محمدامین قانعیراد
اشاره: مایکل بوروی جامعهشناس انگلیسی الاصل، استاد کنونی دانشگاه برکلی و معاون انجمن بینالمللی جامعهشناسی در تیر ماه 1387 به دعوت انجمن جامعهشناسی به ایران سفر خواهد کرد. او مفهوم جامعهشناسی حوزه عمومی (Public sociology) را مطرح کرده است و این نوشتار کوتاه در استقبال از سفر او به بررسی نسبت علم و حوزه عمومی میپردازد.
در مقوله سیاست علمی میتوان دو نوع سیاستگذاری نخبهگرایانه و دموکراتیک را از همدیگر تفکیک کرد. سیاست علمی نخبهگرایانه، داوری درباره موضوعات علمی را در صلاحیت دانشمندان میداند و گروههای مختلف مردم را در حاشیه قرار میدهد ولی در رویکرد دموکراتیک از طریق بحث گسترده و فراگیر گروههای مختلف مردم، نظارت عمومی بر علم برقرار میشود. امروزه الگوی دانشگاهی ارتباط بین دانشمندان و سیاستمداران در تنظیم سیاستهای علمی به عنوان الگویی انحصاری متروک شده و علم به طور فزایندهای با تمایلات بسیار متنوع و نه همیشه همگن گروههای متفاوت جامعه روبرو شده و میکوشد که به این نیازهای گوناگون پاسخ دهد.
در کشور ما نیز با توجه به رشد گروههای تحصیلکرده و گسترش جامعه مدنی، امروزه بیش از گذشته بهبود مشارکت عمومی در تصمیمگیریهای مرتبط با تولید، توزیع، مصرف و کاربرد دانش، و رفع مشکلات ساختاری موجود بر سر راه مشارکت مؤثر گروههای گوناگون در امر سیاستگذاری علم و تکنولوژی ضروری به نظر میرسد. در واقع در شرایط فعلی، سیاست علمی دموکراتیک که حاصل و برآیند کشمکشها و مذاکرات بین گروههای ذینفع گوناگون در جامعه است، نه تنها یک هدف آرمانگرایانه و اخلاقی است بلکه از ملزومات کنونی توسعه علمی است.
حوزه عمومی یک فضای گفتمان عمومی برای شکلگیری عقیده عمومی است. در حوزه عمومی آدمها ایدهها را مبادله کرده، در مورد موضوعهای مورد علاقه خود بحث میکنند و عقاید و هویت جمعی خود را شکل میدهند. امروزه حوزه عمومی به دلیل سرشت تأملی و مشاورهای خود یک منبع برای مشروعیت و دموکراسی تلقی میشود. دیدگاه جدید از تعدد حوزههای عمومی صحبت میکند که در آن، سپهر عمومی جایی نیست که آدمهای یک جنس و یک دست در کنار هم جمع شوند بلکه نظرها و صداهای مختلفی در آن وجود دارد. در واقع، منطق حاکم بر حوزه عمومی، برخلاف سیستم که براساس مفهوم تکصدایی وجود دارد؛ منطق دیالوگ، گفتوگو و چند صدایی است.
برای نهادینه کردن علم باید دو حوزه عمومی تشکیل شود، حوزه عمومی وسیع در جامعه و حوزه عمومی خاص در بین اهل علم. برای ترویج علم باید یک حوزه عمومی به معنای خاص خودش در بین اهل علم تشکیل شود تا منطق پویاییهای ارتباطی و تعاملات گفتاری در آن شکل گرفته و در عین حال، مسایل علمی توسط وسایل ارتباط جمعی به حوزه عمومی نفوذ پیدا کنند و به موضوعات زنده گفتمان عمومی تبدیل شوند. این در حالی است که در گفتمان روزمره ما، بحثهای علمی به صورت زنده وجود ندارند.
