جامعه امروزی ایران در فرآیند توسعه ملی با مسائل و موانع عدیدهای روبرو است که اصلیترین آنها در ردیف موانع نرم افزاری (فکری، فرهنگی و اجتماعی) قرار میگیرند. طرح صحیح و شناخت علمی این گونه مسائل و موانع و ارائه راه حلهای عملی و مناسب در جهت رفع یا مقابله خردمندانه با آنها و کمک به توسعه متوازن و پایدار جامعه در قلمرو علوم اجتماعی است. همان طوری که در جامعه، امور و مسائل نرم افزاری پیچیدهتر، مهمتر و تعیین کنندهتر از امور و مسائل سخت افزاریاند، علوم اجتماعی هم به عنوان بخش نرم افزار علوم نسبت به علوم طبیعی یا بخش سخت افزار آن پیچیدهتر است و در جوامع امروزی به ویژه جوامع در حال گذار و درگیر با انواع مسائل و آسیبهای اجتماعی، میتواند نقش مهمتر و تعیین کنندهتری در تولید دانش علمی، تربیت نیروی انسانی و کمک به توسعه جامعه و بهبود وضع مردم ایفا نماید.
متاسفانه علوم اجتماعی در ایران، هنوز جایگاه اصلی خود را در جامعه پیدا نکرده و برای ایفای نقش حقیقی خود نیازمند تحولی اساسی است. این تحول باید با همفکری و همکاری و همسویی اصحاب علوم اجتماعی در کلیه اجزای متشکله خرده نظام علوم اجتماعی در ارتباط با شرایط و نیازهای امروزی ایران و مقتضیات جهان صورت گیرد.
انجمنهای علوم اجتماعی به عنوان نهادهایی دموکراتیک مناسبترین محملهایی هستند که از طریق آنها اصحاب علوم اجتماعی میتوانند خردمندانه و به دور از هر نوع سلطه در ارتباط با وضعیت امروز و فردای علوم اجتماعی و جامعه، به طرح مسئله بپردازند و زمینه را برای انجام پژوهشهای جمعی توسط استادان، پژوهشگران و دانشجویان و ترویج و اشاعه آن، بهوسیله کنشگران فعال این حوزه را فراهم سازند. تولید و ترویج یافتههای حاصل از اینگونه فعالیتهای جمعی مورد قبول اصحاب تخصص، میتواند به توسعه علوم اجتماعی و به تبعآن، توسعه جامعه کمک نماید.
اصحاب علوم اجتماعی ایران باید بدانند که هیچ کس جز خود آنان نمیتواند مسائل و مشکلات علوم اجتماعی در ایران را مطرح، توصیف و تحلیل نماید و در حل آنها کوشا باشد. این امر به صورت فردی عملی نیست وتلاشی جمعی لازم دارد. با توجه به خصلت انتقادی این گونه فعالیتها چنین به نظر میرسد که انجمنهای علمی، مناسبترین محمل انجام این نوع هماندیشیها و همکاریها باشند. زیرا سازمانهای مردمنهاد مستقل از دولت به ویژه انجمنهای علمی، در مقایسه با نهادهای دولتی و خصوصی زمینه مناسبتری را برای گفتوگوی آزاد خردمندانه و به دور از سلطه فراهم میسازند. انجمنهای علمی برآیند تراکم یافتهای از سرمایههای انسانی، اجتماعی و علمیاند که در فرآیند تعاملات اصحاب اندیشه شکل میگیرند و نهادمند میشوند. تخریب و فرسایش این نوع نهادها بسیار سادهر از تکوین و تحکیم آنها است. کسانی که در راه پیشرفت علمی کشور تلاش میکنند، نمیتوانند نسبت به این نوع نهادها بیتفاوت باشند.
همه اندیشمندان اجتماعی، به خوبی میدانند که شکلگیری و رشد این نوع نهادها در جوامع دارای حکومتها و ایدئولوژیهای حداکثری، کار سادهای نبوده و نیست و ما باید تلاش کسانی را که در فرایند ایجاد و توسعه این نهادها صادقانه گام برداشتهاند، ارج بگذاریم و با استفاده بیشتر و بهتر از فرصتها و مقابله جدیتر با تهدیدهای پیشرو در تقویت انجمنهای علمی و از طریق آنها در راستای اعتلای علوم اجتماعی برای کمک به توسعه جامعه و کوشش در جهت تخفیف آلام مردم اهتمام ورزیم.