(دکترای جامعهشناسی، استاد بازنشسته دانشگاه علامه طباطبایی و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات)
همراستای پنجمین همایش کنکاشهای مفهومی و نظری دربارۀ جامعۀ ایران
1. مهمترین ویژگیهای جامعه ایران در تاریخ معاصر چیست ؟
ایران کشوری است کهنسال با تاریخ پرفراز و فرود فرهنگی، تمدنی و زیست محیطی گسترده و استقرار یافته در بستر چهارراه سوق الجیشی فلات ایران. این موقعیت، ایران را در شرایط حساس تاریخی، سیاسی، اجتماعی و گذرگاهی ویژه قرار داده است. در واقع، پیآمدهای مطلوب و نامطلوب این موقعیت، ایران امروز را چنان هستی بخشیده است که امروزه میبینیم. ایران امروز با روابط و مناسبات اجتماعی درون جامعهای، منطقهای و بینالمللی موجود با پارهتنهای سرزمینی و فرهنگی درون و برون جامعهای خود تلاش میکند تا جایگاه لرزان خود را در خاورمیانه، قارۀ آسیا و جامعۀ جهانی در مسیری پایدار، متوازن و خود اتکا قرار دهد. ولی بنا بر واقعیتهای اقتصاد سیاسی درون جامعهای و اقتصاد جهانی، این تلاش به نتیجۀ مطلوب و بهینهای نرسیده است تا بتواند آرمانها و امیدهای جماعت و اجتماع ایرانیِ به انتظار نشسته را برآورده سازد و آسایش و آرامش نسبی را در حد توانمندیهای خود به ارمغان آورد.
چنین ویژگیهای تاریخی، ساختاری و کارکردی، زمینهساز کاستیها و عقبافتادگی در ورود اجتماع و جماعت ایرانی به مرحلۀ «جامعه» و «جامعة مدنی» شده است. در صورتی که، ایران بالقوه آمادگی چنین دگرگونی و فراگشتی (تحول و توسعه) را داشته و دارد. با توجه به رویکرد نگارنده در خصوص چگونگی و چرایی گذار اجتماعهای انسانی به جامعههای انسانی، چرایی و چگونگی جا ماندگی ایران در گذار از این مراحل، مفهوم ترکیبی «جامعة بالقوۀ ایران» برای تحلیل و تبیین چنین وضعیتی انتخاب و ارائۀ میشود.
در حال حاضر، جامعۀ بالقوۀ ایران از نظر ویژگیهای تاریخی، ساختاری، کارکردی، سرزمینی و قارهای جزو کشورهای شرقی و آسیایی قرار دارد. بر این بنیانِ تجربی، مفهومی و نظری، ایران از نظر دگرگونیهای اجتماعی، فراگشتها و فروگشتهای حاکم بر آن، اجتماعی است ناپایدار، ناموزون و لرزان.
از مهمترین ویژگیهای تاریخی، اجتماعی و فرهنگی جامعۀ بالقوۀ ایران میتوان به پایداری و سخت جانی روابط و مناسبات اجتماعی ارباب- رعیتی در اشکال گوناگون تاریخی و نیز احساس بیعدالتی در تمام زمینهها، نابرابری اجتماعی و جدایی ساختاری تودههای مردمی از مدیریت یکسویه اشاره کرد. این حالت، به خاموشی ناامیدکننده و گاهی به طغیانهای آتشفشانی میگراید. یادآوری این واقعیت ضرورت ویژه دارد، که تودههای اجتماعی در اجتماعات این چنینی ظاهری آرام، مطیع و سر به زیر دارند، ولی در لایههای زیرین، آتشی نهفته در خاکستر دارند که هر آن ممکن است چون کوه آتشفشان، این دمل چرکین سر باز کند و از پوست پینه بستۀ تاریخی و ساختاری سر در آورد و همه چیز را به آشوب بکشد و حتی ممکن است خاکستر چنین طوفانی دردآور و نفرین شده، تر و خشک را با هم بسوزاند. این حالت خاموشی و خروشی یکی از ویژگیهای جامعۀ بالقوۀ ایران و تمام جماعتها و اجتماعهای انسانی است.
