شیرین احمدنیا[*]
جامعه ایران، بنا به موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد و تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی پویای این کشور، بستری بکر برای انواع پژوهشهای علمی در حوزه علوم انسانی و اجتماعی فراهم آورده است که برای رشد و غنای آموزش و پژوهش دانشگاهی ایران، اعم از رسمی و غیر رسمی، بسیار مغتنم بوده و شرایطی استثنایی را به ویژه امروزه، برای تحقیق، مباحثه و رمزگشایی از تحولات فرهنگی اجتماعی به دست داده است. با این حال، شاید بتوان گفت که علوم اجتماعی در ایران، در نتیجه برخی رویههای ناسازگار، سوء برداشتها و سوء تفاهمها و بر خلاف آنچه به نسبتهای متفاوت، در کشورهای پیشرفته جهان شاهد هستیم؛ هرگز این امکان یا فرصت را نیافته تا به نقش کارا و جایگاه سازنده خویش برای فراهم آوردن دستاوردهای علمی و مطالعاتی درخور که به توسعه علمی رهنمون شود، دست یابد.
در کشورهای توسعه یافته، دستاورد و حاصل آموزشها و پژوهشهای عالمان اجتماعی، صاحبنظران و دانشگاهیان، به راهنمای عمل دستاندرکاران امور فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بدل میشود و مسئولان صاحب نفوذ را که به مشاورههای کارشناسی صاحبنظران علوم انسانی و اجتماعی بها داده و دانش حاصله را ارج مینهند، برای برنامهریزیهای کوتاه و بلند مدت در جهت مصالح افراد جامعه یاری میرساند. به این ترتیب که از سویی، مطالعات و تحقیقات بنیادین، ظرفیتهای شناخت علمی چند وجهی و افقهای معرفتی را گسترش داده و از سوی دیگر، تحقیقات کاربردی، چالشهای موجود برای دستیابی به اهداف برنامهریزیهای به عمل آمده را شناسایی و چارهجویی میکنند. در چنان جوامعی، تأمین و تخصیص بودجه تحقیقاتی برای انجام مطالعات کاربردی، امری لوکس و "ریخت و پاش زائد" در بودجه سالیانه کشور تلقی نمیشود و این امور بخش قابل توجهی از بودجه ملی را طی تدابیر مسئولانه و آگاهانه، به خود اختصاص میدهند. بدین ترتیب، مساعی همه جانبه عالمان اجتماعی همردیف با علمای سایر رشتههای مورد نیاز توسعه علمی، فرهنگی و فنی، در خدمت مردم و مسئولانی قرار میگیرد که با اشراف به روند تحولات تاریخی، دغدغه حال و آینده دارند، و به بهبود شرایط و کیفیت زندگی مردم میاندیشند.
از سویی، عالم اجتماعی ما درگیر ذهنیت و منش "دنبالهروی" از مسیر فکری و تجربه زیسته متفکران فرهنگهای متفاوت از فرهنگ خودی است و به الگوگیری از راههای پیموده شده دیگران در شناخت مسائل اجتماعی و فرهنگی برخاسته از زمینههایی متفاوت و چارهاندیشیهای ایشان بسنده میکند که قاعدتاً با طی چنین طریقی، نه به راه حلی برای مسائل خود نایل میآید و نه توان این را مییابد که به غنای ذخایر اندیشه و دانش جهانی بیافزاید و نقشی در حاشیه را برای علوم اجتماعی ایران رقم میزند. از سوی دیگر، با غلبه این نگاه نسبت به خود و نگاهی که دیگران به عالمان اجتماعی موجود پیدا میکنند، اصحاب علوم اجتماعی، به ویژه جامعهشناسان، از اختیار عمل، استقلال رأی و اعتماد به نفس لازم جهت برعهده گرفتن مسئولیتی که میتوانستند برعهده بگیرند، برخوردار نبوده؛ به دستاوردهایشان که در نتیجه موانع و چالشهای درگیر، بی گمان، بی عیب و نقص نیست، به دیده حقارت یا در بهترین حالت، بدگمانی و سوء ظن نگریسته میشود؛ ایشان را از کفایت و درایت لازم جهت تعیین خطی مشی حتی در مسیریابی تحقیقات خویش برخوردار نمیدانند و در نهایت، همچنان، مسئولیتهای خطیر که بر سرنوشت اجتماعی سیاسی و فرهنگی مردم این کشور تاثیرگذارند، بر عهده صاحبان علوم و فنون با خاستگاههایی غیر از رشتههای علوم انسانی و اجتماعی، مثل اصحاب رشتههای مهندسی یا پزشکی، گذاشته میشود.
چالشهای موجود، موانع و محدودیتها و شرایط ناسازگار در حیطه عملکرد عالمان علوم اجتماعی در ایران را میتوان تا حدودی قابل مقایسه با مشکلات و مسائل درگیر اصحاب رسانه تلقی کرد که ایشان نیز در زمینه ایفای نقش مستقل و جایگاه واقعی "رسانههای جمعی" درتنگنا به سر میبرند؛ چنانکه میتوان مشاهده کرد که رسانهها نیز دیر زمانی است از ایفای نقش روشنگر و پویای خود به عنوان آینه تمامنمای جامعه و ناقد حساس و تیزبین شرایط حیات سیاسی اجتماعی و اقتصادی جامعه باز ماندهاند.
در این راستا، انجمن جامعهشناسی ایران در جهت ایفای نقش مستقل علمی و حساس خویش نسبت به سرنوشت و تحولات جامعه و علوم اجتماعی ایران، بنا دارد در قالب همایشی ملی در اردیبهشت ماه سال جاری، با عنوان "علوم اجتماعی در ایران: دستاوردها و چالشها (هماندیشی صاحبنظران علوم اجتماعی)" عرصهای را برای طرح و ارزیابی دیدگاههای اندیشمندان علوم اجتماعی ایران فراهم سازد. در چارچوب بحث و تبادل نظر اندیشمندان علوم اجتماعی در ایران، محورهای متنوعی نظیر دستاوردهای علوم اجتماعی کشور، مشکلات و چالشهای کنونی علوم اجتماعی، گسترش ارتباط گفتمانی در عرصه مباحث توسعه علوم اجتماعی ایران، گسترش تعاملات بین انجمنهای علمی علوم اجتماعی کشور،تحلیل نقشهای آموزشی، پژوهشی، خدمات و مشاوره در علوم اجتماعی، تحلیل راهبردی فرصتها و تهدیدها، نقاط قوت و ضعف و چالشهای علوم اجتماعی، و دستاوردهای علوم اجتماعی حرفهای، سیاستی، انتقادی و مردممدار در ایران، مورد نقد و بررسی قرار خواهند گرفت.
در خاتمه یادآور میشوم که ادامه حیات و تعالی و رشد جامعهشناسی در ایران، مستلزم همراهی، تلاش مستمر و مثبت و مشارکت و همدلی همه افرادی است که به نقش بالنده و سازنده این رشته علمی اعتقاد و به توان خویش اطمینان و اعتماد دارند و در مجموعه تلاشهای معطوف و منتهی به این هدف، سهمی را فعالانه بر عهده خویش میگیرند. به مجموعه اعضای محترم انجمن جامعهشناسی و علاقمندان و تلاشگران علوم اجتماعی در ایران، فرارسیدن سالی نو و نوروزی دیگر را صمیمانه تبریک و تهنیت عرض میکنم. به امید سالی نیکوتر و امید بخشتر برای همگان.
[*] عضو هیأت مدیره انجمن جامعهشناسی ایران