نشست «صلح و جام جهانی فوتبال 2018» به کوشش گروه علمی-تخصصی صلح انجمن جامعهشناسی ایران و با مشارکت دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه تهران و پایگاه اخبار نوین، با حضور دکتر سید محمد امین قانعی راد (جامعه شناس و عضو هیات علمی مرکز سیاست های علمی کشور)، دکتر سید مهدی آقا پور (مدیر سابق گروه جامعه شناسی ورزش انجمن جامعه شناسی ایران)، دکتر محمد خبیری (عضو هیات علمی دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه تهران) و مرتضی محصص (مسئول کمیته فنی و توسعه فدراسیون فوتبال) روز دوشنبه 31 اردیبهشت ماه 1397در سالن آمفی تئاتر اصلی دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه تهران از ساعت 16:30 تا 19:30 برگزار شد.
جام جهانی 2018 مسیری به سوی صلح
در ابتدای جلسه دکتر حسن امیدوار، دبیر گروه صلح انجمن جامعه شناسی ایران ضمن تبریک قهرمانی دختران و بانوان فوتسال و کاراته کشور در آسیا ، با رویکردی انتقادی از عدم ورود بانوان به استادیوم های ورزشی گفت: با توجه به روند و شیب تند افزایش آمار آسیب های اجتماعی در حوزه زنان، به نظر می رسد که دیگر این خواسته ورود زنان به اماکن ورزشی نه تنها یک مطالبه اجتماعی، بلکه آنرا باید یک نیاز اجتماعی عنوان نمود که عدم توجه به آن پیامدهای ناخوشایندی را به دنبال خواهد داشت.
وی با بیان آمار زندانیان مرد و زن، با نسبت های 97درصد و 3درصد، پیش بینی نمود در صورت عدم توجه به این نیاز اجتماعی، زندان های کشور در آینده نزدیک شاهد تغییر چشمگیر در نسبت آمار های فوق خواهد بود. امیدوار در ادامه با ارائه مقدمه ای کوتاه در تشریح نسبت ورزش و صلح و تاثیر متقابل ورزش و جامعه، افزود: مطالعه و شناخت علمی مؤلفه های فرهنگی صلح در نهاد ورزش در نظام نوین بین الملل در قلمرو جامعه شناسی ورزش، جامعه شناسی فرهنگی، جامعه شناسی صلح و روابط بین الملل است، و محور اصلی این نشست نیز شناخت پتانسیلهای مثبت ورزش برای صلح با نگاهی جامعه شناختی است، از این رو اگر تا چندی پیش بعضی از کشورهای جهان از نقش ورزش در جامعه، توسعه و سیاست خارجی آگاه نبودند در چند دهه گذشته با تبدیل شدن ورزش به یکی از نهادهای مهم نظام بین المللی در نظم نوین جهانی و معطوف شدن نگاه میلیونها انسان در عصر ارتباطات به آن، عرصه مسابقات ورزشی، بخصوص ورزش فوتبال به صحنه نمایشی جهانی تبدیل شده است و میتوان گفت بازی فوتبالی که برای میلیونها انسان دارای اهمیت است، دیگر یک بازی ساده نیست، از اینرو چنانچه آنرا با نگاه گافمنی بررسی کنیم، مطالعه وتوجه به پشت صحنه های ورزش فوتبال و شناخت ظرفیت و پتانسیل های مهم آن نیز ضروری است.
امیدوار با بیان تاریخچه فوتبال و یافته های کندال برانچارد، در کتاب «مردم شناسی ورزشی»، به اولین بازی با توپ به 3000سال قبل در آمریکای شمالی و اقوام آزتک اشاره کرد، که طی یک مناسک مذهبی با هدف تولید یک روح جمعی انجام می گرفته است، امری که کالینز نیز در انجام مناسک از آن به عنوان تولید انرژی روانی نام برده است، و ادامه داد: امروز فوتبال در زمانه ما نیز به گفته (محسن رنانی) با تولید یک روح جمعی پتانسیل آن را یافته است که مولد سرمایه اجتماعی باشد. سرمایه اجتماعی حاصل از جادوی پدیده فوتبال دریچه امیدی را باز نموده است که می توان از ورزش فوتبال برای صلح سود جست چنانچه کید عنوان می کند از این سرمایه اجتماعی ورزش فوتبال برای آگاهی از بی عدالتی جهانی و ترویج حس مسولیت پذیری می توان بهره برد (کید ، 1996).
