غلامعباس توسلی
گسترش و رشد جامعه شناسی در ایران، علیرغم تلاشهای قابل ملاحظه و بیوقفه ای که طی نیم قرن اخیر خاصه در محیطهای دانشگاهی صورت گرفته و میگیرد، هنوز به سرانجام و خطی مشی مطمئنی نرسیده است. بارور شدن درخت دانش نوپای جامعه شناسی، لازمهاش نه تنها پژوهشهای مستمر، جامع و واقعگرایانه در ابعاد اجتماعی، تاریخی و فرهنگی جامعه ایران و تطورات گذشته آن است؛ بلکه غوطه ور شدن در قلمرو تعاملات اجتماعی گوناگون و فراهم ساختن امکانات کافی برای پژوهش در مقیاس ملی برای درک قانون مندیها و دستیابی به نظریه پردازی هایی است که بتوانند جایگاه خود را در سطح جهانی باز کرده و جایگاه مطمئنی در جامعه شناسی کسب کنند. جست و جو و بازشناسی گفتمان های عمدهای که چه به لحاظ نظری و چه در زمینهه ای کاربردی تاکنون مطرح شده، هنوز به صورت نهایی فرمولبندی نشده است.
با اینهمه به نظر میرسد که در علوم اجتماعی و خاصه در جامعه شناسی زمینه گسترده و مناسبی برای توسعه و رشد کیفی مناسبی برای عالمان و محققان طی پنجاه سال اخیر فراهم شده است: از زمینه سازی های قبل از انقلاب که بگذریم که در حد خود مقدمات خوبی را فراهم نمود، گسترش و توسعه رشته های مختلف علوم اجتماعی در سطح دانشگاهها به خصوص در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا، توسعه تحقیقات اجتماعی در دانشگاه و بیرون از دانشگاهها و توجه و عنایت خاص به ترجمه و تألیف مباحث نظری و کاربردی طی دورههای اخیر، از اقبال خاصی برخوردار بوده است. به نحوی که در یک نگاه گذرا چندین انتشارت تخصصی در زمینه پخش کتب و مجلات علوم اجتماعی شکل گرفته و سایتهای متعددی به وجود آمده است. در فهرستی که از سوی انتشارات جامعه شناسان اخیراَ منتشر شده نزدیک به 1300 عنوان کتاب شامل نظریهها و حوزهها (544 عنوان)، مسائل اجتماعی ایران (251 عنوان)، روشهای تحقیق و آمار (141 عنوان) و ... که در سالهای اخیر تألیف و ترجمه شده است، نشان دهنده تلاشی است که اصحاب علوم اجتماعی برای دستیابی به سطح کیفی و کمی مطلوب از خود نشان دادهاند.
از سوی دیگر ما با سیل عظیم دانشجویان و بعضی فارغ التحصیلان سطوح کارشناسی ارشد و دکترای جامعه شناسی، مواجه هستیم که بازار موجود را به سمت اشباع پیش میبرد؛ رساله ها و پایان نامه های کارشناسی ارشد و دکترا، هرچند همه از کیفیت مطلوب برخوردار نیستند اما غالباً به لحاظ عنوان و نوع کار در شمار پژوهشها و کارهای تحقیقاتی این رشته ها به حساب می آیند و بعضاً مقالات و کاربردهای نیز به همراه داشته است.
بالاخره لازم است در اینجا از تلاشهای بیوقفه و گسترده انجمن جامعه شناسی ایران در جهت توسعه تشکل جامعهشناسان در مقیاس ملی و بینالمللی و تشویق محققان و توسعه کمیتههای تخصصی و برگزاری سمینارها و همایشها در طی دهههای اخیر نام ببریم که حقیقتاَ جای خوشحالی و سپاسگزاری دارد.
به نظر میرسد که علی رغم بیمها و نگرانی هایی که از کمبودها و ضعف کیفی این حرکت عملی در زمینه علوم اجتماعی ممکن است به حق وجود داشته باشد، اما با این همه زمینه های خوبی فراهم شده است که با استمرار و پایداری و مشارکت بیشتر یکایک اصحاب علوم اجتماعی امیدواریهایی را برای جهش های تازه نوید میدهد.
انجمن جامعه شناسی ایران وارث همه این تلاشها و کوششها و بستری مناسب برای جهش های آینده علوم اجتماعی است و جا دارد دانش پژوهان، اساتید، دانشجویان و علاقمندان به توسعه و گسترش علوم اجتماعی، زیر چتر این تشکیلات یکپارچه شوند و برنامه های آتی این رشته عملی را تدارک ببینند؛ زیرا اگر حرکت دسته جمعی و اراده قاطع و وجدان آگاه همه کسانی که عمر خود را در آموزش و پژوهش علوم اجتماعی گذرانیدهاند نتواند این بار سنگین را به منزل برساند، از دیگرانی که از از دور دستی بر آتش دارند انتظار معجزه نباید و نمیتوان داشت.