نشست مجازی با عنوان امر قدسی و امر زمینی با هدف بحث و بررسی موضوع امر قدسی و امر زمینی با تکیه بر «کتاب خدا و خیابان» با حضور دکتر حسن محدثی و دکتر لیلی حاج آقایی روز جمعه 7 آذرماه 1399 ساعت 20 با حضور هشتاد و دو نفر از علاقمندان در پیج اینستاگرام دفتر انجمن جامعه شناسی قزوین برگزار شد.
در ابتدای نشست دکتر حاج اقایی ضمن تشکر از مخاطبان و خیر مقدم به دکتر محدثی گفت: اگر قرن 19 را به عنوان قرن روشنگری و پیدایی بسیاری از ایدئولوژیها و گسترش علم بدانیم اغلب فیلسوفان و اندیشمندان این نظر را داشتند که حیات دین دچار زوال شده است، اما در قرن 20 تمام این موارد به چالش کشیده شد و بحث نقادی و زوال دین مورد بررسی بیشتر و دقیقتر قرار گرفت و در حقیقت فکر و ایدهای به نام سکولاریزاسیون پدید آمد که بتواند ایده پیشین را مورد نقادی و با نگاه دیگری مورد بررسی قرار دهد و اما ایران روایت خود را در این خصوص داشت و حیات دینی پر رنگی را تجربه نموده است که شما به تمامی این موارد اشاره نموده اید.
دکتر محدثی ضمن تشکر از حضور مخاطبان، ابتدا اشارهای به کتاب مورد نظر نمود و افزود: این کتاب به خاطر درگیری من با این موضوع ریشه گرفته است و سوالم این بود که چگونه حاکمان مختلف در تاریخ ایران به نام خدا، حکومت کردند و در این حکومتهای مختلف چگونه زمین به آسمان وصل شده است و چگونه از این ایده با بحث از خدا برای مدیریت امور جامعه استفاده شده است. بهتدریج در دانشگاه با تفکر اسطورهای اشنا شدم و دریافتم که چقدر اندیشه اسطورهای در حیات اجتماعی ما و در قلمروهای مختلف نقش اساسی دارد و در اندیشه سیاسی و در تفکر دینی و در زندگی روزمره، پیوندی برای من ایجاد شد بین بحث خدا و نیروهای الاهی و نقش اسطورهها و نقشآفرینی آنها که در حیات ایرانی وجود داشته و همچنان هم هست. در این رابطه پایان نامه ارشدم را در 83 با عنوان تفکر اسطورهای در ایران بعد از اسلام به پایان رساندم و تمرکزم بر اسطوره هزاره بود و در سال 84 نیز پروژهای در نهاد ریاست جمهوری داشتم که کتاب «تخریب قلمرو دینی» محصول آن پروژه است و توانستم بخشی از دغدغههایم را به این فعالیتها پاسخ دهم و کتاب خدا و خیابان نیز حاصل همین تفکرات و درگیریهای ذهنی بوده است. در واقع در این کتاب خدا نماد امر قدسی و متعال و خیابان نماد امر زمینی، زندگی اجتماعی و شهر است و تلاش نموده ام که صورت بندی انجام دهم.
بعد از تمام این مسیر به این نتیجه رسیدم که مسئله اساسی ما در ایران کنونی هم امر متعال و نظم اجتماعی سیاسی است و چگونه این نسبت تمام تاریخ کهن و معاصر ما را متاثر کرده و چگونه به نام خدا، نیروهای زمینی در تاریخ ما نقش آفرینی کرده وسرنوشت میلیاردها نفر را رقم زدن، در واقع از کدام خدا سخن گفته میشود وهر گروه سیاسی اجتماعی که میآید از کدام خدا سخن می گوید. بویژه برایم مهم بوده که در ایران معاصر چگونه نیروهای دینی مختلف به اسم خدا، سخن گفتن ونقش آفرینی می کنن و نظام سیاسی تشکیل می دهند و از زبان خدا سخن می گویند؛ که خدا این گونه میگوید و میخواهد و خدا از ما میخواهد چنین جامعه ای با این ویژژگیها بسازیم، در واقع خدا چگونه وسط آمد و این سوالها هنوز برای من مطرح است...
دکتر حاج آقایی در بخش دیگری از این نشست گفت: در خصوص این سخن که «عدهای الان تردید در وجود خدا دارند»، از کتابی میخواهم صحبت کنم با عنوان "باور،الهیاتی برای نیمه مومنان" از جانی واتیمو (فیلسوف ایتالیایی) که کاوه حسین زاده آن را ترجمه نمود و روزگار نو نشر داده است. اگر پیتر برگری به این جریان نگاه کنیم که انسان در این نظام هستی زندگی میکند و این نظام هستی در واقع کاشانه او هست، انسان در این کاشانه همواره در معرض مخاطرات هست و این مخاطرات او را به آشفتگی می رساند و جهت حفظ کاشانه و بودن در ارامش نیاز به امر متعال در خود احساس می کند، به قول واتیمو ما دوره بازگشت به دین را داریم و اگرچه ما در حقیقت دچار مرگ متافیزیک شدیم و آن آرزوهای متافیزیکی رو به مرگ هستند و اگر بخواهیم بازگشت به دین را مطرح کنیم، به قول گادامر این بازگشت، بازگشت به آموزههای دینی نیست. منظور بازگشت به متافیزیک نیست، اگر بخواهیم فقدان خدای متافیزیکی را بر حسب نیچه، کیرکگارد و هایدگر بررسی کنیم، فاجعه محسوب نمی شود چرا که این راه را باز می کند برای افرینش امر الهی و قدسی و واتیمو بیان می کند ما در جهان کنونی که زندگی می کنیم در واقع ارزشهای مطلقی وجود ندارند و نوعی تاویل پذیری و نوعی هرمونوتیک را معرفی می کند. حال اگر نگاه کنیم به جامعه خودمان که دین در تمام حیاتش پررنگ بوده است می بینیم که در متن جامعه حقیقت متافیزیک در میان توده ها کمرنگ شده است، آیا می توانیم بگوییم که هبوط خداوند واردتراز انسان شده و در واقع خداوند و دیگربودگی و اقتدارش را به انسان تفویض کرده و این انسان هست که در حقیقت خودش در جامعه حکمرانی معنوی را دارد؟
دکتر محدثی در این خصوص گفت: خدا یک نماد است، یک سمبل است (نماد سه ویژگی دارد؛ نماد هم آشکار می کند و همزمان پنهان می کند؛ نماد هم تاویل پذیر است و هم تفسیربردار است؛ حیات اجتماعی دارد و اجتماعی زاده می شود و اجتماعی می میرد). در مقابل؛ نشانه قراردادی است، حیات اجتماعی آنطور که در مورد نماد هست، ندارد، تاویل پذیر و تفسیر پذیر نیست و معنای مشخصی دارد، نشانه فقط آشکار میکند و پنهان نمیکند و می توانیم بگوییم که خدا یکی از مهمترین نمادهای تاریخ بشریت است. هیچ نمادی به قدر نماد خدا، بشریت را مشغول نکرده است و باید گفت که حیات نمادها وابسته به حیات اجتماعی است و نمادها برای ابد زندگی نمی کنند و هبوط آنها کاملا وابسته به حیات اجتماعی هستند.
این نشست با پرسش و پاسخ ادامه و در ساعت 21 به پایان رسید و علاقمندان به این بحث درخواست تداوم این موضوع را مطرح نمودند.