(دکترای جامعه‌شناسی و عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران)

هم‌راستای پنجمین همایش کنکاش‌های مفهومی و نظری دربارۀ جامعۀ ایران

1. مهم‌ترین ویژگی جامعۀ ایران در تاریخ معاصر چیست؟

دکتر حمیدرضا جلایی پور فروردین1401تلاش برای خلاصه کردن مهم‌ترین ویژگی جامعه ایران در تاریخ معاصر ایران در یک ویژگی، به لحاظ معرفتی کار صحیحی نیست. توجه کنیم که اولاً مسائل و رخدادهای زمانۀ محقق است که او را به بعضی ویژگی‌های جامعه ایران بیشتر رهنمون می‌شود؛ مثلاً در سال‌های اخیر بحث نابرابری‌ها و تخریب‌ محیط زیست ایران بیش‌تر مورد توجه قرار گرفته است. پیش‌تر نیز بحث تراکم آسیب‌های اجتماعی در ایران مورد توجه قرار گرفته بود. ثانیاً مهم‌ترین ویژگی جامعه، ذیل نظریۀ کلانی برجسته می‌شود که محقق برای جامعه ایران (تلویحاً یا تصریحاً) در نظر می‌گیرد.

بعد از این توضیح کوتاه، به نظر من (و از نظریه‌ای که من از آن متاثرم و در ادامه به آن اشاره می‌کنم) در یک نگاه ساختاری (نه عاملیتی) مهم‌ترین ویژگی و چالش در جامعۀ ایران این است که روندهای مدرن شدن در ایران مثل سوادآموزی، آموزش رشته‌های درسی و تخصصی، شهرنشینی، گسترش بوروکراسی، صنعتی‌شدن و گسترش بخش خدمات در مقایسه با بخش کشاورزی جدی است. جامعه، پیچیده و حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، دینی و قضایی به طرف «تفکیک تا حدودی کارکردی» پیش می‌رود. ولی حکومت و هژمونی آن در برابر این تفکیک مقاومت می‌کند و دنبال امر محال قالب‌ریزی جامعه بر اساس یک روایت از اسلام سیاسی است. از آن جا که این مقاومت حکومت بر اساس امکانات عمومی در جامعه است، لذا پس از دهه‌ها تلاش و تغییرطلبی هنوز جامعه ایران از دولت‌ِ باظرفیت و کارا (در حل و فصل مسائل اولیۀ عامۀ شهروندان) و از جامعة مدنی غنی از همکاری‌ها و همزیستی‌های جمعی برخوردار نیست. در جامعه ایران به جای دولت و جامعۀ مدنی «توانا» ما با یک جامعۀ مطالبه‌گر ناراضی و یک حکومت اقتدارگرا (که در سرکوب مخالفان قوی است) روبه‌رو هستیم.

2. مهم‌ترین تغییر اجتماعی ایران معاصر از دید شما کدام است؟

علاوه بر آن چه در پاسخ به پرسش بالا بیان شد، می‌توان اشاره کرد که ما با تغییرات بزرگ جمعیتی (هشت‌ برابر شدن تعداد جمعیت ایران نسبت به صد سال پیش)، از ۲۲ شهر کوچک به نزدیک 1000 شهر رسیده‌ایم. انبوه بروکراسی‌های گوناگون، جمعیت را به نحوی خدمت می‌دهند. در اثر گسترش وسایل ارتباطی، با گسترش آگاهی، انتظارات و مطالبات روبه‌رو هستیم. به رغم این تغییرات بزرگ با انواعی از شکاف‌ها و نابرابری‌ها و آسیب‌های اجتماعی روبه‌روییم و محیط زیست ایران را خشکانده‌ایم. به بیان دیگر، در ایران هم توانایی ایجاد کرده‌ایم (خصوصاً در زمینۀ بهداشت و درمان، آگاهی‌های عمومی و امنیت و تولیدات نظامی- امنیتی) و هم تهدیدها و ریسک‌ آفریده‌ایم. البته اگر در بستر جهانی به موضوع نگاه کنیم، این چالش‌ها فقط مخصوص ایران نیست. این چالش‌ها با شکل‌ها و دستاوردهای دیگری در سایر جوامع نیز قابل رؤیت است. به بیان دیگر، همه ما درگیر چالش‌های مدرنیته هستیم که در سطح جهان در جریان است.

