404سید حسین سراج‏ زاده*
با فرارسیدن ماه مهر و خزان طبیعت، بهار دانش و پژوهش آغاز ‏شده و پس از چند ماه وقفه و رکود، فعالیت‏های آموزشی و پژوهشی دانشگاه‏ها و مراکز آموزش عالی دوباره از سر گرفته می‏شوند. از طرف هیأت مدیره انجمن جامعه‏شناسی ایران، آغاز سال جدید تحصیلی را به همه اعضای انجمن و دیگر دانشگاهیان تبریک گفته و شکوفایی و پرباری را در این سال، برای تک تک اعضای جامعه دانشگاهی آرزو می‏کنم.

سال جدید را در حالی آغاز می‏کنیم که جامعه ایران شاهد تحولات مهمی در سپهر عمومی و سیاست بوده و ماه‏های پر التهابی را پشت سر گذاشته که دامنه آن به فضاهای دانشگاهی هم کشیده شده است. به همین دلیل، در یادداشت آغازین سال جدید، به اختصار و اشاره به برخی از جنبه ‏های دانشگاهی و علمی این رویدادها می‏پردازم تا هم دیدگاه‏های مطرح در انجمن جامعه‏شناسی ایران در خصوص این موضوعات تا حدودی روشن شود و هم شاید باب بحثی برای طرح دیدگاه‏های متفکران و صاحب  نظران گشوده شود. این مطالب در چهار بند تفکیک شده‏اند.

1.
تحولات سیاسی و اجتماعی و التهاب‏ ها و ناآرامی‏ های ناشی از آن‏ها معمولاً توسط جریان‏های مختلف سیاسی مورد تجزیه و تحلیل قرار می‏گیرند و از رسانه‏ ها و تریبون‏ هایی که در اختیار آن‏هاست به سطح جامعه سرایت می‏کنند. طبیعی است که این جریان‏ها نیز بر اساس چارچوب‏های ایدئولوژیک، علایق و منافع سیاسی خود، به تجزیه و تحلیل و تبیین این رویدادها می‏پردازند. این در حالی است که جامعه ما و به خصوص مدیران و کنشگران ارشد سیاسی و اجتماعی (از همه طرف‏های درگیر) نیازمند آنند تا از تبیین علمی این تحولات و رویدادها نیز باخبر باشند. در چنین شرایطی، شاید رسالت بزرگ علمی دانشگاهیان و پژوهشگران اجتماعی این باشد تا در محیط آرام دانش و پژوهش و گفت‏وگوهای آکادمیک، به بررسی همه جانبه و واقع بینانه این رویدادها بپردازند. به تعبیر دیگر می‏توان گفت که اگر عالمان علوم سیاسی و اجتماعی مهم‏ترین مسائل و رویدادهای سیاسی و اجتماعی را در شمار موضوعات مطالعه و تحقیق و بحث و گفت‏وگوی علمی خود قرار ندهند، جامعه‏ی خود را از دانش و بصیرت علمی برای فهم مسائل پیرامون خود محروم کرده و رسالت علمی‏شان را فراموش کرده‏اند. در عین حال، در این خصوص طرف‏های درگیر در رویدادها و چالش‏های سیاسی و اجتماعی، نباید انتظار داشته باشند که تبیین ‏ها و گفت وگوهای علمی در خصوص مسائل اجتماعی مناقشه برانگیز، لزوماً هم سو و موید تحلیل‏ها و موضع‏گیری‏های آنان باشد. بر این اساس، انتظار می‏رود که مدیران آموزش عالی و نیز سایر مدیران سیاسی به این ضرورت توجه داشته باشند و با تضمین و تشویق آزادی‏های آکادمیک، فضایی را فراهم آورند که دانشگاهیان بتوانند به بحث و گفتگو درباره مسائل مهم سیاسی و اجتماعی بپردازند.

در این زمینه، طبیعی است که دانشگاهیان هم دیدگاه‏ها و گرایش‏های فکری و حتی سیاسی متفاوتی داشته باشند، اما صرف نظر از گرایش افراد، گفت‏وگوهای علمی به ناچار می‏بایست با روش‏های مستدل و متکی به شواهد عینی و با در نظر گرفتن امکان‏های مختلف برای تبیین یک رویداد همراه باشد. بر این اساس، چنین گفت‏وگوهایی می‏توانند بصیرت عمومی درباره مسائل اجتماعی را افزایش داده، فضای پر التهاب و هیجانی را تعدیل کرده و به مدیران و کنشگران سیاسی کمک کنند تا در اتخاذ سیاست‏ها و برنامه‏ های خود واقع‏گراتر باشند. بدین ترتیب، چنین گفت‏وگوهایی حتی اگر در بادی امر به ذائقه مدیران و کنشگران سیاسی خوش نیایند، در نهایت، در راستای ثبات و آرامش بیشتر سیاسی و اجتماعی، اصلاح سیاست‏ها و برنامه‏ها، و در نتیجه، مصالح ملی و خیر جامعه عمل خواهند کرد.
در این زمینه، انجمن‏های علمی در رشته‏های علوم اجتماعی می‏توانند نقش مثبتی ایفا کنند و کانون مناسبی برای مباحث علمی و گفت‏وگو و تعاطی فکری اندیشمندان و پژوهشگران باشند تا آنها بتوانند به بحث و بررسی درباره رویدادها و مسائل مهم اجتماعی و سیاسی بپردازند.

2.
موضوع نسبت علوم اجتماعی، عالمان اجتماعی و نیز انجمن‏ های علمی علوم اجتماعی، با سیاست و عمل سیاسی، یکی از موضوعاتی است که همواره در ذهن کنشگران علمی این رشته‏ ها و از جمله دانشجویان، جریان داشته است. انجمن جامعه‏ شناسی ایران نیز گاه از طرف برخی دانشجویان و همکاران دانشگاهی مورد پرسش و حتی انتقادات شدیدی قرار گرفته که چرا در مسائل سیاسی داخلی و خارجی، به خصوص در مواردی که آشکارا حقوقی تضییع شده و ظلمی صورت می‏گیرد، وارد نمی‏شود و اعلام نظر و موضع نمی‏کند. در ارتباط با این پرسش‏ها، همواره پاسخ ما این بوده است که انجمن براساس اساسنامه خود، یک سازمان علمی غیرسیاسی است و در نتیجه نمی‏تواند در مسائل سیاسی وارد شود. با آن‏که برخی از انجمن‏های علمی مشابه در دنیا چنین محدودیتی برای خود قائل نیستند، اما به نظر می‏رسد این موضع (عدم ورود به موضع‏گیری‏های سیاسی)، حد اقل در شرایط کشور ما، به نفع انجمن‏های علمی است. البته این امر به معنای آن نیست که اعضای انجمن به عنوان فرد، حق ورود به موضع‏گیری‏های سیاسی را ندارند. اعضای انجمن مخیرند که بر اساس چارچوب‏های نظری و تحلیلی خود و با مسئولیت فردی، هر جا که صلاح و لازم می‏دانند به امر سیاست بپردازند اما ورود انجمن به این وادی سرآغاز انشقاق و ضربه‏پذیری آن خواهد بود و آن را از کارکرد تقویت هویت علمی و صنفی اعضا دور می‏کند. در عین حال، این موضع به معنی نپرداختن به بحث و گفت‏وگو درباره پدیده‏ ها و رویدادهای مهم سیاسی و اجتماعی نیست؛ بلکه همان طور که در بند بالا مطرح شد، فراهم کردن فضای گفت‏وگوهای علمی از مهم‏ترین وظایف انجمن‏های علمی است.

این موضع (وارد نشدن به موضع‏گیری‏های سیاسی) در نشستی مشورتی که با حضور اعضای هیأت مدیره فعلی انجمن و هیأت مدیره‏های دوره‏های مختلف، در آستانه سال جدید تحصیلی برگزار شد و گزارش آن به زودی منتشر خواهد شد، نیز به اجماع مورد تاکید قرار گرفت و بر اساس آن، انجمن جامعه‏شناسی ایران مثل گذشته خود را وفادار و ملتزم به آن می‏داند.
با وجود این موضوع، نسبت و رابطه علوم اجتماعی با سیاست و کنش علمی با کنش سیاسی، مسأله با اهمیتی است و آشنایان با رشته علوم اجتماعی به خوبی با الگوهای مختلف این رابطه و مباحث و اختلاف نظرهایی که در این زمینه وجود دارد، آشنا هستند و البته جا دارد که اندیشمندان و صاحبنظران اجتماعی بیشتر در این خصوص گفت‏وگو کنند.

