*بنیامین صادقی

گفتمان پوپولیستی در منطقه«گفتمان پوپوليستي در تحولات ترکیه ومنطقه» موضوعی نشستی بود که به همت گروه جامعه‌شناسی صلح و با همکاری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی روز شنبه 16 اردیبهشت 1396 در سالن اندیشه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در این جلسه با توجه به نزدیکی انتخابات در کشور؛ سخنرانان نگاهی نیز به انتخابات پیش روی در کشور داشتند.

حسن امیدوار(دبیر گروه جامعه‌شناسی صلح)، دکتر محمد امین قانعی راد (عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور)، دکتر سید جواد میری (عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) دکتر حمیدرضاجلایی پور(عضو هیئت علمی دانشگاه تهران) و دکتر علی مرشدی زاد (عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد) از سخنرانان این نشست بودند.

حسن امیدوار، دبیرگروه جامعه‌شناسی صلح در این نشست گفت: گروه جامعه شناسي صلح انجمن جامعه شناسي ايران در راستاي رسالت و هدف پژوهش صلح به دنبال شناخت نحوه عملكرد كنش هاي ناپیوسته ، کنشهای منفي ياخشونت زا و همچنين شناخت نحوه عملكرد خشونت ساختاري مي باشد. از اين رو مطالعه پديده هايي كه داراي پديده هايي كه داراي پتانسيل و نيروي محركه ايجاد گسست و خشونت در جامعه را دارا مي باشند، از موضوعات مورد علاقه این حوزه محسوب می گردد. پوپوليسم، داراي پتانسيلي است كه مي تواند انرژي خشونت فيزيكي ،خشونت ساختاري و خشونت فرهنگي را تامين نمايد.زيرا مفهوم مردم، توده، امت تا حد مفهومي مقدس، داراي بارارزشي است. بي اعتنايي و بي توجهي به نقش و نيروي شگرف پوپوليسم مي تواند خطاي بزرگ شناختي وعملكردي براي جامعه شناسي محسوب گردد. پوپوليسم در زيستن با تضادها، و در تضادها و در ارتباط با انسانهای دگرانديش و مخالف دنبال پيروزي مطلق و قطعي است و تحمل جهان چند صدايي برايش دشوار مي باشد و با همان خطاي شناختي تنها با گروه خودي تفاهم دارند. يكي از ويژگيهاي پوپوليسم يافتن توطئه هاي ضد مردمي است كه معمولا به مخالفان خودنسبت مي دهند اين عمل معمولا به دشمني هاي نژادي ، قومي و چند پارگي شدن جامعه دامن ميزند. پوپوليسم ، تلاش مي نماید با جلب همدلي و اعتماد (به تعبير كالينز ) انرژي عاطفي ايجاد كند آن چيزي كه علت نگراني از پوپوليسم است پتانسیل ساخت و توليد خشونت فرهنگي و ساختاري است .

دکترعلی مرشدی دیگر سخنران حاضر در ادامه این همایش ضمن نظری خواندن بحث پوپولیسم گفت: افلاطون به دموکراسی ایرادی می گیرد که آن این است که دموکراسی حاکمیت اکثریت نادان بر اقلیت مردم است. این ایراد یک ایراد ذاتی دموکراسی است و همیشه هم وجود دارد و هیچوقت حتی طرفداران دموکراسی منکر این ایراد نشدند و حتی سعی کردند در طی زمان این ایراد را کاهش دهند و در واقع نکته ای که افلاطون ذکر می کند و دموکراسی را جزوی از حکومت های بد قلمداد کند، این برداشتی است که در جامعه امروز تحت عنوان پوپولیسم شکل می گیرد و از معایب و آسیب های نظام دموکراتیک است.

وی گفت: پوپولیسم در فضای خاصی رشد می کند و بسته به تاریخ خاص و یا جغرافیای خاص هم ندارد. در قرن 19 ام جنبش های کشاورزی در روسیه دارای ماهیت پوپولیسمی بودند. در قرن 20 ام جنبش ها و همچنین رژیم های مختلفی ایجاد شدند که شکل های مختلفی از آن را می توانیم سراغ بگیریم.

