جامعه شناسی رمان1به کوشش دفتر انجمن جامعه شناسی ایران در دانشگاه گیلان و همکاری انجمن علمی دانشجویان علوم اجتماعی آن دانشگاه نشست «نگاه آسیب شناختی بر جامعه شناختی شدن رمانهای ایرانی» با حضور سینا جهاندیده، پژوهشگر ادبی و مطالعات فرهنگی، در روز سه شنبه 18 آبان 1395 در تالار حکمت دانشگاه گیلان برگزار شد.

این سخنرانی با نگاه انتقادی و آسیب شناختی از فرایند جامعه شناختی شدن رمانهای ایرانی دارای دو بخش به هم پیوسته بود: بخش اول تمهیدی برای بخش دوم. سخنران در بخش اول یک سوال اساسی مطرح کرد و پرسید: آیا آنچه جامعه شناسی رمان از واقعیت می گوید همان چیزی است که رمان نویسان جدی جهان از واقعیت می گویند؟ پژواک این سوال در بخش دوم سخنرانی حضور مستمر داشت. سوال بخش دوم سخنرانی این بود: جامعه شناختی شدن واقعیت چه آسیب بزرگی بر رمان های جدی فارسی وارد کرده است؟

جهاندیده ادامه داد: جامعه شناسی رمان (کارهای لوکاچ و گلدمن) در ابتدا در جستجوی به اجرا در آوردن این اصلی هگلی بود: «حقیقت در کلیت است و کلیت خود را در شدن آشکار می کند». طبق این اصل هدف هنر شناختاری ست به تعبیر دیگر هنر واقعیت عالی را سامان می دهد از همین رو ست که لوکاچ و گلدمن تاکید بر واقعیت ممکن می کنند. بنابراین جامعه شناسی لوکاچی یک اصل را مفروض گرفت که هنر متعلق به اندیشه مفهومی است یا اینکه می توان هنر را به مفهوم تبدیل کرد. گلدمن نظام مفهومی نهفته در اثر ادبی را در دو کارکرد می گنجاند : یکی این که وحدت اثر را می سازد و دیگر اینکه باز تابی از آگاهی یک گروه اجتماعی است. بنابرین جامعه شناسی رمان استعارات زیبایی شناختی رمان را همان استعارات مفهومی میداند که گفتمان علمی هم از آن بهره می برد. تفکر مفهومی جامعه شناسی رمان بنیادی ترین اصل میتوسی رمان را فراموش می کند چرا که هنر و ادبیات تن به عینیت سازی، علت یابی و مفهوم سازی جامعه شناختی نمی دهد. در واقع جامعه شناسان رمان با این پیش فرض امر میتوسی رمان را به امر لوگوسی بر گرداندند. شکل ارجاع رمان به واقعیت زیبایی شناختی ست یعنی چیزی را رمان در واقعیت جستجو می کند که میل به آشکار شدن ندارد. همان میلی که پاردایم های علمی هم نمی توانند آشکارش کنند چون تن به مفهوم نمی دهد و تنها جلوه ای از آن را می توا ن با تصویر آشکار کرد. بنابرین می توان گفت رمان واقعیت را جستجو نمی کند بلکه به اصطلاح لاکانی در پی امر واقعی است. جهان سرشار از امر واقعی میتوسی و حیرت انگیز است و این تنها هنر است که می تواند این امر به تعبیر کریستوا، نشانه گر را بازنمایی کند. امر نشانگر امر نمادین نیست که خود را در بستر زبان آشکار می کند بلکه پیش از امر نمادین در جهان حضور دارد.

جامعه شناسی رمان2او افزود: اما نکته مهمی که باید در فرایند مفاهیم جامعه شناسی رمان توجه کرد این است که نظریه های جامعه شناسی رمان بیش از آنکه وابسته به مفاهیم جامعه شناختی باشد وابسته به ساختارهایی است که رمان از قرن نوزده تا بیست کشف کرده است. طرحی که رمان نویسانی چون بالزاک، استندال، دیکنز، داستایوفسکی و تولستوی از روایت و واقعیت ارائه دادند منجر به تئوری جامعه شناختی مارکسيستی لوکاچی و گلدمنی شد. این طرح بعدها توسط نئوماركسيست هایي چون آدورنو، ماشری و آلتوسر تغییر کرد چرا که نویسندگانی چون جویس و کافکا و حتی نویسندگان رمان طرح جدیدی از نسبت روایت و واقعیت طرح کردند.

جهاندیده سپس به وضعیت رمان در ایران پرداخت و گفت: تولد رمان در ایران به گونه ای آغاز شد که رمان نویسان واقعیت اجتماعی را به جای امر واقع نشاندند. به همین دلیل است که رمان های ما همان چیز را می گوید که جامعه شناسی یا تاریخ ما می گوید. بنابراین میل به استعاره‌های مفهومی دارد تا به علت ها و دلیل ها ارجاع دهد نه به استعاره زیباشناختی تا بتواند به امر واقع حیرت ناک رجوع کند. رمان در ایران به مثابه ابزار شناختاری تقلیل پیدا کرد تا بتواند تنها برتر از علم تاریخ که محبوس در کلیات است ظاهر شود، خود را در جزئیات سامان دهد، اما نتوانست روایت را با رویکرد پدیدار شناسانه همراه کند و آنچنان از هستی فارغ از ایدئولوژی ها و هستی جهانی انسان بگوید زیرا غرق در وضعیتی است که دیگری برایش رقم زده است. آیا رمان فارسی درگیر با همان سوالی نیست که عباس میرزا خطاب به غرب مطرح کرد: آفتاب اول از شرق طلوع می کند چرا من از تو عقب افتادم؟ این سوال نه تنها رمان فارسی بلکه ادبیات معاصر ما را شکل داد که ما چگونه ما شده ایم ؟ این چرایی چه چیزی را به یاد می آورد؟ چه چیزی را فراموش می کند؟ این چرایی همیشه وجهی از بودن جامعه شناختی ادبیات ما را آشکار می کند. سوال عباس هنوز سوال مهم ماست، از دل همین سوال می توان نظریه غرب زدگی را بیرون آورد. از این سوال مشخص می شود ادبیات معاصر ما یک قرن است که معطوف به دیگری است و ملاقات با امر واقع را توصیف نمی کند. شکلی از بودن در ادبیات معاصر آشکار می شود که همیشه در جستجوی چیزی است که ما را حقیر کرده است. بنابرین سوالاتی می پرسد تا این وضعیت را آشکار کند. اما در این میان چیز بزرگی فراموش می شود: مواجه با امر واقع آن چه که می تواند چیستی اصیل ما را آشکار کند. این نشست با پرسش و پاسخ دانشجویان، اساتید و سخنران به اتمام رسید.