امیدوار در پایان مباحث خودعنوان نمود که به نظر می رسد جادوی فوتبال همچون جادوی هنر می تواند نقش ارزنده ای در برجسته نمودن ارزشهای صلح و تقبیح جنگ ایفا نماید.
سخنران بعدی دکتر محمد خبیری (عضو هیات علمی دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه تهران) بود. وی گفت: ارتباطات بالقوه ورزش و صلح بسیار قوی است. ورزش به طور کلی و فوتبال به طور اخص میتوانند صلح را در سطح ملی و جهانی گسترش دهند. یونیسف و یونسکو در کشور سومالی با هدف تشویق صلح از طریق ورزش برنامههایی را به اجرا گذاشتند. در خصوص تاریخچه ای از صلح بوسیله ورزش و المپیک میتوان به آتش بس در قرن نهم قبل از میلاد که توسط سه پادشاه الیس و پیزا و اسپارتا امضا شد اشاره کرد که در سراسر یونان باستان به رسمیت رسید و از برکت آن صلح پایدار برقرار گردید و درهنگام آتشبس ورزشکاران و هنرمندان و مسافران عادی میتوانستند به سلامت در بازیهای المپیک شرکت کنند و پس از اختتام به کشورشان بازگردند و یک هفته قبل و یک هفته بعد از بازی های المپیک باستان آتش بس برقرار بود و از نمونه آتش بس المپیک در دوران جدید می توان به سال۱۹۹۱ اشاره کرد که کمیته بین المللی المپیک تصمیم گرفت آتشبس المپیک را مجددا در بازیهای المپیک زنده نماید و در قطعنامه ۷۵۷ در سال ۱۹۹۲در شورای عالی امنیت ملل متحد برای اولین بار ورزش به عنوان یکی از عوامل تحریم مطرح شد و کمیته بینالمللی المپیک برای تایید استقلال خود و دفاع از ورزشکاران و محافظت از بازیها و به خاطر وحدت جنبش المپیک این تحریم را پذیرفت و در آتش بس المپیک در دوران جدید همچنین در اجلاس ۹۹ کمیته بینالمللی المپیک مقرر شد این موضوع پیگیری شود و در نهایت کمیته تحریم شورای عالی امنیت ملل متحد با پیشنهاد کمیته بینالمللی المپیک موافقت کرد و مقرر شد به ورزشکاران یوگسلاوی اجازه داده شود در بیست و پنجمین دوره بازی ها در بارسلونا به شکل انفرادی شرکت کنند و کمیته بینالمللی المپیک همچنین کمیته ملی المپیک بوسنی و هرزگوین را به طور موقت به رسمیت شناخت.
درخواست مجدد آتشبس المپیک در ۲۱ جولای ۱۹۹۲ در بارسلونا
دکتر محمد خبیری ادامه داد: آتشبس المپیک همان گونه که در المپیک باستان مرسوم بود مقرر شد در بازیهای المپیک جدید نیز اجرا شود و تمام تخاصم های مسلحانه و هر عمل وابسته به آن یا شبیه به مخاصمه به هر دلیلی قطع شود و رعایت آتش بس پس از ۷ روز قبل و ۷ روز پس از بازی ها اجرا شود و نمونه هایی از اقدامات به عمل آمده بین المللی این بود که انجمن دانمارکی فرهنگ های صلیبی و نیز یوفا ۱۸۵ مدرسه فوتبال را برای ۳۷ هزار کودک بین ۸ تا ۱۴ سال تحت عنوان «تربیت همزیستی مسالمت آمیز» در کشورهای بوسنی و هرزگوین و مقدونی و صربستان و مونته نگرو مورد حمایت قرار دادند و انجمن جوانان مسیحی در کشورهای اروپایی و امریکای شمالی با تاسیس مدرسه های ورزشی با بیش از ۱۰ میلیون عضو در حال آموزش، در زمینه تربیت نوجوانان تلاش میکنند و به عنوان نمونه های اقدامات به عمل آمده بین المللی می توان به این موارد اشاره کرد و از جمله در بازیهای آسیایی ۲۰۰۳ دو کره شمالی و کره جنوبی در کنار هم در مراسم افتتاحیه حضور یافتند و یوفا در جمعآوری و خنثی سازی مین های زمینی در سال ۱۹۹۷ با کمیته بینالمللی صلیبسرخ مشارکت نمود و مشارکت یوفا و صلیب سرخ تا جایی پیش رفت که منجر به تشکیل نهادهایی برای حمایت از کودکان آسیب زده از جنگ به طور قانونی شود. و همچنین در ادامه نمونه هایی از اقدامات به عمل آمده بین