(دکترای جامعهشناسی و عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی)
همراستای پنجمین همایش کنکاشهای مفهومی و نظری دربارۀ جامعۀ ایران
1. مهمترین ویژگی جامعه ایران در تاریخ معاصر چیست؟
عدالتخواهی را عنصر مهمی در تاریخ معاصر میدانم. با وامگیری از مفهومسازی سهگانۀ ویلیامز از فرهنگ که گونههای رسوبیافته، مسلّط و در حال ظهور را از هم تفکیک میکند، عدالتجویی (خواهی) را قاطعانه میتوان خصلت فرهنگی ریشهداری در ایران دانست که امتداد آن در وقایع و تحوّلات تاریخی سرزمین (فرهنگ) ایرانی و نیز در اسطورهها و حافظههای تاریخی نقش بسته است. حافظۀ فرهنگی و سیاسی ایرانیان و ساختار عاطفی آنان عمیقا با کامیابیها و یا شکستها در مسیر عدالت معنا و تجلی مییابند. تجلیّات معاصر عدالتخواهی با ظهور دولت ـ ملت مدرن ایرانی زمینهساز تنشهای سیاسی و انواع جنبشها، نزاعها، تروماهای سیاسی و انقلاب بوده است. امیدواریها و یا ناامیدیها به تامین عدالت در وجوه مختلف آن به تناسب پویایی و نشاط در حوزۀ عمومی و یا انفعال و بیگانگی را در پی داشته است. عدالتخواهی ایرانی همچنین نقطۀ ذوب هویتهای سنتّی، مدرن و فرامدرن در متن جامعه است و در مفصلبندی هویّتی همه گروههای اجتماعی با سلیقهها و خاستگاههای مختلف مشترک است.
2. مهمترین تغییرات اجتماعی ایران معاصر از دید شما کدام است؟
بدون تردید وقوع انقلاب اسلامی را میتوان مهمترین تغییر اجتماعی در ایران معاصر خواند. انقلاب اسلامی بر پایۀ ائتلافی از کنارگذاریهای عینی (ساختاری) و ذهنی و نیز تنشها و حافظههای سرکوبشده و یا فراموششده و گفتمانی در مسیر عدالتخواهی و ایجاد توازن در سیاستها، هوّیتها و حافظههای تولید و بازنمایی شده بود. در سطح گفتمانی، انقلاب تلاشی برای اعتباربخشی به هویتهای دینی، ادغام اجتماعی و فرهنگی گروهها و خرده فرهنگهای در حاشیه مانده و تعادلبخشی به حافظههای فرهنگی و تاریخی بود که قربانی ابداع سنّت مدرنیستی پهلوی و ملتسازی معطوف به ارزشهای متجدّدانۀ آن قرار گرفته بودند. سهگانۀ حافظههای ایرانی (باستانی)، دینی و غربی و نیز منازعات معنایی بر سر هوّیتها و مشروعیّتها همچنان عرصۀ تنشها و شکافهای جدّی در متن جامعۀ ایرانی هستند. سیاستِ حافظه و فرهنگ در ایران امروز همچنان درگیر شکافهای حافظهای و آرایش گفتمانی گروهبندیهای مختلف سیاسی، قومی، زبانی بر سر تولید، بازنمایی و ارزشگذاری حافظههای مشروع، مغضوب و فراموش شده است
3. چه مفهومی مهمترین خصوصیت تغییر اجتماعی ایران را وصف میکند؟
ایدۀ شکاف اجتماعی را مفهوم کلیدی میدانم. شکافهای اجتماعی هم حاصل توزیع منابع ساختاری و دسترسی به فرصتهای واقعی برای مشارکت و بهرهمندی از منابع و سرمایههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هستند و هم تجربهای گفتمانی و بازنمایانه است. این دو وجه به صورت دیالکتیکی ساختار فرهنگی و عواطف و ذهنیتها و تجارب جامعۀ ایرانی را شکل میدهند. با اتّکا به نظریۀ حافظۀ فرهنگی میتوان استدلال کرد که توالی و تبادل این نابرابریها همواره در تاریخ معاصر ایران اسباب مناقشات جدید و تروماتیزه کردن فرهنگ سیاسی را پدید آورده است. شکافهای سیاسی و فرهنگی همزمان در فرآیندهای تاریخ معاصر گسست و امتداد را نمایش میدهند.
4. روندهای اصلی تغییرات اجتماعی کنونی ایران کدامند؟
استفاده از سیاست حافظه در اشکال مختلف آن همواره به تضعیف حافظۀ ارتباطی (حافظه نسلی) انجامیده است. از این رو، سیاسی شدن رادیکال حافظه و نگاه تک بُعدی و یکدست به تاریخ، اختلال در همگرایی فرهنگی را به دنبال داشته است. ترسیم چارچوبهای سیاست حافظه بر اساس سلسله مراتب قدرت و کم اعتنایی به اهمیّت اشتراک گروههای مختلف در آن، وقفههای ارتباطی و فرهنگی را پدید آورده و حکمرانی سیاسی را در مقاطعی با اصطکاک همراه ساخته است. از سوی دیگر، تاثیرپذیری گستردۀ اقتصاد سیاسی ایران از موقعیّت پیرامونی و استراتژیک منطقهای (جغرافیای سیاسی) نیز روند غالب در تحولات معاصر است که خود با حافظههای ارتباطی و هوّیت جمعی برآمده از آن پیوند دارد. در درجات بعدی میتوان به کنارگذاریهای گفتمانی و اقتصاد فرهنگی اشاره کرد که در غالب بُرشهای تاریخی معاصر در استفادۀ بهینه از ظرفیّتها و استعدادهای محلّی، منطقهای و مکانی ناتوان بوده است
5. کدام خصوصیات این تغییرات امیدآفرین و یا بیمآفریناند؟
رُشد طبقۀ متوسط جدید در ایران که برآمده از اولویّت و جایگاه سواد و فرهنگ در میان ایرانیان و البته مهیّا شدن و گستردگی بیشتر امکانات ساختاری و بویژه توسعۀ آموزش عالی است بهرغم همه کاستیها و سویههای ابزاری و نمایشی آن، جامعۀ ایرانی را بالقوه پویاتر ساخته و ظرفیّتهای حوزۀ عمومی آن را بسط داده است. مطالبهگریها، مشارکتجوییها و اولویت گفتمان عدالتخواهی به درجاتی برآمده از این بستر است. به همان سان در دهۀ اخیر و با رشد رسانۀ ارتباطی دیجیتالی، حافظۀ ارتباطی ایرانیان نیز به سرعت متحول شده و خودآگاهیها از هویّت مشترک، تروماها، امیدها و وجوه اشتراک را بیش از پیش برقرار ساخته است. با آن که در مواجهه با برخی مَضیقهها و مشکلات ساختاری نشانههایی از درماندگی، نوستالژی و یا انفعال در جامعۀ ایرانی آشکار است، با این همه کمالجویی و ظرفیّتهای ارتقایافتة حوزۀ عمومی و مدنی همچنان سویههای امید را زنده نگاه میدارند. در سویۀ دیگر نگرانی عمده مربوط به استهلاک سرمایههای اجتماعی عمودی است که با بیتفاوت ساختن و افزایش هزینههای کار مشترک، میتواند منجر به گسترش فردگرایی خودخواهانه، بیگانگی و بیمسئولیتی در جامعه گردیده و به طور فرایندهای به خاصگراییهای قومی، محلی، زبانی، منطقهای دامن زند.
مصاحبهکننده همکار: خانم فهیمه نظری
مدیر بخش اقتراح: آقای حسین نورینیا