حال، چگونه میتوان مردم را به علم و گفتوگو در باب آن علاقمند ساخت؟ علاقه به علم حتی در بین اهل علم نیز ضعیف است و در جامعه ما آدمهای علمی نیز در رویارویی با همدیگر بیشتر در مورد علایق شخصی یا حداکثر مشکلات عمومی جامعه صحبت میکنند و مشکلات خود را به سیستم و تجهیزات و امکانات مربوط میدانند. حال آنکه اگر حوزه عمومی به علم علاقه پیدا کند، تحرک هم ایجاد میشود. باید در نظر گرفت که تحرک حوزه عمومی چه نتیجهای دارد. مدل دو خطه به تعامل بین دانشمندان و شهروندان معتقد است. رابطه بین این دو، مثل رابطه دو خط موازی راهآهن است. در این مدل، از یک طرف صلاحیت دانشمند و مشاوره علمی اهمیت دارد و از طرف دیگر، عموم مردم نیز نقش دارند و باید از مشاوره با مردم نیز یاری گرفت. امروزه سیاستهای علمی بیشتر در پی توسعه این تعامل و ارتباط است و از نقطهنظر نخبهگرایانه سابق که عامه مردم را به سکوت دعوت میکرد، فاصله گرفته است. در برخی از کشورها، همایشها و نشستهایی برای افزایش تعامل بین دانشمندان و جامعه برگزار میشود که در آن علاوه بر دانشمندان و اهل علم، افراد حقیقی و حقوقی، شهروندان عادی و نمایندگان سازمانهای غیردولتی، طرفداران محیط زیست، زنان، جوانان، احزاب سیاسی، مدیران شرکتهای تجاری و صنعتی و کارگزاران و سیاستگذاران دولتی نیز شرکت میکنند. در این نشستها، استدلال این است که در فرآیند تصمیمگیری دموکراتیک، همه دارای سهم هستند و مشارکت همه دیدگاهها در سیاستسازی، برای توسعه علم و فناوری ضرورت دارد. روزنامهنگاری علمی نیز علاقه عمومی را نسبت به مسائل و موضوعات علم و تکنولوژی تحریک میکند، دستاوردهای معرفتی را در جامعه به جریان میاندازد و درک عمومی از دنیای علم را افزایش میدهد. ژورنالیسم علمی به عنوان یک تخصص قلمداد میشود که برای برقراری ارتباط بین مردم و دانشمندان از اهمیت خاصی برخوردار است. کار آنها فقط تنظیم خبر نیست؛ بلکه به عنوان کنشگر در حوزه علم فعالیت دارند. انتشار نتایج پژوهشی، بخشی از فرآیند پژوهش است و ارتباط بین پژوهشگران و ژورنالیستها این انتشار را تسریع میکند. کار پژوهشی بدون انتشار و سرانجام بدون تأثیرگذاری، در واقع کار پژوهشی نیست. بنابراین دانشمندان و اهل علم باید مهارتهای ارتباطی خود را تقویت کنند تا بتوانند با میانجیگری وسایل ارتباطات تودهای، با عموم مردم و از جمله با مصرف کنندگان نهایی محصولات پژوهشی خود ارتباط برقرار کنند. در ایران، دانشمندان گفتوگو با خبرنگاران را گاه یک امر وقتگیر و بیهوده یا نمایشی میدانند، در حالیکه تا حدی باید آن را به عنوان یک وظیفه پژوهشی تلقی کرد. اساتید، پژوهشگران و دانشگاهیان باید در حوزه عمومی حضور پیدا کنند و ارتباط با مردم را به عنوان یک هنجار رفتاری ارزشمند بدانند. انجمنهای علمی نیز باید در برقراری ارتباط بین جامعه و دانشگاه پیشگام شوند و برای پیشبرد علم و اثرگذاری در سیاستها با نهادهای مؤثر سیاسی– اجتماعی ارتباط برقرار کنند. البته یک چنین ارتباطی مستلزم پذیرش حداقلهایی از طرف این نهادهاست. آنها باید ارزش علم و حرمت دانشمند را به عنوان پیشفرض ارتباطی قبول کنند. امروزه علم، پژوهش و فناوری، موضوعات علاقه عمومی را تشکیل میدهند و دانشمندان برای پیشبرد علم از مردم یاری میگیرند و بدین وسیله همه توان فکری جامعه را برای توسعه همه جانبه تجیهز میکنند. در جامعه ما نیز برای تسهیل و تسریع یک چنین توسعهای، دانشمندان و پژوهشگران از برقراری ارتباط غنیتر و عمیقتر با حوزه عمومی گریزی ندارند.