المللی، زوج تنیس هیثم الحق قریشی از پاکستان و امیر هداد از اسراییل نمایشی از الگوی صلح تحت عنوان اقدام مبتکرانه دو مرد با راکت برای صلح را ارائه دادند و رونالدو و زیدان به عنوان سفیران حسن نیت تلاشهایی در زمینه صلح و فقرزدایی انجام دادند. از اقدامات فدراسیون فوتبال مذاکره با اعضای کمیته اجرایی کنفدراسیون فوتبال آسیا پیرامون موضوع آتش بس المپیک از سال ۱۹۹۹ و ارسال نامه شخصی در خصوص آتش بس جام جهانی به شخص آقای بلاتر (رئیس اسبق فیفا در سال ۲۰۰۱) و پیگیری شخص رییس فیفا با رییس کمیته بین المللی المپیک بود و پیشنهاد پیگیری مذاکره رئیس فدراسیون فوتبال با وزیر ورزش و رییس کمیته ملی المپیک پس از مشورت با نهاد وزارت امور خارجه و پیگیری نامه ارسالی فدراسیون فوتبال در سال ۲۰۰۱ و درخواست ارجاع پیشنهاد فدراسیون فوتبال به مجمع عمومی فیفا بود.
سخنران بعدی مرتضی محصص (مسئول کمیته فنی و توسعه فدراسیون فوتبال) بود. او گفت: خیلی خوشحال هستم که در این جمع هستم، بیشتر دید من بر روی فوتبال خواهد بود و مسئولیت من در فدراسیون فوتبال مسئول کمیته فنی است و فوتبال یک عیب بزرگ در قسمت آموزش دارد و تمایل دارم مباحث بیشتر آبجکتیو باشد و چون بحث صلح و دوستی و ارتباط با فوتبال است و مهم ترین اصل در فوتبال ارتباط مؤثر کلامی و غیرکلامی است و بازی بعدی تیم ملی ما که در مقابل ترکیه است و ما هنوز به آن درجه مورد نیاز از ارتباطات نرسیدهایم و ارتباطات از تکنیک و آمادگی بدنی مهم تر است. اگر ما به شکل گفتاری ارتباط خوبی با هم نداشته باشیم شانس خوبی نخواهیم داشت و به نظرم تیمی در جامعه جهانی برنده خواهد بود که در عصر ارتباطات بسیار قوی باشد. یادگیری ما باید مبتنی بر واقعیات باشد و اگر نباشد وقت خود را تلف کرده ایم یکی از واقعیات فوتبال اتحاد و با هم بودن فوتبال است و کمتر رشته ورزشی است که علاقهمندان، دوستان و کارشناسان آن را به هم نزدیک می کند. یکی از بزرگترین ثمرات فوتبال با هم بودن و با هم شریک بودن و درک کردن یکدیگر است و در وجه تحمل و فراگیری و صبر بانوان بی نظیر هستند. ممکن است سن بسیاری به جام جهانی ۱۹۷۰ نرسد که واقعاَ یک جام جهانی طلایی و منحصر به فرد بود که در مکزیک برگزار شد و قبل از آن جنگ جهانی مشکلاتی به وجود آمد و در سال ۱۹۶۹ جنگی بین السالوادور و هندوراس به وجود آمد و طی این درگیری که نتیجهاش بیش از دو هزار نفر کشته بود. اگر ما از صلح و دوستی و تحمل یکدیگر در فوتبال صحبت میکنیم مشکلاتی هم در فوتبال وجود دارد و نمی توانیم آنها را نادیده بگیریم. نلسون ماندلا امکان رقابت سفید پوست و رنگین پوست را در فوتبال فراهم آورد و یکی از دلایلی که به رفع تبعیض ها در افریقای جنوبی کمک کرد ورزشها و به ویژه فوتبال بود. مساله مهم دیگر دست دادن و روبرو شدن با حریف است به طورمثال مسی و رونالدو با وجودی که رقبای بزرگی هستند احترام ویژه ای برای هم قائل هستند و وقتی بیوگرافی برخی فوتبالیست های رنگین پوست را مطالعه میکنیم میبینیم که برخی تنها با درآمد خودشان ۵ بیمارستان را در یک کشور افتتاح کردهاند و نیز باعث شده اند جنگ داخلی در کشورشان رشد نیابد. قبل از جام جهانی ۲۰۰۶ در آلمان در ساحل عاج جنگ داخلی بود و این کشور به دو قسمت، تقسیم شده بود. در پایان بازی بازیکنان زانو زده و از رئیس جمهورشان درخواست میکنند که به جنگ پایان دهند و بازیکنان باعث میشوند جنگ پایان یافته و بین نیروهای معترضان و دولت معاهده صلحی امضا شود و ورزشکاران بانیان صلح در افریقا شدند.