مرشدی در تعریف پوپولیسم اظهار داشت: در تعریف پوپولیسم برخی گفته اند که پوپولیسم یعنی نوعی ایدئولوژی با حکومت که تفاوت میان دو گروه را برجسته می کند. مردم ناب در یک طرف و در طرف دیگر خواص فاسد و این را شروع به برجسته کردن می کند. هر دو را منسجم می داند و نخبگان در هم نگاه پارانورایی اپولیست ها دارای انسجام هستند. در یک تعریف بهتر که عام تر و همه را در برمی گیرد، پوپولیسم انواع مختلفی دارد که پوپولیسم راست هم داریم.

او افزود: نیل می گوید که اگر منافع و مضار کوتاه مدت و منافع و مضار بلند مدت را در نظر بگیریم، در منافع بلند مدت عمدتا چیزی که تاثیر گذار هست، باورها و همچنین استدلال های عقلانی است. در مورد منافع کوتاه مدت، چیزی که برانگیزاننده هست و آن را به حرکت در می آورد، عواطف و هیجانات است. پوپولیسم در منافع کوتاه مدت مردم را بر می انگیزاند و مقابل آن منافعی که در بلند مدت نصیب مردم می شود، قرار می دهد. این در همه اشکال نظام ها و ایدئولوژی های پوپولیستی می توانیم این مهم را سراغ بگیریم. اگر سوابق نظری پوپولیسم را مورد بررسی قرار دهیم، سابقه اش را در اندیشه های آرنت زمانی که از جنبش های توتالیتر صحبت می کند، ببینیم. معتقد است جنبش های توتالیتر جنبش هایی است که در فضایی به وجود می آیند که حزب و طبقه جایگاه خود را از دست می دهند و انسان تبدیل به انسان اتمیزه و یا اتمی می شود.

سخنران بعدی حمیدرضا جلایی پور نیز در خصوص پوپولیسم در ایران با وجود نزدیکی به انتخابات با طرح دو پرسش در این خصوص گفت: سوال اول من این است که چطور می توان از سیر تحلیلی پوپولیسم به یک سیر راهگشا رسید؟ سوال دوم این است که در جامعه ایران که به نظر می رسد پوپولیسم مخرب از سال 1384 تا سال 1392 داشته ایم و آن را تا مرز بحران جلو برده، چرا در حال حاضر با این تجربه، باز بخشی از سیاست مداران و بلوک قدرت دوباره از یک پوپولیسم افسار گسیخته دفاع می کنند؟

وی افزود: علتی که من تمایل به مفهومی بودن پوپولیسم دارم، اغلب مفاهیم در علوم اجتماعی از زوایای مختلف دارای معانی مختلف هستند. لازم است هر کسی که آن ها را به کار می برد، نیت خود را از آن بگوید. پوپولیسم در تجربه ایران ثابت کرده که باید از آن مفهوم ایجاد کرد. برای این سوال مهم توضیحاتی دارم. نکته اول که کم توجهی به آن شده رابطه جامعه توده ای و مدرن است. بعضی فکر می کنند که جامعه مدرن و توده ای داریم که این طور نیست. جامعه توده ای در جامعه مدرن شکل می گیرد. یک جامعه سنتی نیست. نکته دوم این است که باید جامعه توده ای در برابر جامعه مدنی تفکیک کرد و این دو را باید در برابر هم قرار دارد و توجه داشت که هر دوی آن ها در جامعه جدید شکل می گیرند. نکته سوم این است که ما گرایش های پوپولیستی داریم یعنی کسانی که خصیصه های پوپولیستی را دنبال می کنند و در همه جوامع هستند.

جلایی پور در مورد تقسیم بندی مردم گفت: در جامعه ایران هر دو مردم گرایی را می توان دید: مردم گرایی مخرب و مردم گرایی مثبت.

وی در پاسخ به سوال دوم خود گفت: افسار گسیختگی پوپولیستی به معنی این است که شعور مردم را نادیده بگیریم. جامعه سیاسی ما در حال گذار از دموکراسی است که با اقتدارگرایی شرمنده مواجه است که این دسته با دموکراسی مخالف و آن را غربی می دانند اما باز هم شرمنده هستند و تصمیم به علنی کردن آن ندارند لذا به پوپولیسم روی می آورند. این دسته کسانی هستند که با وجود مخالفت با دموکراسی، ضد مردمی را هم نمی پذیرند.

