285محمدامین قانعی راد
یکی از روندهای جدید در گسترش علوم اجتماعی در کشورهای توسعه یافته، نزدیک شدن قلمروهای پژوهش و تولید دانش با اجرا و کاربرد آن می‌باشد. رشته‌های مختلف علوم‌اجتماعی از بدو ظهور خود در قرن نوزدهم تاکنون به انحاء مختلف با قلمروهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دارای ارتباط بوده‌اند و دانش و آگاهی‌های جدید همیشه با عطف نظر و توجه به مسائل و نیازهای اجتماعی پدید آمده‌اند ولی در دهه‌های اخیر این پیوند صورت آشکارتری یافته است. اکنون سیاستمداران توانایی‌های رشته‌های علوم‌اجتماعی را در بهبود فرآیندهای سیاست‌سازی و سیاست‌گذاری به رسمیت شناخته‌اند و بنابراین ظرفیت‌های علمی، آگاهی‌ها و امکانات پژوهشی دانشگاهیان و پژوهشگران را مورد استفاده قرار می‌دهند و هر نوع تصمیم‌گیری را منوط و مشروط به مقدمات پژوهشی می‌کنند.

اکنون تولید دانش در غرب کمابیش از زمینة آکادمیک به زمینة کاربرد انتقال‌یافته است و تولید دانش از ابتدا معطوف به مفید بودن و کاربرد برای دولت و جامعه می‌باشد. این دانش با توجه به علایق کنشگران مختلف و گاه از طریق مذاکره و گفتگوی مداوم تولید می‌شود. امروزه تولید دانش بیشتر با توجه به نیازها و تقاضاهای بیرونی صورت می‌گیرد و عرضة گران علم و آگاهی در عین حال به لبة تقاضا نیز توجه می‌کنند و به همین دلیل منابع عرضه نیز روز به روز متنوع‌تر می‌شود.

در ایران با وجود سابقة هفتاد سالة علوم‌اجتماعی، هنوز این علوم در عرصة سیاستگذاری رسمیت نیافته‌اند و تنها برخی از سازمانها به طور محدود از مطالعات کارشناسی و دانش سطحی اجتماعی و با تأکید بر دانش مدیریت، از دستاوردهای علوم‌انسانی و اجتماعی استفاده می‌کنند. اکنون به سادگی پذیرفته شده است که برای درمان بیماران باید به صلاحیت‌های پزشکی توجه کرد و نیز نمی‌توان ساختمانی را بدون نظارت مهندسان ساخت ولی دانش اجتماعی به عنوان یک تخصص کارآ و مؤثر در عرصه‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به خوبی پذیرفته نشده است. بسیاری از تصمیم‌گیری‏ها در این جامعه از پشتوانة علمی برخوردار نیستند و گاه تنها بر اساس تمایلات، گرایش‏ها و سلایق خام افراد و جناحهای سیاسی یا باندهای قدرت، تصمیمات مهمی اتخاذ می‌شود که مستقیماً کلیة سپهرهای زندگی اقشار وسیعی از مردم را تحت تأثیر خود قرار می‌دهند. یافته‌ها و دانش‌های علوم اجتماعی نه تنها باید در قلمروی مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مورد استفاده قرار گیرند، بلکه باید در زمینه‌های صنعتی، پزشکی، کشاورزی و سایر زمینه‌های علی‌الظاهر غیراجتماعی نیز به کار بسته شوند. طرح‏های صنعتی و تکنولوژیک و طرح‏های وسیع اقتصادی تنها بر اساس فرمول‌های هزینه ـ منافع و ارزیابی‏های اقتصادی قابل توجیه نیستند و از لحاظ اجتماعی نیز باید توجیه‌پذیر باشند. ارزیابی تأثیرات اجتماعی، پروژه‌های صنعتی و اقتصادی، اهمیت زیادی دارد که کمابیش در این کشور مورد غفلت قرار گرفته است. اگر اندکی از اعتبارات وسیع این طرح‏ها به بررسی‌های اجتماعی اختصاص یابد، مطمئناً بازدهی و بهره‌وری و میزان موفقیت این طرح‏ها افزایش خواهد یافت و از سوی دیگر دانش اجتماعی لازم برای توسعة کشور نیز در زمینة کاربرد، تولید خواهد شد.

انجمن جامعه‌شناسی ایران، تلاش در جهت برقراری پیوند بین زمینه‌های آکادمیک و زمینه‌های اجرایی و نزدیکی علوم‌اجتماعی و سیاستگذاری را جزء اهداف خود می‌داند و به باور ما این تلاش نه تنها به ارتقاء سطح سیاستگذاری و بهبود کیفیت تصمیم‌گیری‏ها کمک خواهد کرد بلکه به استحکام تجربی و حتی نظری دانش اجتماعی و تعمیق ریشه‌های واقع‌گرایانه آن در کشور نیز مدد خواهد رساند.

انجمن جامعه‌شناسی با توجه به اهمیت این پیوند و به عنوان ارایه الگویی هرچند مقدماتی برای ارتباط رشتة علوم‌اجتماعی و سیاستگذاری‏های توسعة صنعتی و توسعة منطقه‌ای از طریق تفاهم‏نامه‌ای با وزارت نفت مسایل اجتماعی مربوط به طرح پارس‌جنوبی (عسلویه) را در یک طرح تحقیقاتی مورد بررسی قرار داده است که در این شماره از خبرنامه گزارش و برخی دستاوردهای آن در معرض ارزیابی اعضای انجمن جامعه‌شناسی و سایر علاقمندان به تعمیق ارتباط بین تولید و کاربرد دانش قرار می‌گیرد.