سخنران بعدی دکتر محمد امین قانعی راد (جامعه شناس و عضو هیات علمی مرکز سیاست های علمی کشور) بود. او گفت: در این نشست بیشتر به فوتبال پرداخته شد و توسط دوستانی بیان شد که تجربه میدانی و عملی در فدراسیون داشتهاند که متاسفانه اکنون از این تجربه محروم هستیم و یک سری مطالعات نظری و علایق نظری وجود دارد که ما را به این حوزه پیوند میدهد و نزدیک کردن این دو حوزه، نظر و عمل را به هم پیوند میدهد و این امر مفید و سودمندی است. من شب گذشته یادم آمد که ۲۰ سال پیش (در سال ۱۳۷۷) یک مقاله در یکی از روزنامههای اصلاحطلب به نام «بازی فوتبال و گفتگوی تمدن ها» نوشتم و دوستان به اتفاقاتی که در دوم خرداد1376 و اتفاقاتی که در آذر ۱۳۷۶ پیش آمد اگاه هستند، از طرفی انتخاب ریاست جمهوری با گرایشهای اصلاح طلبانه را شاهد بودیم و مردم از گفتگوی تمدن ها استقبال کردند و بعد از یک مدتی همبستگی سیاسی به وجود آمد و تنشهایی که در عرصه بینالمللی وجود داشت و این انتخابات نشان داد که مردم خواهان آن هستند که ارتباطات سیاسی خود را در جامعه و در مقیاس بینالمللی گسترش دهند و حضور بیشتری بیابند و بخش زیادی از مردم و اصلاحطلبان به این جریان پیوستند و این یک تحول اجتماعی بود و در آذر ۱۳۷۶ پیروزی ایران در ملبورن استرالیا اتفاق افتاد و ایران توانست مجوز حضور در جام جهانی فرانسه ۱۹۹۸ را کسب کند و در آن مقطع بدون هیچ پیش زمینه ای مردم به خیابان ها ریختند و جزء اولین حرکات جمعی بود که مردم خودجوش آمدند و نشاط خود را نشان دادند و من در مقاله تحلیل کردم ورزش و گفتگوی تمدن ها که درمقابل ستیز تمدنها قرار دارد و خاتمی پیشنهاد دهنده آن بود و این دو اتفاق سال 76 تاثیر خود را هم در صلح داخلی و هم صلح بین المللی نشان داد و در مقیاس داخلی مردم خواهان یک صلح داخلی بودند که بتوانند مسائل خود را نه از طریق مشاجره و ستیز بلکه از مسیر گفت و گوی سیاستمداران حل کنند و در مقیاس بینالمللی نشان دادیم که می خواهیم رقابت و دعوا کنیم اما میخواهیم این رقابت قانونمند باشد و شاید بازی فوتبال این زمینه را فراهم میکند که ما بتوانیم بجنگیم اما قاعده مند بجنگیم.