در ادامه قانعی راد در خصوص تفکیک دو نوع پوپولیسم گفت: فرآیندی وجود دارد به نام فرآیند نوسازی و مدرن شدن جوامع. مدرن شدن یعنی تحول اجتماعی و فرهنگی که رخ می دهد. در طی این تحول، کسی که این فرآیند را به خوبی تعبیر کرد ماکس بلر بود. او معتقد بود اتفاقی که می افتد رشد عقلانیت و رشد سازمان است و بروکراتیزه شدن جامعه در کنار این رشد عقلانیت جامعه است. یک صورت زندگی اجتماعی رشد پیدا می کند که به آن سازمان و بروکراسی و این شیوه تفکر رشد پیدا می کند که به آن عقلانیت می گویند. بنابراین عقلانیت و سازمان به هم مرتبط هستند و به هم مشروط هستند. یعنی نمی توان از عقلانیت بی سازمان سخن گفت.

وی در خصوص مدرنیته شدن جامعه افزود: مدرن شدن جامعه یک فرآیند سازمان یابی جامعه ایجاد می شود. پیش از این جامعه سازمان نداشت و یا به صورت قبایلی زندگی اجتماعی در جریان بود. اینجا بود که سازمان ها و صورت های جدید زندگی اجتماعی شکل می گیرند. افراد سازمان های غیردولتی و سایر ارگان ها را تشکیل می دهند. این سازمان ها با خود معیارها و ضوابطی به همراه دارند که این معیارها بسته به هر سازمان تفاوت می کند و هر کدام از استانداردهایی برخوردار هستند. در این فرآیند یک سری از مردم عادی آسیب می بینند، به دلیل اینکه سازمان های نخبه که معمولا درآن نخبگان تنها به یک سری از امتیازها می رسند. در نتیجه به مردم حسی از بی عدالتی دست می دهد پس از آن تمایل برای برهم زدن نظم اجتماعی شکل می گیرد. این عقلانیتی که وجود دارد را به چالش بکشند و این سازمان هار ا تخریب کنند و عقلانیتی دیگر را جایگزین آن کنند، که آن عقلانیت های جدید مدافع منافع آنان باشد. در طرفی دیگر ما آدم هایی را داریم که کل فرآیند سازمان یابی جامعه از آن آسیب دیده اند، نه به عنوان بد، بلکه یک رویکرد نوستالژیک به یک وضعیت قدیمی و یک نگاه اعتقادی دارند. در شرایط دموکراسی احساس امنیت نمی کنند. انسان ها دوست دارند در یک شرایط آرام زندگی کنند، برای آن ها تصمیم گرفته شود و نخواهند در موقعیت های مختلف موجه شوند و با انتخاب های سخت دچار نشوند. اضطراب انتخاب بسیار مشکل و سهمگین است. در جامعه مدرن با انتخاب های بیشتری نسبت به قرون وسطی وجود دارد. وی افزود: با رنج برخی انسان ها از آشوبی که در حال ایجاد شدن است و مراجع اقتدار را در حال از دست دادن می بینند دو گروه هستند که از این روند احساس نارضایتی دارند که آن ها را می شود در پوپولیسم سیاسی و پوپولیسم اجتماعی جای داد. پوپولیسم اجتماعی در جامعه ما بسیار قوی است، یعنی تنها گروه هایی نیستند که در عرصه سیاسی معتقد به سازمان زدایی کرد، طبیعتا یکی از ویژگی های سازمان زدایی نخبه زدایی است. کاری که با منحل کردن سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور انجام شد، برکناری نخبه ها همزمان با سازمان زدایی بود. نخبه ها هم نخبه های سازمانی هستند.

قانعی تاکید کرد: پوپولیسم حسابی برای توان کارشناسی باز نمی کند. هدف آن هم توزیع پول و یا بهبود وضعیت مردم نیست، هدف آن بازگشت به وضعیت نوستالژیک است. با فاصله گرفتن از آن وضعیت احساس رنج می کند و معتقد است که اقتدار پیشین را باید باز گرداند. باید دانست که با انقلاب کردن، تنها اقتدار نفر اول ممکلتی زیر سوال نمی رود، بلکه اقتدار همه آن طور مثل قبل نخواهد بود و کاهش پیدا می کند. درتمام عرصه ها این اقتدارها تغییر می کند. قانعی راد همچنین با دموکراسی شمردن این دوره گفت: در این دوره باید طوری عمل کرد که رای مردم را گرفت وگرنه راه دیگری نخواهد بود.

*تهیه گزارش

 

سایر اخبار: