دکتر بهروز مرادینشست حلقه مطالعات اجتماعی زنان انجمن جامعه شناسی ایران روز دوشنبه سوم ابان ماه 1395 به موضوع تحلیل جامعه شناختی کنش های سیاسی حضرت زینب (س) به عنوان الگویی از یک مسلمان متمدن اختصاص داشت. سخنران این نشست بهروز مرادی دانش آموخته جامعه شناسی دین از دانشگاه های آمستردام و تیلبوخ هلند بود.

او با اشاره به رویکرد نوربرت الیاس جامعه شناس آلمانی گفت: الیاس جامعه شناس آلمانی در کتاب خود به نام "فرآیند تمدن"، مراحل آغازین و پسین تمدن کلی بشری را در سیر حرکت تاریخ مورد بررسی قرار می دهد. او در این کتاب چنین مطرح می کند که انسانها در مراحل آغازین تمدن برای سازماندهی هنجارین رفتار خود در پهنه اجتماع نیازی تعیین کننده به ساز و کارهای بیرونی داشتند. این ساز و کارهای کنترل و تنظیم کننده بیرونی رفتار، همان سازمانهای اجتماعی و افراد حقوقی بودند که در محیط اجتماعی فعال بودند و عملکرد و کارکرد آنها در راستای نظارت بر رفتار افراد بود تا اینکه افراد را به سویی هدایت کنند که خود را با هنجارهای اجتماعی هماهنگ نمایند و مانع آن شوند که افراد دست به رفتار کجروانه بزنند. به مرور که فرایند تمدن رشد می کند و در جریان حرکت زمان به جلو می آید و به دوران جدید می رسد، این ساز و کارهای تنظیم کننده رفتار اجتماعی، از بیرون فرد به درون فرد منتقل می گردند. به بیان دیگر؛ تمدن هایی که در مراحل آغازین زندگی بشر وجود داشتند، بر سازمان‌های کنترل کننده بیرونی برای هماهنگ سازی رفتار افراد جامعه تاکید می ورزیدند و تمدن هایی که در مراحل بالاتر و متکامل تری قرار دارند، ساز و کارهای نظارت بر رفتار اجتماعی را از بیرون به درون افراد انتقال داده اند. این بدین معناست که آن تمدن هایی متکامل ترند که افراد و اعضای آنها برای رعایت هنجارها و ارزشهای همگانی به ساز و کارهای بیرونی برای سازماندهی رفتار اجتماعی افراد نیاز ندارند یا کمتر نیاز دارند. بر این پایه، انسانهای متمدن برای اینکه به گونه ای شایسته و ارزشی رفتار کنند، نیازی به ساز و کارهای بیرون از خود ندارند تا آنها را مجبور به رعایت هنجارها کنند. آنها یک نظام خود- کنترلی در درون وجدان خود ایجاد کرده اند که به آنها این توانایی را می بخشد که بر کشش‌های ناخودآگاه غریزی و احساس‌های متنوع خود و هیجان‌های تحریک کننده مسلط باشند و در برابر محرک‌های ناخوشایند بیرونی مقاومت و واکنشی آرام و عقلانی داشته باشند و توانایی مدیریت بر رفتار خود را پیدا کرده اند. بر پایه این دیدگاه؛ آن انسانهایی متکامل تر و متمدن ترند که برای نشان دادن رفتار هنجارین و شایسته نیاز به سازمانهای نظارت کننده و مراجع مجازات کننده بیرونی ندارند، بلکه نیرویی از درون در آنها نهادینه شده که رفتار آنها را به شیوه ای عقلانی و سازنده سازماندهی و مدیریت می کند. متمدن بودن افراد در این راستا با وجود نیرویی درونی شده برای نظارت عقلانی بر رفتار منطبق است که به افراد قدرت مقاومت در برابر کجروی و نیز اراده لازم برای مدیریت موقعیت های دشوار و نیز همت سازماندهی رفتار شایسته را می بخشد که در ادبیات دینی این ویژگی مترادف «تقوا» است. تمدن فردی در این بحث معادل تقوا در نظر گرفته شده است. به همین علت است که در ادیان توحیدی به ویژه در اسلام تقوا یکی از اصلی ترین شاخص‌ها برای تعیین برتری افراد نسبت به یکدیگر نزد خداوند مطرح شده است. منظور و مقصود از عبارت «متمدن» برای حضرت زینب (س) در این مبحث؛ همانا کیفیت واکنش مدیریت شده ایشان و میزان تسلط بر خود و مدیریت رفتار وی پس از واقعه عاشورا با معیارهای الیاس برای تعیین شاخص متمدن بودن ایشان می باشد. ایشان پس از واقعه، بر پا و استوار راه می پیماید، فاصله شهرها را یکی پس از دیگری با پای پیاده طی می کند و خستگی او بر داغ های گرانش سایه می افکند و معجونی از فاجعه بر وجود او می باراند. اما او در مواجهه با مردم کوفه، با ابن زیاد و با یزید نه تنها به کسی توهینی نمی کند و دشنام نمی دهد و بی ادبی به کسی روا نمی دارد و حرفی ناسنجیده بر زبان نمی راند، بلکه زیباترین و تاثیرگذارترین سخنانی که دل ها را به لرزه در می آورد و وجودها را برمی آشوبد و وجدان ها را بیدار می سازد و روح ها را احیا می کند را بر زبان می آورد. سخنانی سنجیده، پر مغز، نشات گرفته از ایمان راسخ و تقوا و تسلیم و بندگی در مقابل خدا، واقعیت گرایانه، آموزنده، زندگی بخش، بیدارکننده بدان‌گونه که حتی دل یزید را می لرزاند و او را به سوی پشیمانی و توبه رهنمون می سازد. این رفتار مصداق بارز شخصیتی است مسلط بر خود که قابلیت مدیریت فراطبیعی نسبت به هیجانات و احساسات جریحه دار شده خویش را یافته و بر اساس نظریه الیاس، متمدن و بر اساس ترمینولوژی دینی «متقی» شده و بر خویش تسلط دارد و بر خود حکومت می کند. شکوه نکردن او از خدا مفهوم بی دریغ بندگی و تسلیم او در برابر خداوند است و حتی زبان به شکر خدا می گشاید که جز زیبایی ندیده و این اوج مسلمانی او را و بندگی او را به نمایش می گذارد. واکنش های آدمی است که چهره حقیقی او را برملا می سازند، آن هم واکنش های او در مقابل شرایط سخت و وضعیت های خانمان برانداز است که جوهره اصلی و وجودی هر کس را نشان می دهد، چرا که در شرایط معمولی همگان ممکن است آرام و مودب و مسلط بر خویش باشند. مواجه شدن آنها با شرایط دشوار است که حقیقت وجودی انسان را عیان می سازد. اسلام و قرآن چنین شخصیت هایی می سازد که در هنگام فاجعه باز هم مثبت و موثر و شایسته عمل می کنند و این شرایط نیست که نوع رفتار آنها را تعیین می کند، بلکه آنها مسلط بر شرایط هستند و از فراز وضعیت ها عمل می کنند و از اوج به رویدادها نظر می افکنند و هیچ چیز نمی تواند تسلط آنها را بر خود خدشه دار سازد. ادب آنها در شرایط فاجعه آمیز نشانه و ویترین این تسلط بر خویش است. چیزی وجود ندارد که آنها را از حالت تعادل خارج نماید.

وی افزود: این چنین زنی است که اسلام می سازد و زمانه ما نیازمند تعالیمی است که چنین زنانی را پرورش و تحویل جامعه بشری بدهد، آنها که شخصیت شان وابسته به شرایط نیست و هویت شان وابسته به میزان آرایش صورت و جسم پالایش شده و اندام عروسکی نیست. زنانی که برای ابراز وجود نیازی به عرضه کردن جسم خود به چشم ها و اخذ تاییدیه از محیط اجتماعی ندارند. هویتی متکی به ایمان و تقوای خود دارند و به همین خاطر متمدن هستند. متمدن بودن آنها تابعی از معیارهای باطنی آنهاست و نه وابسته به جسم و صورت آنها. بررسی اجزاء واکنش آن حضرت در آن ایام نشان دهنده این حقیقت است که ایشان از ساز و کارهای خود کنترلی بسیار قدرتمندی برخوردار بودند که این امر سطح متمدن بودن ایشان را بر پایه معیارهای مطرح شده از سوی الیاس در مورد سنجش میزان متمدن بودن افراد مشخص می سازد.