دکتر قانعی راد ادامه داد: اصول سازماندهی فوتبال یک سازماندهی جنگی است و مفاهیم به کار رفته در فوتبال مانند توپ که هم به معنای توپ است و هم به معنای گلوله و یا شلیک توپ کردن است به صورت استعاری و واقعی یک سازمان جنگی دارند و یا دفاع توپ را گرفت و یا خط حمله توانست حمله کند و دروازه که در دو طرف وجود دارد این دروازه باید توسط بازیکنان فتح شود و مانند ورودی یک کشور است و باید از آن دفاع شود و اجازه داده نشود که دیگران به آن ورود کنند و دروازه در واقع یک واژه سمبلیک است و نمادهایی که بازیکنان فوتبال حمل میکنند مانند پرچم ها و شال گردن ها و سنجاق سینه و یا سرود هایی که می خوانند و رنگ ها و نام ها و کمپین های ورزشی نشان می دهند که فوتبال یک ساختار جنگی دارد اما جنگ قانونمند، مدنی و انسانی میشود. ورزش و اساساُ فوتبال یک استحاله سه گانه پیدا کردهاند و از لحاظ نقش و کارکرد در جامعه نقشی مؤثر ایفا کردند. یکی استحاله نقش جنگ بوده و همه ما از ورزش ها امروزه با عنوان صلح و دوستی صحبت می کنیم اما ورزش ها به نوعی از آمادگی برای جنگ برخاستهاند و هدف ورزش ها ساختن بدن قومیتها و ملت های مختلف بوده که آنان بتوانند بدن خود را تقویت کرده و در جنگ ها مشارکت کنند و بر اساس تعریف سه گانه افلاطونی، سیاستمداران جامعه در حکم مغز جامعه و جنگجویان جامعه در حکم سینه جامعه و در اینجا سینه به معنای ایستادن و مقاومت بوده و در واقع کارکنان عامه و تولیدکنندگان جامعه بودند که در حکم شکم و دست و پای جامعه بودند. بنابراین در شهرهایی مثل اسپارت گروه های مختلف جامعه از صبح تا شب مشغول سوارکاری، کشتی گیری و شنا و انجام فعالیتهای جنگی بودند در حالی که عامه مردم در حال تولید بودند و سیاستمداران در عرصه آکادمی و اندیشه کار می کردند لذا ورزش ارتباط مهمی را با جنگ داشته است و همیشه قهرمانان بزرگ ورزشی قهرمانان بزرگ ملی نیز بوده اند و کسانی مثل آرش کمانگیر و رستم که قدرت و بدن قوی داشته اند، در اختیار آرمانهای ملی قرار می گرفتند. البته در اختیار آرمانهای ملی و مقداری ایدئولوژی قرار می گرفتند. به نظر من باید ورزش را در دستگاه نمادین صلح قرار دهیم و به جای آن که بدن در خدمت جنگ قرار بگیرد بدن در خدمت صلح قرار بگیرد و پس از آن این احتمال وجود دارد که ورزشکاران در گروه روشنفکران در جامعه وارد شوند یعنی نقشی را بیندیشیم که هنرمندان، نویسندگان، سینماگران، دانشگاهیان و جامعهشناسان منتقد میپذیرند و ورزشکاران نیز وارد حوزه روشنفکری که توانایی های زبانی میشوند. بسیاری از ورزشکاران ما از گفتگوی خوب آگاه نیستند. البته منظورم تحلیلگران و محققان ورزشی نیست و گاهی ما ورزشکارانی را در مصاحبههایی میبینیم که قدرت زبانی و بیانی و قدرت گفتگویی در آنها ضعیف است ولی فوراَ میتوانند وارد عمل شده و حریف خود را به خاک ببرند و چون در مهارتهای زبانی ضعف دارند سریع وارد درگیری و اعمال خشونت میشوند و من چنین مواردی را مشاهده کرده ام و یک چشم انداز جدیدی در جهان باید باز شود که ورزشکاران وارد مباحث گفتگو و مدنیت و وارد فرهنگ روشنفکری شوند و با گروههای روشنفکری ارتباط برقرار کنند و عامل صلح و دوستی شوند و مشکلات جهان معاصر را بیان کنند و حاملین یک مدل جدید باشند که اتکا آن به بدن آنها نباشد بلکه به زبان و قابلیتهای بیانی آنها باشد.
