*پرویز اجلالی

عباس کیارستمیدر این هفته، سینمای جهان و ایران یکی از فیلمسازان خلاق، یگانه و انسان گرای خود را از دست داد. او از آغاز کار، یعنی از نان وکوچه و مشق شب نشان داد که یگانه، خلاق و نو آور است و فیلمسازی است دلسوز انسان . یگانه بود زیرا هیچ چیز کلیشه ای، معمولی و مشترک در کارهای او نمی توان یافت. نمی گویم که از هیچ فیلمساز یا سنت فیلمسازی تاثیر نگرفته بود، اما همه فیلم هایش تازه و متفاوت بودند. او را با هیچ فیلمساز دیگری نمی‌توان مقایسه کرد...

خلاق بود چون مثل همه هنرمندان برجسته آثار خود را به زبانی به تصویر کشید که برای همه مردم جهان قابل فهم و درک بود. زبانی قدرتمند و کاملاً سینمایی.

کیارستمی فیلمسازی محدود به یک سرزمین خاص نبود و این حسن او بود با وجود این در آثارش برخی خصوصیات عمیق و دیریاب مردمان سرزمینش را برجسته کرد و نشان داد (زیر درختان زیتون، زندگی و دیگر هیچ ...). شعار سیاسی نداد و نکوشید همچون منتقدی اجتماعی بنماید. اما روایت تلخ و مسئولانه او از رابطه دانش آموزان مدرسه و مشق شب اجباری و فضای خوف انگیز مدرسه و یا حسرت کودکی که می خواست مسابقه فوتبال ببیند و نتوانست (مسافر) نشانگر تعلق قلبی اش به آرزوها وحسرت‌های مردمان بود ...

اما رویکرد انسان دوستانه او احساسی و رمانتیک نبود. واقع بینی و امید و شوق زندگی که در میان مردمان زلزله زده رودبار در زندگی و دیگر هیچ کشف کرد، نشان از نوعی انسان دوستی فلسفی داشت که از انتقادات از مشکلات ومحرومیت‌های روزمره انسانها فراتر می‌رفت. مشکل مردی که به دنبال کسی می گشت که پس از مرگ به خاکش بسپارد، به تنهایی عمیق ما انسان‌ها اشاره می کرد (طعم گیلاس). در آثار آخرش که متاسفانه در ایران دیده نشده‌اند به حقایق دیگری از روابط و حیات ما انسان‌ها دست یافت و به زیبایی و یا زبانی قابل فهم برای همه مردمان جهان به تصویر کشید...

افزون بر همه این‌ها، هرچند سینمای ایران امروزه فقط یک نماینده در میان اجتماع سینما دوستان جهانی ندارد و سینماگران ایرانی که نزد جهانیان ارج و قرب دارند بسیارند، اما تردیدی نیست که هیچ فیلمساز ایرانی تاکنون در محافل جهانی سینما آن ارج وقربی را که کیا رستمی داشت کسب نکرده است.

بدون شک هنوز حرف‌های زیادی داشت که می توانست در قاب‌های تصویر زیبایش و با خلاقیت و جسارت خاص خودش در استفاده مبتکرانه از مدیوم سینما به مشتاقان هنرش عرضه کند و به کارنامه هنری درخشانش بیفزاید که یک حادثه تلخ این هنرمند نامی را از ما گرفت یعنی حادثه رفتن به بیمارستان در اواخر اسفند و نزدیک تعطیلات نوروز، که امروزه برای هم وطنان ما متاسفانه به ریسکی خطرناک تبدیل شده است.

کیارستمی رفت. ناباورانه هم رفت. ماهم به کمپینی می پیوندیم که خواهان تحقیق در باب فرایند درمان اوست با تمام قلبمان به خانواده و دوستدارانش تسلیت عرض می کنیم.

 

*عضوهیئت مدیره انجمن جامعه‌شناسی ایران و مدیر گروه جامعه‌شناسی سینما