3.
در آستانه سال جدید تحصیلی، بحث مهم، پرسابقه و پردامنه کفایت علوم انسانی و اجتماعی برای جامعه ایران و نسبت و رابطه این علوم با ارزش‏های دینی و فرهنگی آن، بار دیگر مطرح شده است. این موضوع حقیقتاً موضوع با اهمیتی است که در مباحث علوم اجتماعی نیز زمینه و سابقه درازی دارد و در منابع و مباحث و درس‏های فلسفه و روش‏شناسی علوم اجتماعی به تفصیل مورد بحث قرار می‏گیرد. همچنین هژمونی و استیلای علمی جهان غرب، به خصوص در رشته‏های علوم اجتماعی، موضوعی بوده که بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی غیرغربی به آن توجه داشته و برای رهایی از آن تأمل و چاره‏اندیشی کرده‏اند. طرح مفاهیمی مثل بومی‏سازی (Indigenization)، علوم جایگزین/دگرواره (Alternative)، نقد سنت شرق شناسی (Orientalism) و غیره برخاسته از همین دغدغه ‏هاست. از حیث عملی هم، می‏توان به عنوان نمونه به مواردی اشاره کرد: تأسیس انجمن آسیایی شوراهای پژوهشی علوم اجتماعی (Association of Asian Social Science Research Councils - AASSREC) در سال 1355 (1976) با گرایش به "بومی سازی" و "ایجاد هویت آسیایی (Asian identity) برای علوم اجتماعی "که تا امروز به فعالیت خود ادامه می‏دهد .

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران با ماهیت انتقادی نسبت به هژمونی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جهان غرب و با تأکید بر ارزش‏های ملی و دینی، این دغدغه به طور طبیعی برای مدیران و دانشگاهیان مطرح بوده و در این خصوص، هم بحث و گفت‏وگوی بسیاری صورت گرفته و هم اقدامات عملی و برنامه‏های زیادی طراحی و اجرا شده است. انجمن جامعه‏شناسی ایران هم نسبت به این مهم بی توجه نبوده است و علاوه بر برگزاری سخنرانی‏های گاه به گاه در این زمینه، در سال 1386 به بهانه بزرگداشت پرفسور حسین العطاس جامعه شناس مسلمان و فقید مالزیایی همایشی با عنوان "علم بومی و علم جهانی" برگزار کرد که اندیشمندان و صاحبنظران از منظرهای مختلف به این موضوع پرداختند. یک شماره از مجله مطالعات اجتماعی ایران (بهار 1388) نیز به این موضوع اختصاص یافته است. همچنین برگزاری همایش "کنکاش‏های نظری و مفهومی درباره جامعه ایران (سال 1387) را می‏توان گامی علمی در راستای بومی سازی علوم اجتماعی ارزیابی کرد. به این موارد می‏توان شمار زیادی از پایان نامه ‏های دانشجویی، طرح‏های پژوهشی، کتاب‏ها، همایش‏ها و مجموعه مقاله‏ ها را افزود که احصاء آن‏ها از حوصله این یادداشت خارج است. این‏ نمونه‏ها نشان می‏دهند که اهتمام دانشگاهیان در این خصوص کم نبوده است.
طرح دوباره و جدی موضوع بومی سازی یا اسلامی سازی علوم اجتماعی براساس نقد شرایط علوم انسانی و اجتماعی در دانشگاه‏های کشور، می‏تواند ناشی از احساس عدم کفایت گام‏های نظری و عملی برداشته شده در این زمینه و یا ناکامی برنامه‏های اجرا شده باشد. در هر صورت، چاره اندیشی‏ ها و برنامه‏ ریزی‏های جدید اگر با فهم درست مسأله ی نسبت علم با دین و فرهنگ و ایدئولوژی همراه نباشد راه به جایی نخواهد برد. همچنین این کار بدون مشارکت فعال دانشگاهیان که همگی فرزندان این جامعه هستند، در بستر فرهنگی همین جامعه پرورش یافته‏اند و دلبستگی‏های عمیق ملی و دینی دارند، و علاوه بر آشنایی با زمینه های فرهنگی خود علم جدید را هم می‏شناسند، امکان پذیر نیست. در ارتباط با این موضوع به نظر می‏رسد که لازم است به برخی ملاحظات دیگر هم توجه شود.
اولاً، نفی هژمونی غرب در عالم علم (همانند اقتصاد، سیاست، و ...) نباید به معنی نفی کلی علم جدید تلقی شود. محصولات فکری بشر (دانش، فلسفه، هنر، ...) قبل از آنکه به تمدن و فرهنگ خاصی اختصاص داشته باشند، میراث مشترک بشری هستند و حداقل جنبه ‏هایی از آن‏ها، حتی اگر از نظر تاریخی در فرهنگ و تمدن خاصی زاده شده باشند، بازنمای خصلت مشترک نوع انسان هستند، انسانی که مخلوق یک خداوند است و صرف نظر از تفاوت‏های نژادی، مذهبی، قومی، ملی و ... دارای خصوصیات مشترکی است. در نتیجه، به هیچ عنوان نباید علم جدید را یک‏سره غربی تعریف کرده و آن را نفی کرد. محصولات فکری بشر در هر جغرافیایی تولید شده باشند، بخشی از معرفت بشری‏اند که باید آنها را فرا گرفت و نقادانه به کار برد و اگر غیر از این بود، پیامبر خاتم (ص) مسلمانان را به جستجوی علم حتی در چین توصیه نمی‏فرمود.
دوم اینکه، مهم‏ترین ویژگی علم جدید، به خصوص در حوزه علوم اجتماعی، ویژگی انتقادی آن است. دانشجویان و دانش آموختگان رشته‏های علوم اجتماعی و جامعه‏شناسی نیک می‏دانند که هر نظریه‏ای که در این وادی مطرح شده، با آزمون‏های تجربی و نقدهای نظری فراوان پژوهشگران و صاحبنظران روبرو شده است، به طوری که به جرات می‏توان گفت بیشترین نقدها بر نظریه‏هایی که گاه غربی خوانده می‏شوند توسط دیگر نظریه‏پردازان غربی مطرح شده است. به نظر می‏رسد یکی از اشکالات اصلی که در آموزش دانشگاهی ما (از جمله علوم انسانی و اجتماعی) وجود دارد، این است که ما مهارت‏های انتقادی علم جدید، یا به تعبیر مرتون شک سازمان یافته (Organized skepticism) که از هنجارهای علم جدید است، را به خوبی فرانگرفته‏ایم، نه اینکه نظریه‏ های غربی را می‏آموزیم. اگر این مهارت یعنی جرأت و توانایی انتقاد را در سازمان آموزشی خود ایجاد کنیم، آنگاه با نگاهی انتقادی با هر نظریه‏ای (چه غربی و چه شرقی و داخلی) برخورد کرده و پس از نقد و آزمون آن را رد، تأیید و یا جرح و تعدیل می‏کنیم. راه شکوفایی علمی پرورش روحیه و جرأت انتقاد علمی در سازمان علمی و همینطور محیط اجتماعی است.
سوم اینکه، علم بومی جز از طریق پرداختن متفکران و عالمان اجتماعی به مسائل آن جامعه شکل نمی‌گیرد. علوم اجتماعی زمانی می‌توانند در خدمت نیاز یک جامعه درآیند که مستقیماً به مسائل آن جامعه بپردازند و آنها را با دیدی انتقادی و با روشی علمی مورد بررسی قرار دهند. شاید یکی از تحولات مثبتی که در محیط‏های آموزشی بعد از انقلاب رخ داده، این بوده که اساتید و پژوهشگران خود را به مسائل اجتماعی جامعه خود بیش از پیش نزدیک کرده‏اند ‏‏و آنها را سوژه فعالیت‏های علمی خود قرار داده‏اند. این مسیر چنان‏چه با محدودیت روبرو نشود، می‏تواند به شکوفایی بیشتر علم اجتماعی بومی بی انجامد.
و نکته آخر اینکه، رشد دانش و ایجاد و گسترش رویکردها و گفتمان‏ های جدید در آن، که رویکرد و گفتمان ایرانی و اسلامی می‏تواند یکی از آن‏ها باشد، فقط در یک محیط آزاد آکادمیک امکان پذیر است. هرگونه ایجاد محدودیت‏های دولتی و مسلکی و پیش برد پروژه‏های فکری با استفاده از زور و منابع دولتی، نه تنها به تکوین رویکرد و گفتمان جدید نمی‏انجامد بلکه ضد آن را پرورش می‏دهد. در این زمینه، تجربه ایجاد رویکردها و گفتمان‏های علمی رقیب بر اساس عقیده و ایدئولوژی مارکسیستی حاوی درس بزرگی است. در حالی که علم مارکسیستی که دستگاه دولتی شوروی با همه منابعی عظیم دولتی که صرف آن کرد هیچ ثمری نداشت و امروز در دنیای علم اثری از آن نیست، رویکرد انتقادی و چپ که با الهام از مارکسیسم در یک گفت‏وگوی آزاد با رویکردهای رقیب در جهان غرب شکل گرفت، هنوز زنده، الهام بخش و تأثیرگذار است. منابع فرهنگ ایرانی و اسلامی برای خلق رویکردهای تازه در علوم انسانی و اجتماعی ظرفیت‏های بالقوه عظیمی دارند. این ظرفیت‏ها با همت عالمان علوم انسانی و اجتماعی ایرانی و مسلمان فقط در یک فضای آزاد علمی و رقابتی می‏توانند شکوفا شوند.
امید است در طراحی‏ها و برنامه‏ ریزی‏ های جدید به این ملزومات توجه شود تا این برنامه‏ها نتیجه های موثر و ماندگاری برای رشد علمی کشور داشته باشند.