عضو هیات علمی مرکز سیاست تحقیقات علمی کشور افزود: اما در دوره جدید سربازان نحیفی را می بینیم که قدرت کنترل حجیم ترین و قدرتمندترین دستگاه های اعمال خشونت و جنگ را دارند و دیگر آن تنومندی مورد نیاز نیست و اما امروز در کشورهای جهان سوم است که هنوز افراد قوی هیکل برای ایجاد رعب و وحشت استفاده میشوند. امروزه جنگ نیاز به بدن ندارد و جنگ به طریق دیگری اداره می شود و نقش بدن در جنگ کاهش یافته است و این باید خودش را در جای دیگری نشان دهد و یکی از این عرصهها عرصه فرهنگ مدنی است. ورزش باید بتواند بخشی از توسعه مدنیت و متعلق به همه مردم و نیز توسعه فرهنگ مدنیت باشد. یعنی ما یاد بگیریم با یکدیگر دعوا کنیم و نیز یاد بگیریم تعارض های خود را حل کنیم. راه حل اینکه بچهها یاد بگیرند تعارضهای خود را حل کنند آن است که با هم گفتگو و سپس تعارض پیدا کنند و بعد با کمک یک تسهیل گر اختلافها را حل کنند و یک راه دیگر آن است که با هم در مدرسه بازی کنند و با هم دعوا کنند و یا به قول معروف جر بزنند و بعد زیر نظر تسهیل گر یاد بگیرند که حالا چگونه جر نزنند و قواعد بازی را بپذیرند. فردا همین کودکان باید در انتخابات شرکت کنند و رهبران را انتخاب کنند و باید یاد بگیرند چگونه مبارزه سیاسی کنند. نقش ورزش به طور مستقیم و غیر مستقیم به ما آموزش سیاسی و آموزش گفتگو میدهد و اگر مکانی به نام مدرسه وجود داشته باشد و در آن مدرسه مکانی به نام زمین بازی وجود نداشته باشد مدرسه را باید تعطیل کرد. بسیاری از مدارس ۲۵۰ یا ۳۰۰ متری که همزمان پیش دبستانی و دبستان و دبیرستان پیش دانشگاهی نیز هستند و طول و عرض آن کم و دو طبقه و چند کلاس دارد را باید تعطیل کرد و این طیف مدارس نمیتوانند روح بچه ها و ذهن بچهها را پرورش دهند. یک گزینه دیگر آن است که ورزش به عنوان بخشی از توسعه مدنی ما درآید و تحت قالب فرهنگ مدنی قرار بگیرد. یک گزینه دیگر کالایی شدن ورزش و تجاری شدن فوتبال است. در این عرصه سرمایه مالی سنگینی در گردش است و پولهای عظیمی در این حوزه گردش میکند، آیا ورزش فوتبال نماد روابط فساد آمیز و دشمنی و کینه ها و رقابت ها و جابه جایی های ناسالم پول ها نیست؟. وقتی ورزش به امری تجاری و کالایی میشود و از مخاطبین خود هورا کشیدن و نه مشارکت می خواهد، مشکل آغاز می گردد. نسل ما دارد به نسلی در فوتبال تبدیل می شود که گویا به جز هورا کشیدن دغدغه دیگری ندارند. آیا این ورزشکاران نقش روشنفکری هم دارند و چرا از این صنعت استقبال می شود و چرا بر آتش تنور آن دیده می شود؟ آیا چون صلح ایجاد میکند؟. اگر ورزش به دنبال صلح است چرا ما در سال هایی که ماه های حرام را داریم جنگ را شاهد هستیم؟.
دکتر قانعی راد گفت: سازمان ملل می تواند پایان جنگ را بین کشورها اعلام کند و دولتها و سازمانهای بین المللی با آن کشور جنگ طلب برخورد کنند. ما اکنون نمیدانیم ورزش و فوتبال چقدر برای ما صلح می آورد. ما حرف های زیبا می زنیم اما واقعیت هایی نیز داریم. اکنون چگونه از فوتبال کالایی شده می توانیم به صلح برسیم؟. برخی معتقدند فوتبال افیون توده هاست چون تعارضاتی را در جامعه ایجاد می کند و آن تعارضها کنترل میشود و برخی صبح تا شب در مورد تیم ها صحبت می کنند بدون آن که نسبت آنها با آن تیمها مشخص باشد. فوتبال میتواند عرصه غیرسیاسی شدن جامعه را دنبال کند. ما برای همبستگی اجتماعی نیاز به گفتگوی سیاستمداران داریم و متاسفانه در کشور ما سیاستمداران باب گفتگو میان خویش را بسته اند.
