عالیه شکربیگی *
یکی از بزرگترین تغییرات جمعیتی در قرن بیستم پیرشدن جمعیت است. این عامل سبب خواهدشدتا تعدادسالمندان از 600میلیون در سال 2000به 2 میلیاردتاسال2050 افزایش یابد.سازمان بهداشت جهانی سالمندان رادرکشورهای جهان سوم افرادبالای 60سال تلقی میکند. موضوع سلامتی و ارتباط آن با افزایش سالهای زندگی در عصر حاضر چالشهای فراوانی را بوجودآورده است. افزایش طول عمرانسانها واضافه شدن جمعیت سالمندان یکی از دستاوردهای قرن 21 بوده وسالخوردگی جمعیت پدیدهای است که برخی از جوامع بشری با آن روبرو شده و یا خواهند شد.
سالمندی در تمامی جوامع به عنوان یک مسئله مهم مطرح میباشد. درکشورما نیز با توجه به روند وهرم جمعیتی، برنامهریزی جهت هرگونه خدمات، نیازمند شناخت نیازهای واقعی سالمندان است. رشد سریع سالمندی جمعیت و توجه به نیازهای آنان طی دهههای اخیر توجه بسیاری از اهل نظر را جلب کرده است، در این ارتباط سه موضوع سالمندی، سلامت وجامعه ضمن اینکه ارتباط تنگاتنگی با هم دارند، تاثیر بسیاری بر یکدیگر میگذارند. به دنبال تغییراتی که در ساختارجمعیت، ساختاراجتماعی، خدمات بهداشتی ودرمانی و نظایر آن پدید آمده است، موضوع سالمندی نیز ظاهرشده یا در حال ظهور است. اگر چه موضوع یادشده، قبلا در کشورهای صنعتی تجربه شده است، و آنها آشنایی طولانی با این پدیده دارند، اما جوامع کمتر توسعه یافته، تجربه زیادی در این خصوص ندارند. سالمندان در این جوامع نیاز به خدمات ویژه مانند درمان، مستمری و حقوق بازنشستگی، مراقبتهای ویژه و... دارند، عموما این خدمات در اختیارآنها قرارنمیگیرد. این در حالی است که سالمندان در مقایسه با گروههای سنی جوانترجامعه نیاز به خدمات بهداشتی و پزشکی بیشتری دارند. بنابراین، از دیدگاه جامعهشناسی و مددکاری اجتماعی، جمعیت سالمند نیازبه بررسی مجدد، سرمایه گذاری کافی ونظایرآن دارد.
موضوعاتی چون سلامت، تغذیه، حفاظت از مصرف کنندگان سالمند، مسکن ومحیط زیست، خانواده، رفاه اجتماعی، تامین درآمد، اشتغال، آموزش، سرمایه اجتماعی و... هریک در جای خود سهم مهمی در سلامت سالمندان در جامعه دارند. اولین اجلاس جهانی سالمندی نیز که درسال 1982 در "وین" اتریش برگزار شد، تاکید فراوان بر موارد یاد شده داشت. دومین اجلاس جهانی سالمندی نیز که در سال 2002 در"مادرید" اسپانیا برگزار شد، بررسی پیشرفتهای اجلاس اول را در دستور کار خود قرار داد، تا بتواند طرحهای علمی موثری درآستانه قرن بیست ویکم جهت سلامت سالمندان درجوامع مختلف طراحی و تدوین کند. پدیده جهانی شدن سالمندی خود نیز توجه بسیاری از محافل علمی و دانشگاهی را بخود جلب کرده، و متعاقبا تدوین آثارعلمی وآکادمیک مختلف در زمینههای سالمندشناسی به ویژه در کشورهای صنعتی تدوین شده است. از دیدگاه جامعهشناسی، وهم چنین بر اساس برآوردهای به عمل آمده ضمن اینکه نسبت سالمندان در بسیاری از کشورهای روبه توسعه طی نیم قرن اخیربه دوبرابرافزایش یافته است،در عین حال،بسیاری از مسئولین برنامه ریزی وتعیین بودجه در سطح ملی وحتی سطوح پایین تر منطقه ای ومحلی،در خصوص تامین نیازهای سالمندان تمهیدات لازم رادرنظرنگرفته اند.این وضعیت به ویژه در شرایط اقتصادی واجتماعی عصر جدید، فقر آنها را مضاعف کرده است. این عوامل رابطه بین فقر وسالمندی را در جوامع روبه توسعه تشدید و وخیمتر میکند. کشورهای جهان سوم عموما به خاطر فقر مالی در خانوادهها وهم چنین محدودیت در خدمات عمومی ودولتی، به سهولت نمیتوانند نیازهای سالمندان را از نوع خدمات درمانی، نیازهای غذایی و نظایرآن تامین نمایند.