3. چه مفهومی مهم‌ترین خصوصیّت تغییرات اجتماعی ایران را وصف می‌کند؟

به نظر من نظریه‌های متاخر جامعه‌شناسی هرکدام به لحاظ مفهومی پنجره‌ای برای شناخت تغییرات اجتماعی ایران باز می‌کند. به عنوان مثال اخیرا در کتاب «جامعه شناسی سیاسی ایران» برای توصیف پاره‌ای از عدم‌توازن‌های جامعه ایران از نظریه «جامعه در آغوش خطر» اریک ‌بک استفاده کرده‌ام. اما اگر بخواهم پرسش شما را با مفاهیم مأنوس‌تر در علوم اجتماعی (و با توجه به نکاتی که در پاسخ به سؤالات بالا گفتم) بیان کنم می‌توان گفت جامعه ایران همچنان «با تغییرات و توسعۀ ناپایدار، غیر همه‌جانبه، نامشارکتی و ناعادلانه» روبه‌رو است.

4. روندهای اصلی تغییرات اجتماعی کنونی ایران کدام‌اند؟

از یک سو تغییرات اجتماعی به طرف تفکیک و پیچیده‌شدن حوزه‌های جامعه پیش می‌رود و از سوی دیگر نهادهای قدرتمند جامعه مثل حکومت در برابر تفکیک حوزه‌ها به عناوین مختلف ایدئولوژیک می‌ایستد و آن‌ را لوث می‌کند. مثلاً حکومت ذیل اسلام‌گرایی، الزامات عمدۀ ادارۀ جامعۀ پیچیده را به بازی می‌گیرد. الزامات مهمی مثل شایسته‌سالاری، حاکمیت قانون، احترام به قواعد بخش خصوصی رقابتی، رعایت اصل شفافیت در حوزه‌هایی که از امکانات عمومی استفاده می‌شود، سازمان مالیاتی کارا و همه شمول و عادلانه، حوزه امن نقد و بررسی، و ...لوث می‌شود.

5. برای شخص شما کدام خصوصیّتِ این تغییرات، اُمیدآفرین و کدام، بیم‌آفرین‌اند؟

در بالا تاکید ارزیابی من بیشتر بر ابعاد منفی جامعه بود، با این همه در جامعۀ ایران «جریان‌های پیشروی آرام مثبتی» را می‌بینم و از این رو امیدوارم؛ به عنوان نمونه‌: جریان پیشروی آرام زنان در ایران در همه طبقات؛ پیشروی در سبک‌های زندگی متولدین دهه هفتاد به بعد (یا جوانان)؛ مطالبه‌گری در میان مزدبگیران، اصناف و اقشار ناراضی.

حتی در میان اقشار فرودست، ما در ایران تقریباً عوام نداریم (حتی مذهبی‌های پای منبر مداحان غالی عوام نیستند و نمی‌شود فقط رفتار آن‌ها را تحلیل ساختاری کرد. بلکه با رویکرد «انتخاب عقلانی» بهتر می‌شود اعمال‌شان را تحلیل کرد. کافی است به عنوان نمونه در مراسم مذهبی آن‌ها در اکبرآباد، پایین اسلام شهر تهران شرکت کنید؛ می‌بینید عاملیت دارند و رباط نیستند).

در میان روحانیان حوزۀ علمیه قم یک تحول آرام فکری و اساسی در جریان است (و جالب این که رهبری کشور ضمن دفاع از اسلام سیاسی و جریان مقاومت در منطقۀ خاورمیانه از این مراکز آموزشیِ متنوع و فراگیر در قم حمایت می‌کند. در حالی‌که کثیری از فضلای قم نسبت به سیستم سیاسی نقد خاموش دارند).