سخنران بعدی این نشست دکتر سید مهدی آقاپور مدیر سابق گروه جامعه شناسی ورزش انجمن جامعه شناسی ایران بود و که به بیان نظرات خود پرداخت و گفت: ملک الشعرای بهار نقش ورزش در تداوم حیات ایران را برجسته میکند. یکی از بنیانگذاران ورزش نوین در ایران آقای ورزنده بود و وی در رشته شمشیربازی فعالیت میکرد. او در سال ۱۳۰۶ سه رشته را در ایران پایه ریزی کرد و هم زمان زنگ ورزش مدارس در مجلس تصویب شد و دو و میدانی، شنا و ژیمناستیک رشتههای سوئدی بودند که در ایران افتتاح شدند که رشته هایی غیر تهاجمی هستند و رقابتی نیستند و به هنر مهارت های حرکتی و به زیبایی ها در انجام مهارتها توجه دارند. امروزه در امریکا به دو میدانی توجه بیشتری میشود، علیرغم آن که رشته اول این کشور راگبی است که خشونت های زیادی دارد اما در لایه گسترده جامعه دو میدانی اهمیت زیادی دارد و در بیشتر گرایش های دومیدانی ایالات متحده مدال ها را می برند. پس از سال 1306 به تدریج آن رشته های سه گانه که مبتنی بر صلح و دوستی و زیبایی و هنر بودند کمکم ضعیف شدند و امروزه ژیمناستیک و دو و میدانی چندان در ایران مورد توجه قرار ندارند. شنا تنها در تابستان مورد توجه قرار می گیرد و بعد از آن رشته های پر برخورد مثل فوتبال و هندبال و بسکتبال رشد کردند و رشتههای صلح محور جای خود را به آنها دادند.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران افزود: ورزش مفاهیم ساده، مهم و ارزشمند و در عین حال صلح آمیزی را دنبال میکند و اگر صلح باشد سلامتی نیز هست. اولین رکن ورزش، سلامتی است. سلامتی با مهارت و رقابت همراه میشود و دوم شادابی یا همان سلامت روانی است که این هم مربوط به صلح است و سوم هم دوستی است که هم در سطح داخلی و هم فراملی و هم در سطح باشگاهی و غیر باشگاهی دنبال میشود. همان طوری که مبانی المپیک بر صلح و دوستی و همزیستی بنا شده است و همزیستی مسالمت آمیز، همبستگی بشری و تساوی حقوق بشری چیزهایی است که در نمادهای المپیک مشهود است. سلامتی و شادابی و دوستی سه ویژگی ورزش است اما به تدریج با دخالت زر و زور و تزویر این موارد کم رنگ تر شده اند. بحث صلح و جنگ در واقع دو روی یک سکه است و من نظریه بنیانگذار جامعه شناسی، آگوست کنت را در کتابم مورد بحث قرار داده ام. کنت می گوید صلح و دوستی با دو مفهوم پیوند دارند یکی آبادی، عمران و نعمت است که سبب صلح و کمبود آنها منجر به جنگ می شود و دوم آموزش اخلاق، فرهنگ و شعور انسانی است. نبود و عدم عمران و اخلاق باعث جنگ می شود و این دو عنصر را کنت در نظریات مربوط به صلح و جنگ مطرح میکند. من در کتابم کالبد شکافی آن را انجام دادهاند. ورزش با آن مفاهیم سلامتی، شادابی و دوستی آغاز گردید اما سه مفهوم دیگر بر این سه مفهوم سایه انداخته اند و آن دخالتهای دست های پنهان سیاسی و مالی و نظامی بودند. به طور مثال یک مسأله در جام جهانی برزیل بین فیفا و دولت برزیل رخ داد و دولت برزیل سه مورد را ممنوع کرده بود؛ فحشا، مواد مخدر و مشروبات الکلی و شما می بینید که عده ای از فیفا در مقابل آنها موضع گرفتند.
دکتر آقاپور افزود: مستطیل سبز فوتبال جمعیت میلیونی را گرد هم آورده و این یعنی صلح و دوستی. به این ترتیب از طریق ورزش می توان همبستگی را تقویت کرد اما متأسفانه عواملی چون زر، زور و تزویر به خاطر منافع خود در آن دخالت میکنند. روح ملی کشورهایی که دارای ورزش قوی هستند با فرهنگ ملی آنها پیوند خورده است.
