(دکترای جامعهشناسی و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران)
همراستای پنجمین همایش کنکاشهای مفهومی و نظری دربارۀ جامعۀ ایران
به نظرم مدرن شدن و چالشهای پدید آمده ناشی از آن، مانند بروز شکافهای اقتصادی-اجتماعی و تعارضات سیاسی، مهمترین ویژگی جامعۀ ایران است. ایران به عنوان یک جامعۀ سنّتی، به نسبت بسته و خودبسنده، از دویست سال پیش به این سو شاهد تغییرات عمدهای بویژه در صدسال گذشته بوده که به شدّت ساختار و کارکرد آن را دچار دگرگونی کرده است. بخشی از این دگرگونیها در کالبد شهرها و بروز مشکلات شهری مانند پدیدۀ فقرای شهری و افتراقات فضایی قابل مشاهده است.
تغییر از جامعهای عشایری-روستایی به جامعهای شهری شده با خصوصیّات شهرنشینی وابسته مهمترین تغییر اجتماعی است. در همین چارچوب میتوان به شکلگیری طبقات اجتماعی جدید بویژه طبقۀ متوسّط شهری و همچنین طبقۀ فرودست شهری، در کنار شکلگیری سوپر ثروتمندان و احتمالاً الیگارشهای نفتی اشاره کرد.
اندیشمندانی که مسألۀ تاریخ معاصر ایران و تحوّلات اجتماعی آن را دنبال میکنند، از مفاهیم مختلفی مانند «جامعۀ کوتاهمدت»، «جامعۀ کلنگی»، «مدرنیتۀ ناقص»، و مانند اینها برای توصیف این جامعۀ در حال گذار استفاده کردهاند. اما در چارچوب مباحث توسعه میتوان از مفهوم «جامعۀ در حال توسعه» هم برای توصیف تحوّلات و تغییرات ایران بهره گرفت.
این روندها را باید در پاسخهایی که به پرسشهای زیر میدهیم، شناسایی کنیم:
به نظرم رواج روحیۀ جستجوگری و پرسش، بویژه در نسلهای جوان و آشنایی و شناخت نسبی آنها از دنیای امروز، با توجه به بهرهمندیشان از زباندانی و تسلّط به ابزارهای ارتباطی مدرن، میتواند امیدآفرین باشد. در عین حال، منتفعان از تداوم مسائل اجتماعی و آنهایی که تسلّط بر قدرت و ابزارهای نفوذ را در تصلّب شرایط و ایجاد مانع در پویایی جامعه می دانند، آفرینندگان بیم و هراس از آینده خواهند بود.
مصاحبهکننده: دبیرخانه همایش
مدیر بخش اقتراح: آقای حسین نورینیا