نمونۀ دیگر، پیش‌روی آرام جریان اصلاح‌جو و همه‌جا‌پخش ایرانی است. این جریان در بیست‌وپنج ‌سال گذشته در بزنگاه‌های مختلف به صورت مدنی با حاکمیت به شکل‌های گوناگون چالش کرده یا همان چالش‌های مستمر انتخاباتی را داشته است. به بیان دیگر، چیزی که در ایران مهم شده «خواست متنوع افراد» است، نه تصلب ساختار. پیش‌روی‌های آرام دیگری هم هست، که از مجال این مصاحبه بیرون است.

بر هر ناظری بر جامعه ایران روشن است که برآیند این «جریان‌های آرام» هنوز نتوانسته جامعۀ سیاسی ایران را وارد مرحلۀ تحکیم دموکراسی کند. هنوز میل به «اسلام سیاسی امتی- شیعی» در برابر «جمهوریت» نظام سیاسی وجود دارد و دارد عمل می‌کند (و البته در سال‌های اخیر با کمبود منابع ارزی روبه‌رو شده است). این جریان حکومتی اسلام سیاسی در انتخابات 1398 و ۱۴۰۰ به سوی یکدستی پیش‌روی داشته است. ولی هم‌چنان که اشاره شد این یک یکدستی کارکردی و در جهت توانمند کردن دولت و جامعة مدنی نیست.

می‌توان گفت این پیشروی‌های آرام در جامعۀ ایران، نوعی دموکراسی اجتماعی درست کرده است: در «بالا» حکومت خیز بر می‌دارد که به پیش برود، ولی در «پایین» (یا در جامعة مدنی با آن پیش‌روی‌های اشاره شده) در برابر حکومت مقاومت می‌‌شود. آخرین نمونۀ آن، مقاومت جامعة ایران در برابر قانون کنترل فضای مجازی است که به قانون «صیانت» معروف بود. بنابر این در جامعه ایران هر کاری را که حاکمیت اراده کند، عملی نمی‌شود، ولی به ایجاد اخلال‌ در عملکرد جامعه کمک می‌کند.

اگر همین شرایط چالشی نرم بین بالا و پایین ادامه پیدا کند (خصوصاً اگر فضای مجازی بسته و نیز ایران به یک جنگ ناخواسته کشیده نشود) حکومت ایران که از ناحیۀ جامعه مدنی و مطالباتی «محاصرۀ آرام و مدنی» شده، در نهایت مجبور به پذیرش اصلاحات و تغییرات می‌شود و ایران می‌تواند وارد مرحلۀ توسعۀ همه‌جانبه، پایدار و مرحلة تحکیم دموکراسی بشود- البته به‌طور نسبی.

مهم این است که کنشگران و نیروهای جامعۀ مدنی، سیاست‌های خطای حکومت را نقد کنند. ولی در شرایط کنونی خاورمیانۀ لغزنده مواظب این باشند که جامعۀ ایران ناامن نشود. نیروهای جامعۀ مدنی به‌جای انتظارات دور در کنار لایه‌های مختلف مردم ناراضی، مواردی را که دولت و جامعۀ مدنی را تقویت می‌کند، حمایت کنند (یا همان اصلاحات مساله‌محور). خدمت شما اشاره کردم موانع حکومتی در ایران جدی است ولی ایرانی‌ها دیگر عوام و تقدیری نیستند، بلکه انبوهی از شهروندان مطالبه‌گر هستند. دو دهه پیش، از این جامعه به نام «جامعه جنبشی» یاد کردم؛ پویش‌ها همچنان زنده است.

 


مصاحبه‌کننده همکار: خانم فهیمه نظری
مدیر بخش اقتراح: آقای حسین نوری‌نیا


 اخبار مرتبط:

روزنامه اعتماد یکشنبه 11 اردیبهشت 1401

https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/184286/