرت الیاس جامعه‏‏ شناس و اندیشمند آلمانی عصر حاضر است که نظریات او در حوزه‏ های مختلف به خصوص در مورد "تمدن و نحوه شکل‏گیری آن"، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در همایشی که برای آشنایی با اندیشه‏ های این متفکر در دانشگاه گیلان برگزار شد، ابتدا دکتر محمد مهدی رحمتی مسئول دفتر انجمن جامعه ‏شناسی در این استان، با اشاره به اهمیت اندیشه‏ های جامعه‌شناسانه‌ الیاس، اظهار امیدواری کرد که این همایش آغازی برای شناخت نظریات این متفکر اجتماعی در دیگر دانشگاه‏های کشور بوده و شخصیت علمی او، بیش از پیش، مورد توجه گروه‏های علوم اجتماعی و جامعه ‏شناسی قرار گیرد.

پس از این مقدمه، عاطفه خادم به عنوان نخستین سخنران این همایش، طرح ذهنی و زندگی الیاس را مورد بررسی قرار داد. به گفته او، نوربرت الیاس که در سال‏های 1900 تا 1997 می‌زیسته، در آلمان ودر خانواده‌ای یهودی به دنیا آمده و دوران جوانی‏اش در جنگ جهانی اول سپری شده است. در ادامه مسیر زندگی، محدودیت فعالیت دانشگاهی،او را مجبور به جلای وطن کرد و به همین دلیل، وی ابتدا به پاریس رفته و سپس مقیم لندن شده است.

خادم گفت: چهل سالگی الیاس مصادف با آمدن والدینش به لندن و عدم موفقیت الیاس در ممانعت از بازگشت آن دو به وطن بود که در ادامه مرگ پدر،انتقال مادر به اردوگاه کار اجباری و نهایتاً مرگ مادر در آشویتس، را به دنبال داشت. این اتفاقات تا حدی بر زندگی الیاس تأثیر داشت که به عنواننقطه‌ عطفی در زندگی او شناخته می‌شود. چنان چه به یک تعبیر، واکنش به تظاهرات پرخاشگری و خشونت در جامعه‌ متمدن، هسته‌ اصلی و پایدار اندیشه‌هایش را تشکیل می‌دهد.

وی افزود:هم‌زمان با بازنشستگی الیاس در سن 65سالگی، یک کرسی در دانشگاه «غنا» به او پیشنهاد شد. به همین دلیل، او در 1962 انگلستان را به مقصد آفریقا ترک کرد.سپس در 1964 به لیسستر بازگشت و باهمکاری "دانینگ" به مطالعه درباره جامعه‌شناسی ورزش پرداخت. زیرا هر دو بر این باور بودند که ورزش یک مثال مهم در شعائر احساسی است و بازی، نقش مهمی در زندگی روزمره‌ افراد جوامعمدرن، ایفا می‌کند. همچنین الیاسدر سال 1977 موفق به دریافت جایزه‌ تئودورآدرنو از دانشگاه فرانکفورت شد.

خادم در پایان سخنان خود، توضیح داد که نوبرت الیاس در اواخر زندگی‌اش به بررسی امکان شکل‌گیری "فرآیند تمدن زدایی در جهان" پرداخت و این موضوع را در کنار مراحل مشخص‌ تر توسعه در نهادها و فرهنگ‌های کشورهای خاص، مورد مطالعه قرار داد.

در بخش دوم این همایش، فرید منصوری به بررسی دیدگاه نظری الیاس در باب جامعه انسانی پرداخت. او ابتدا انتقادات الیاس از نظریات رایج جامعه ‏شناختی به ویژه نظریه‌ پارسونز را مطرح کرد و گفت: الیاس دو ایراد کلی را به این نظریات وارد می‌کند. اولین نقد اودر مورد سازماندهی نظریه‌ جامعه‏ شناسی حول مفهوم کنش بوده وانتقاد بعدی الیاس،به جریان فراموش شدن تاریخ در فرایند نظریه‏ پردازی جامعه‌ انسانی اشاره دارد. منصوری در ادامه‌ این سخنرانی خلاصه ‏ای از ویژگی‌های نظریه‌ مورد نظر الیاس جهت تحلیل یک جامعه‌ انسانی شامل تاکید بر غیر قابل برنامه‌ ریزی بودن، پیکره‌ای بودن (Figurative) و فرآیندی بودن جوامع انسانی را مورد توجه قرار داد.

در بخش دیگری از این همایش محمد جعفری برخی دیدگاه‏‏ های دیگر الیاس درباره نظریه جامعه انسانی را مورد بررسی قرار داد. به گفته او، نوبرت الیاس کلیه‌ نظریات ونظریه پردازانی را که فرایندهای اجتماعی را به یک یا چند عامل تقلیل می‌دهند به نقدمی‌کشد و می‌گوید که تقلیل دادن این پروسه‌ها کار بسیار نادرستی است. به نظر الیاس، فرایند های اجتماعی تحت تأثیر عوامل متعددی به وجود می‌آیند و عوامل‌ بقای آنها نیز متعدد است.در این خصوص او از پروسههای متکثر بحث می‌کند.