فرآیند شهرنشینی از دیگر مباحثی است که به اشکال مختلف بر جوامع گوناگون تاثیر گذاشته است. به دنبال شهرنشینی ابتدا فضای جغرافیایی کشور گسترش یافت و متعاقب آن فاصله مربوط به سکونت افراد نیز بیشتر شد. چنین فضای جغرافیایی و گسترش فاصلههای بیشتر خود موجبات کاهش ارتباطات را نیز فراهم آورد. در چنین شرایطی سالمندان بیشتر از گروههای اجتماعی متضرر شدند بدین معنا که نسل جدید و فرزندان آنها در شرایط جدید تحت شرایط شهری-صنعتی با آنها فاصله گرفتند. پیامد چنین پدیدهای کاهش سرمایه اجتماعی آنان در خانواده بود، و حمایتهای عاطفی، اقتصادی، اجتماعی آنان کاهش یافت و در مواردی دیگر فرسایش سرمایه اجتماعی سالمندان در خانوادهها با سپردن آنان به سرای سالمندان به عینیت رسید. در حالیکه بنا به اظهارات پاتنام، رسیدن به سرمایه اجتماعی، نیازمند شبکههای روابط اجتماعی همراه با اعتماد متقابل است. سرمایه اجتماعی یک رویکرد چند بعدی است که چهار مقوله آن یعنی مشارکت اجتماعی، سطح اختیارات، آگاهی اجتماعی و اعتماد و تقابل مهم است.
کوهن و سیمه از دیگرصاحبنظران سرمایه اجتماعی معتقدند که سرمایه اجتماعی،رفاه (فردی و اجتماعی)، عزت نفس، رضایت از زندگی، سلامت رفتاری را در میان سالمندان بهبود میبخشد، و سالمندان را آماده میکند تا با مشکلات گوناگون و استرس های زندگی مقابله کنند. بنابراین، یافتن یک راه مناسب برای توسعه و تقویت سرمایه اجتماعی در میان سالمندان، دارای اهمیت است.
دوران سالمندی به منزله تولدی دوباره برای فرد محسوب میشود ونیازهای او در این دوران نسبت به اطرافیان بیشتر میشود واز طرفی احساس تنهایی او در این دوران، اگر از حمایت اجتماعی و عاطفی خانوادهاش برخودار نباشد، او را دچار افسردگی میکند. بیماریهایی از قبیل آلزایمر، سالمند را به مثابه کودکی که نیازمند حمایت دیگران میباشد بیشتر از هر دوران دیگری از زندگیش به دیگران وابستهتر میکند.
با نگاهی دقیق،علمی وعینی به آمارها و زندگی روزمره متوجه افزایش جمعیت سالمندی در ایران میشویم، بدون اینکه برای نیازهای سالمندان ازطرف دولت، جامعه دانشگاهی و مراکز پژوهشی برنامهریزی دقیق شده باشد. البته تحقیقات در مراکز پژوهشی پزشکی درباره مسائل فیزلوژی وجسمی سالمندان صورت گرفته است، اما به لحاظ رویکرد جامعهشناسانه درباره این موضوع، بسیار کم کارشده و تقربیا میشود گفت که حوزه جامعهشناسی سالمندی، حوزهای نو و بکر در ایران است.