2. مهمترین دگرگونیهای اجتماعی ایران معاصر از دید شما کدام است؟
بنا بر ویژگیهای تاریخی، ساختاری، کارکردی روابط و مناسبات اجتماعی اقتدارگرای مبتنی بر مدیریت یکسویه در اجتماعهای انسانی، دگرگونیهای اجتماعی بسیار کند، بطیء و ناگهانی است. از این رو، بسیاری از صاحبنظران اجتماعی اظهار میدارند که حرکات، دگرگونیها و شکلگیری تشکلهای اجتماعی در جامعۀ بالقوۀ ایران غیر قابل پیشبینی و گاهی خلقالساعه است. اینجانب هم، چنین نظری را دارم. ولی با این همه، دگرگونیهای اجتماعی با فراگشتها و فروگشتهای برخاسته از درون اجتماع و یا تحت تأثیر عوامل برون جامعهای در جامعۀ بالقوۀ ایران رخ میدهد. به نظرم عمده دگرگونیهای اجتماعی نقشآفرین در جامعۀ بالقوۀ ایران را در چند دهه اخیر میتوان چنین برشمرد:
1. فروریزی ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کهن بدون جایگزینی بهینه و کارآمد،
2. فروریزی ساختارها و کارکردهای فرهنگی کهن بدون جایگزینی بهینه و کارآمد،
3. فروریزی ساختارها و کارکردهای گروههای مرجع کهن بدون جایگزینی بهینه و کارآمد،
4. فروریزی ساختارها و کارکردهای باورهای اجتماعی کهن بدون جایگزینی بهینه و کارآمد،
5. فروریزی ساختارها و کارکردهای ارزشهای اجتماعی کهن بدون جایگزینی بهینه و کارآمد،
6. فروریزی ساختارها و کارکردهای نظام خانواده و ازدواج کهن بدون جایگزینی برخاسته از ضرورتها، خواستها و نیازها،
7. فروریزی ساختار و کارکردی نظام اقتصادی بدون جایگزینی مطلوب و بهینه،
8. دگرگونیهای اجتماعی فروگشتی به مراحل پیشین؛ مانند: حاشیهنشینی، روستانشینی، غارتگری، فساد، رشوهخواری و بیاعتمادی.
پیآمدهای چنین فروریزی ساختارها و بنیانهای کهن و نیز ساختارهای تازه شکلگرفتۀ اجتماعی که از یکسو در اثر دگرگونیهای ناموزون، خام و ناپختۀ به وجود آمده از برهم ریختگیها و آشفتگیهای ساختارها و کارکردهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و آشفتگی و از سوی دیگر از به هم ریختگی ساختار، کارکردهای باورها، ارزشها و هنجارهای اجتماعی شکل گرفته در جامعۀ بالقوۀ ایران معاصر قابل مشاهده است.
3. چه مفهومی مهمترین خصوصیت دگرگونیهای اجتماعی جامعه ایران را توصیف میکند؟
مفاهیم، بیان کلامی، نظری و علمی مصادیقی هستند که در هستی اجتماعی پدید میآیند. با این فرآیند از یکسو ارتباطات و مبادلات اجتماعی به سهولت انجام میگیرد و از سوی دیگر از برخورد بین مصادیق و مفاهیم بیانشده تعامل دیالکتیکی ایجاد میشود و زمینه برای تداوم روابط و مناسبات اجتماعی فراهم میشود. بنابراین با دگرگونیهای اجتماعی و با پیآمدهای آن انسانها به نامگذاری مصادیق میپردازند. با دگرگونیهای اجتماعی در جامعۀ بالقوۀ ایران، همین روند و فرآیند با فراز و فرودهای ویژۀ خود پیش میرود و مفاهیم جدید بر زبان و ادبیات افزوده میشود. با توجه به این نکته در بیان خصوصیّت دگرگونیهای اجتماعی جامعۀ بالقوۀ ایران معاصر میتوان مفاهیم زیر را بیان داشت:
1. دگرگونیهای اجتماعی برونزا،
2.دگرگونیهای اجتماعی ناپایدار،
3. دگرگونیهای اجتماعی نامتوازن،
4. دگرگونیهای اجتماعی غیرقابل پیشبینی،
5. دگرگونی اجتماعی فروگشتی و فراگشتی همراه با گسلهای تاریخی و اجتماعی سرنوشتساز.
4. روندهای اصلی دگرگونیهای اجتماعی معاصر ایران کدام هستند؟
خاستگاه و زایش جهان هستی و سایر هستیهای زیستی، اجتماعی و انسان، حرکت و دگرگونی است. بنابراین دگرگونیهای اجتماعی با تبعیت از این قانونمندی در اجتماعها و جامعههای انسانی رخ میدهد. اما آنچه که برای بقا، رفاه و آسایش انسان ضرورت پیدا میکند، نوع و ساختار دگرگونیهای اجتماعی است که در روند و فرآیند هستیهای اجتماعی و انسان به منصة ظهور میرسد. باید توجه داشت که روندها و فرآیندهای دگرگونیهای اجتماعی را ماهیت ساختاری و کارکردی ارکان، عناصر و مؤلفههای درون و برون جامعهای هر اجتماع و جامعۀ انسانی تعیین و مشروط میکند. این واقعیتی است که باید بدان توجه جدی شود.
روندهای اصلی دگرگونیهای اجتماعی جامعة بالقوة ایران، برخاسته و برآمده از چند و چون ارکان، عناصر و مؤلفههای تشکیلدهنده و نیز ترکیب ساختاری و تاریخی عوامل برون جامعهای حاکم و ناظر بر آن است.