در ادامه این جلسه، نظریات الیاس در باره‌ جامعه‌شناسی معرفتمورد بحث قرار گرفت و در این باره جعفری گفت که الیاس به وجود یک علم بی‌طرف و عاری از ارزش اعتقاد دارد و در مورد جامعه‌شناسی بر این باور است که این دانش باید جریان‌های اجتماعی کور وکنترل نشده را برای ما قابل دسترس و قابل مطالعه کرده و نیز موجبات کنترل بر جامعه‌ انسانی را فراهم سازد.

به گفته وی،در این مورد چند انتقاد به الیاس وارد شده است. نخستین انتقاد به موضوعات اختصاصی دیدگاه الیاس است. در عین حال، طرز عمل اودرباره‌ عاملیت انسان، تأکیدش بر تداوم تاریخی و همچنین فهم او ازسیاست‌های دانش نیز مورد نقد قرار گرفته است.

در بخش چهارم این همایش، محمد فریدونی در بحثی با عنوان فرایند متمدن شدن و مفاهیم آن، به بیان دیدگاه الیاس در این مورد پرداخت. او با بیان این که نظریات الیاس درباره‌ پیدایش جوامع غربی معاصر متأثر از دیدگاه‏ های فروید و مارکس از یک سو و نظرات وبر از سوی دیگر است، گفت: الیاس جامعه‌ درباری را از نظر تاریخی،شکل مهمی از سازمان اجتماعی و به عنوان هسته‌ اصلی تشکیل دهنده‌ روابط اجتماعی خاصی در نظر گرفته که بسیاری از خصوصیات و اشکال آن در جامعه‌ی بورژوازی و امروزی ادامه یافته است. او فرد را در جامعه درباری در ارتباط متقابل با دیگران در نظر می‌گیرد و معتقد است که شکل خاصی از خود‌ نظارتی در جامعه‌ درباری رواج یافته است. در عین حال، این متفکر اجتماعی درباره‌ فرایند متمدن شدن نیز به رفتارهای فردی جوامع اروپایی و روش‌های مناسبی که بر عملکردهای جسمانی و عاطفی افراد مسلط می‏شود، توجه کرده است. چنان‌چه به اعتقاد الیاس، با حرکت زمان به جلو، به تدریج معیارهای بیشتری بر خشونت، عادات غذا خوردن و ... حاکم شده واعمال و شکل‌های ناپسند رفتاری به پشت صحنه‌ زندگی اجتماعی رانده می‌شوند. همچنین الیاس فرایند جدایی پذیری شدید اجتماعی و رانده شدن رفتارهای ناپسند به پشت صحنه را با کاربرد خشونت توسط دولت مورد بررسی قرار داده است. این جامعه‌شناس اعتقاد داشت که هیچ نقاط‌ آغاز و پایانی در تاریخ توسعه انسان (متمدن شدن) وجود ندارد. از سوی دیگر، او برخلاف مارکس، پایان تاریخ را پیش بینی نکرد و معتقد بود که تمدنی که او درباره آن سخن گفته، هرگز کامل نشده و همواره در معرض خطر خواهد بود.

در بخش دیگری از این همایش، میرکمال موسوی به بیان دیدگاه‌های نوربرت الیاس در خصوص گسترش جامعه‌شناسی فرایندی پرداخت و طی گفته‏های خود، به اجمال قسمتی از دیدگاه‌های الیاس در مورد جامعه‌شناسی فرایندی، مانند فهم چالش برانگیز جامعه شناسی معرفت، ورزش و تفریح، روابط اجتماعی گروه‌های بومی و مهاجرین و دوران کودکی و ارتباط آن با بزرگسالی را مورد بحث قرار داد.

در ادامه این میزگرد، ناصر حقی در سخنرانی خود با عنوان الیاس و جامعه‌شناسی معاصر، گفت: الیاس اغلب ارزیابی ساده ازتمدن جدید را، به خاطر نادیده گرفتن جنبه‌های وحشت انگیز آن مورد انتقاد قرار می‌دهد. وی در بررسی تمدن جدید به مسائل و مشکلات خویش در سال‌های جنگ جهانی دوم باز می‌گردد و با یک دید انتقادی به این مسأله نگاه می‌کند. همچنین الیاس بی هیچ تناقضی آن نکته از تحلیل‌های جامعه‌شناختی که صلاحیت کنترل بر ارتباطات اجتماعی انسان را بهبود می‌داد، حفظ کرده و در یک توازن آشکار با دیدگاه روان‏شناسانه، از تأثیر جنبه‌های ناخودآگاه بر حیات روحی سخن گفته است .

درپایان این نشست، دکتر رحمتی در بحثی با عنوان کاربرد نظریه‌ فرایند متمدن شدن در جامعه‏ شناسی ورزشی، دیدگاه صاحب نظران مکتب لیسستر و بهره‌گیری آنان از نظرات الیاس برای تبیین خشونت و پرخاشگری تماشاگران مسابقه‌های فوتبال را مورد بررسی قرار داد.