4.
در پایان جا دارد اشاره شود که در جریان رویدادها و التهاب‏ های ماه های اخیر، متاسفانه یک بار دیگر کوی دانشگاه تهران، خانه امن دانشجویان، مورد حمله و هجوم قرار گرفت و طی آن، فجایعی رخ داد که همه نهادها و مسئولان از آن برائت جسته و آن را محکوم کردند. این حمله و هجوم نه تنها آسیب‏ها و خسارت‏های سنگینی بر جسم و جان دانشجویانی که مستقیما در معرض آن بودند وارد ساخته بلکه وجدان جمعی دانشجویان و دانشگاهیان را به شدت آزرده است. حال که این رویداد هولناک به درستی توسط مدیران و مسئولان دانشگاه و نهادها و مقام‏های عالی کشور تقبیح شده است، انتظار می‏رود رسیدگی عادلانه و سریع صورت گیرد و ضمن مجازات آمران و عاملان، خسارت‏های وارده بر آسیب‏ دیدگان جبران شود تا وجدان جریحه ‏دار شده دانشجویان و دانشگاهیان قدری التیام پیدا کند و با اطمینان نسبت به تکرار نشدن چنین رویدادهایی، با آرامش و امنیت خاطر به زندگی علمی و دانشگاهی خود بپردازند.

مطالب مطرح شده در بندهای بالا، ناظر به مسائل مهم، حساس و مناقشه برانگیزی در عرصه دانشگاه و علوم اجتماعی است که به اقتضای ظرفیت یک یادداشت، به اختصار و ایجاز مطرح شدند تا باب بحثی گشوده شود. امید است این اختصار و ایجاز منشاء سوء برداشت نشود. همچنین امید است که اساتید و صاحبنظران با پرداختن به این مباحث به روشن شدن هر چه بیشتر آنها یاری رسانند.
علاقمندان می ‏توانند دیدگاه‏ها و انتقادهای خود را از طریق گزینه ارسال نظر (سمت راست پایین صفحه) یا آدرس‏های تماس الکترونیکی و پستی انجمن جامعه ‏شناسی ایران ارسال کنند.

*
رئیس انجمن جامعه شناسی ایران