سخنران آخر این نشست دکتر خلیل میرزایی (مدیر گروه جامعه شناسی صلح) به عنوان جمع بندی پایانی نشست ضمن قدردانی از حضار در نشست گفت: من به عنوان یک فعال صلح صحبت های دوستان را شنیدم و دوست داشتم. صحبتها قالب واقعیت به خود گرفته اما واقعیت ها فراتر از این صحبتها است و وقتی ما تاریخچه فعالیتهای حقوق بشر را دنبال میکنیم متوجه میشویم که بیشتر فعالیت ها حول محور جنگ بود تا صلح. وقتی دوستان گفتند که در یک زمان محدودی فعالیت های جنگی متوقف میشد و آن هم برای مسابقات ورزشی، من خیلی دوست داشتم که اینها واقعیت بودند اما جنگ ها متوقف میشدند تا جنگجویان از میان مسابقات ورزشی انتخاب شوند و وقتی ما تاریخچه مسابقات المپیک را مرور می کنیم بنیان های جنگ را در این تاریخچه می بینیم. وقتی مهم ترین ورزش المپیک یعنی دوی ماراتون را میبینیم ماراتون اساساَ به این خاطر وارد مسابقات ورزشی شد که خبر پیروزی ارتش روم بر ایران را به مردم روم برساند بنابراین بنیانهای جنگ در آنها دیده می شود. حتی وقتی ورزش قهرمانی و مفاهیم موجود در آن و صحبت های ورزشکاران را تحلیل میکنیم میبینیم سه اصطلاح در بین ورزشکاران وجود دارد و متداول است اول) ما میرویم بجنگیم دوم) ما میرویم پیروز شویم و سوم) ما میرویم تا شکست نخوریم. ما در پشت این اصطلاحات و مفاهیم مربوط به جنگ را داریم و نمیتوانیم بگوییم ورزش اساساَ بنیان های صلح جویانه را در دل خود دارد اما میتوانیم بگوییم وقتی انسان به سمت تمدن حرکت کرد و تلاش کرد خوانش های غریزانه تکانشی خود را به نفع غریزه های اجتماعی تا حدودی سرکوب کند بنابراین نهادها ایجاد شدند تا با وضع قواعد بر رفتارهای رقابت آمیز و تعارض جویانه این رقابتها را به سمت منصفانه بودن هدایت کنند. اما این که آیا این انصاف در رقابت وجود دارد یا خیر؟ به نظر می رسد که نهادها به سمت این انصاف داری و برخوردهای مسالمت آمیز حرکت کرده اند اما فاصله زیادی وجود دارد و می بینیم که فوتبال گاهی نه تنها سبب صلح نشده بلکه سبب جنگ هم شده است. ما وقتی در امریکای جنوبی هندوراس و السالوادور و آن دو گل معروف مارادونا در سال ۱۹۸۲ به انگلیس را میبینیم و رسانههای آرژانتین را مرور میکنیم میبینیم که رسانههای آرژانتین فریاد پیروزی میکشند و حتی می گویند پیروزی ای بر ارتش انگلیس به دست آمده است. متاسفانه وقتی بازی جام جهانی ایران مقابل امریکا را می بینیم خیلی خوشحال بودیم از این که این بازیگران کنار هم قرار گرفته و با هم عکس یادگاری گرفتند ولی به محضی که پیروزی ایران حاصل شد پیام رهبران حاکمیتی ایران حاکی از پیروزی در یک جنگ بود. یعنی این بدین معنی است که رویکرد نظام قدرت، نظام غالب و نظام ثروت به این سمت است که از حرکات ورزشی و مسابقات ورزشی در جهت کسب ثروت و قدرت بیشتر استفاده کنند. بنابراین تکرار می کنم فدراسیونهای جهانی خوب این را تشخیص دادند و گفتند سیاست و قدرت باید پای خود را از ورزش بیرون بکشد و ما در محتوا واقعاَ ردپای نظام سلطه و نظام قدرت را میتوانیم مشاهده کنیم و نیازی به ابزاری برای دیدن آن کف نیست. بنابراین من به عنوان یک فعال صلح این اصطلاح که در جامعه ایران و جامعه جهانی جا افتاده را رد می کنم که «جنگ و صلح دو روی یک سکه اند» و «صلح نمی تواند خارج از جنگ موجودیت قایم به ذات داشته باشد». تعریف من از صلح بیشتر به بنیانهای رویکردهای جنوب شرق آسیا، بنیادهای مسیحیت و رحمانیت اسلام و به ویژه سه اصطلاح گفتار، پندار و کردار نیک باستانی در آیین زرتشت شبیه و نزدیک هستند. صلح زندگی بدون دغدغه و استرس و شیوه مسالمت آمیز است و برای تحقق این زندگی باید در فرایند اجتماعی شدن انسان ها فرهنگ صلح را جا بیندازیم و یاد بگیریم وقتی بازی میکنیم، مسابقه ورزشی میدهیم، مسابقه عادلانه بدهیم و مطابق به قوانینی که از خودمان و از دل مردم بیرون آمده باشد و مبتنی بر قواعد نظام سلطه و قدرت و ثروت نباشد. امید دارم به روزی برسیم که ورزش گفتمانی باشد که زبان مشترکی بین همه ملتها ایجاد کند و بتواند پیشرو و رهبر فرایند صلح در جهان باشد.
در پایان این جلسه حاضران به طرح دیدگاه و پرسش از سخنرانان نشست پرداختند و عکس یادگاری نیز گرفته شد.