انجمن جامعه شناسی ایران در انتخاباتی جدید در اردیبهشت ماه 1392، ضرورت تاسیس چنین گروهی را احساس کرد و در این راستا کارگروه جامعهشناسی سالمندی متولد شد. روز "9 مهرماه "روز جهانی سالمندان است ودست ما برای گرامیداشت چنین روزی به دلیل تازه تاسیس بودن این کارگروه تقریبا خالی است. دسترسی به ساختارهای بهداشتی درمانی از منزل تا مراکزحمایتی، توانبخشی و بیمارستانها حق سالمندان کشور است. برای پاسخگویی به این حق، سیاستگذاران موظفند برنامهریزیهای کوتاه مدت وبلندمدت را ارایه داده و اجرای آن را در ابعاد آموزش تخصصی وخدماتی، بخصوص در بخشهای دولتی تضمین کنند و در این راستا، انجمنهای علمی به سان بازوهای فکری وعلمی میتوانند در صورت خواست سیاستگذاران تعاملی مثبت در این راستا داشته باشند.
آشنا شدن با "جامعهشناسی سالمندی" به ویژه توسط گروههای سنی جوان و دانشجو، به آینده نگری، و برنامهریزی برای آنها بسیار کمک میرساند. درحالی که کشورهای صنعتی بخوبی این پدیده را مدیریت میکنند، و همواره در مسیر ساماندهی و سرمایهگذاریهای لازم دریغ نمیورزند، در جوامع در حال توسعه نیز روبروشدن با این پدیده اجتناب ناپذیر است. بهمین خاطر، خلاء اطلاعاتی درخصوص این گروه در این جوامع باید به سرعت جبران شود و این میسرنمیشود مگر به یاری دو بازوی علمی و اجرایی دانشگاهیان و سیاستگذاران و مسئولان مرتبط با این مسئله و، با پژوهشهای لازم و آمادهسازی آثار و اطلاعات دقیق، بتوان برای این جمعیت بازنشسته به معنای عام آن، زندگی رضایتبخش و بانشاطی را زمینهسازی و فراهم کرد.
برای دستیابی به ساختار اجتماعی مناسب، یعنی تعاملات اجتماعی با ثبات بین این جمعیت، نظام خانواده، نظام آموزش وپرورش، نظام مراقبتهای بهداشتی و..،همگی مسئولیتهایی بعهده دارند که تاکنون نتوانستند با یک کار جمعی به توانمندی سازی سالمندان در رویارویی با مشکلات خاص دوران سالمندی کمک کنند. تلاش جامعهشناسی سالمندی بر این است تا ساختارهای اجتماعی-فرهنگی تاثیرگذار بر این پدیده را شناسایی و بتواند دو مفهوم سرمایه اجتماعی، رفاه اجتماعی را در تعاملات سالمندان در سازمانهای دست اندرکار عملیاتی سازد. دکتر محمدتقی شیخی میگوید: "جامعه شناسی سالمندی، یا به عبارتی دقیقتر "سالمندشناسی" از دو زاویه به موضوع مینگرد، اول اینکه سالمندشدن چگونه بر فرد تاثیرمیگذارد، و دوم اینکه چگونه این جمعیت سالمند نیز جامعه را تغییرمیدهد (خواهد داد). با افزایش نسبت سالمندی، تعمیم خدمات اجتماعی، اقتصادی و رفاهی بین آنها نیز از ضرورتهای اجتناب ناپذیر است".
"جامعهشناسی سالمندی" تاکنون کمتر در ایران مطرح و بدان پرداخته شده است، درشرایطی که سالمندان عموما در معرض بسیاری از مخاطرات قراردارند و روبرو شدن با پدیده سالمندی برای انسان اجتناب ناپذیر است و روزی همه ما با آن روبرو خواهیم شد، لذا با پی بردن به عوامل زمینهای در این خصوص، امنیت بیشتری برای آنها و برای سالهای سالمندی خود میتوان فراهم کرد. و امیدواریم بتوانیم با همکاری جامعه علمی و دانشگاهی با علاقمندی به برگزاری سمینارها، سخنرانیها، برقراری تعاملات علمی با سازمانهای دولتی و خصوصی دست اندرکار وسیاستگذار، نقد و معرفی کتابهای منتشر شده و انجام پژوهشهایی در این مورد دست یازیم، به ارائه راهکارهایی دراین مورد پرداخته تا بدانجا که نسلهای سالمند آتی در دوره بازنشستگی و خروج از مسئولیتهای رسمی و عرفی، از کیفیت زندگی بهتر و بالاتری برخودار شوند وایده "سالمندی سالم" وافزایش" سرمایه اجتماعی سالمندی" روزی درجامعه ما به منصه ظهور برسد.
*مدیر کارگروه جامعه شناسی سالمندی