از آن جا که جامعۀ بالقوۀ ایران از یک سو دارای امکانات، ثروت زیرزمینی و نیروی انسانی قابل تأمل است و از سوی دیگر دارای موقعیّت ویژه و حساس منطقهای و جهانی است، روندهای اصلی دگرگونیهای اجتماعی نیز تحت تأثیر چنین شرایطی قرار میگیرد. با توجه به این نکته روندهای اصلی دگرگونیهای اجتماعی جامعۀ بالقوۀ ایران در سایه و روشنهایی از شناختها و ناشناختها، پارادوکسها، مدیریتهای قوممدار، مصلحتاندیش، ناآگاه به حقوق و تکالیف شهروندی و نیز مردم کمتوجه به گذشته، حال و آینده قرار گرفته است. بنابراین نیازمند شناخت تاریخی جامع و خردنگر است. امید است که چنین زمینهای برای شناخت و برنامهریزیهای اجتماعی در گذر از روند ناموزون، ناپایدار و بدون برنامه فراهم شود. جامعۀ بالقوۀ ایران و جماعت ایرانی در انتظار راهگشایی چنین روند و فرآیندی است. باشد تا صبح دولت و اقبال از درون یا از شفق و فلق و یا فلک بیرون آید.
5. برای شخص شما کدام خصوصیت این دگرگونیها، امید آفرین و کدام بیم آفرین هستند؟
به نظرم جامعۀ بالقوۀ ایران، «اجتماع» بسیار پیچیده، ناشناخته و با ویژگیهای جامعۀ تودهوار است. ساختاربندی طیفهای اجتماعی، نامشخص و ناپایدار است. برخی از بزرگان صاحب نظر و عمل، امور و مسایل ایران از جمله دگرگونیهای اجتماعی را نه تنها پیچیده نمیدانند بلکه حل و فصل آنها را با توصیف یکسویه و جهتگیری شده بسیار ساده میپندارند. به نظرم چنین نگاه یکسویه به جامعۀ بالقوۀ ایران بسیار سادهانگارانه و غیر علمی و غیر واقعبینانه است. زیرا تجربۀ تاریخی چند هزار ساله از روند و فرآیند پرفراز و فرود آن خاطر نشان میسازد که دگرگونیهای اجتماعی و مسائل و مشکلات اجتماعی برخاسته از آن عمیقتر و ریشهدارتر از آن است که آن گونه بیان میشود.
کشف راز بقا و تداوم هستی اجتماعی چند هزار سالۀ جامعۀ بالقوۀ ایران بسیار پراهمیتتر از جدلهای ایدئولوژیکی، مصلحتاندیشیهای شخصی و منافع گروهی است. چون وزش امواج پرطوفان و سونامیگونة تاریخی و نیز چند دهۀ گذشته چنان بر پیکر آن صدمه زده که سالیان درازی است از شدت آن کمر راست نکرده است. غفلت و بیتفاوتی در این مورد نه تنها جبرانناپذیر است، بلکه غیر مسئولانه و گاهی نشان از ناآگاهی ریشهدار است.
با این همه، از ویژگیهای بنیادی جامعۀ بالقوۀ ایران است که تا کنون هستی اجتماعی و فرهنگیاش پابرجا مانده است. این جریان نشان از زنده بودن عناصر آگاه نیروهای انسانی و توانمندی بالقوه فیزیکی آن دارد که با بیم و امید در تلاش دستیابی به مراحل رشد و توسعۀ اقتصادی- اجتماعی پایدار و توسعۀ انسانی است.
به نظرم، بیم و امید در بستر ساختار و کارکرد جامعۀ بالقوۀ ایران نهادینه شده است. اگر نیک به تعامل دیالکتیکی عناصر انسانی و ارکان، عناصر و مؤلفههای فیزیکی، زیستی، روحی و روانی بنگریم، رخدادها و حرکات اجتماعی و جمعیتی چند دهۀ اخیر و دگرگونیهای ایجاد شده در پندار، گفتار و کردار وجدان جمعی اجتماع و جماعت ایرانی نشان از آن دارد که حرکات و دگرگونیهای اجتماعی به طور ناآگاهانه و آگاهانه در زیرساختهای بنیادین اجتماع آغاز شده است و این فرآیند در اندیشهها و تعامل دیالکتیکی برخی از طیفهای اجتماعی در حال شکل گرفتن و عمیقتر شدن است. این حرکات و دگرگونیهای فراگشتی، جامعۀ بالقوۀ ایران را به سوی جامعه به سامان و جامعۀ مدنی و شهروندمدار و قانونمدار پیش خواهد برد.
مصاحبهکننده همکار: خانم فهیمه نظری
مدیر بخش اقتراح: آقای حسین نورینیا