گاه آنچه آوار میشود تنها یک «سازه» نیست، بنای «اعتماد» ملتی است که اگر فرو ریزد بهآسانی جبران نخواهد شد.
گاه آنچه از تپش باز میایستد، تنها «نبض» یک تن، یا تنی چند نیست؛ بلکه «قلب امید» است که اگر از جنبش باز ماند جریان حیات از شریانهای یک ملت رخت بر میبندد. زمانی که حادثه و خسارت، نه به سبب واقعهای طبیعی یا حادثهای غیرقابل پیشبینی، بلکه بهرغم پیشبینیهای کارشناسان و هشدارها، به علتِ مسئولیتناشناسیِ نهادینه شده و سهلانگاریِ ساختاریافته، و در یک کلام «بیاخلاقی» و شیوع فساد رخ دهد، آن هنگام است که بنای اعتماد فرو ریخته و قلبِ امید از کار افتاده است. جای بسی تأسف است اگر جامعهای خود را در چنین وضعیتی بیابد. مباد که ما آن جامعه باشیم. بر اساس گزارشهای رسمی، مواردی از نقض قانون و بیاعتنایی به ضوابط معماری و مهندسی و طراحی و ساخت و ساز که خود نشانگر گسترش یافتن فساد ساختاری است، علتِ بروز فجایعی چون آتشسوزی و ریزش ساختمان پلاسکو، فروریختن متروپل و یا حادثه مرگبار قطار مشهد به یزد است که در مقابل چشمان مسئولان سازمانهای گوناگون مدیریت شهری و جادهای، و نظارۀ انواع دستگاههای عریض و طویل نظارتی رخ داده و خسارات جانی و مالی جبرانناپذیر پدید آورده و نه تنها تهران و آبادان، بلکه ایران را به سوگ نشانده است. انجمن ایرانی اخلاق در علوم و فناوری، ضمن ابراز همدردی عمیق با خانوادههای عزیز به سوک نشسته و مجروحان و خسارتدیدگان این حوادث، در جهت ایفای رسالت علمی و اجتماعی خود توجه همگان را به نکات زیر جلب میکند:
۱- برجسته کردن حوادث، اعتراض نسبت به خطاهای محرز، درس گرفتن از آنها و اهتمام به پیشگیری از موارد مشابه، اصلی است عقلایی و اخلاقی و تأمین کنندۀ مصلحت ملک و ملت. فرسنگها فاصله است بین آنچه سیاهنمایی خوانده میشود، با تذکر مشفقانه و معطوف به عبرت و پند گرفتن از اشتباهها. به تعبیرِ سخندانِ بزرگِ فرهنگ و زبان فارسی : "پند گیر از مصائب دگران تا نگیرند دیگران به تو پند" (سعدی، گلستان) امیداست به گوش نصیحت نیوشِ مسئولیتشناسان این تذکارها سنگین نیاید و در راه ادارۀ بهینه کشور بهکار آید.
۲- در روزگار پیشرانیِ دانشِ آکادمیک در جهان، بهرهگیری از ظرفیتِ علمیِ دانشگاهیانِ متخصص و متخلق به اخلاق حرفهای در همۀ امور، بهویژه امر ارزیابی حوادث خاص، ضرورتی است انکارناپذیر. حال که در عرصۀ ملی نیز اصطلاح «دانشبنیان» مورد توجه قرار گرفته، امید است این تعبیر به شعار و زینتِ تبلیغی تقلیل نیابد، و مسئولان امر هر چه زودتر گروهی از دانشگاهیان متخصص را بهمنظور شناسایی همۀ زمینههای فنی، اجتماعی، مدیریتی و اخلاقی فاجعه فروریزش ساختمان «متروپل آبادان» گرد آورند و با حمایت کامل از آنان واجتناب از مسامحه و مصالحۀ ناصواب، به شناسایی و تبیین علمی ابعاد حادثه اقدام کنند. باشد تا ضمن
اطلاعرسانی شفاف و همگانی، درسآموختههای حادثه به تنظیم دستورالعملهای پیشگیرانه از حوادث، در طرحهای عمرانی کلان و ساخت و سازهای مشابه بینجامد.
۳- در جوامع توسعهیافته، حوادث بزرگ به مثابۀ نمونههایی برای «مطالعۀ موردی» (study case) توجه پژوهشگران، متخصصان و دانشگاهیانِ روزآمد را جلب میکند و نتایج تحلیل و تحقیق علمی دربارۀ حوادث به تولید مقاله و ارائه در همایشهای علمی منجر میشود و به درسهای دانشگاهی راه مییابد. امید است استادان و پژوهشگران و دانشجویان رشتههای ذیربط در شاخههای مختلف علوم و فناوری؛ از رشتههای دانشگاهیِ عمران و معماری و محیطزیست، تا مدیریت بحران و اخلاق حرفهای و اورژانس و فوریتهای پزشکی، در این مسیر
پیشگام شوند و مطالعه و تولید دانش در این باره را به اشارات و فرآیندهای خاص و بروکراتیک موکول نکنند.
۴- برخورد قانونی با عاملان خاطیِ حادثه، بدون توجه به مقام و منصب و گروهبندیهای سیاسی، خواستی است
معقول. این خواست نه از باب دامن زدن به زنجیرۀ انتقام یا تسویه حسابهای سیاسی و جناحی، بلکه از آن باب است که به تعبیر استاد سخن: «دزدان دست کوته نکنند تا دستشان کوته کنند.» (سعدی، گلستان)
۵- جبران خسارتِ حادثهدیدگان و حمایت مالی، روانی و اجتماعی برای التیام زخمهایی که جبرانِ کامل آن ممکن نیست، وظیفهای است اخلاقی که لازم است بدونِ فوتِ وقت و تعمیقِ زخم صورت پذیرد.
۶- هماکنون ساختمانهایِ در معرض آسیب در کشور کم نیستند؛ حال، یا مانند متروپلِ آبادان قصورِ آشکار دراجرایِ طرح، عاملِ آسیبپذیری است، یا عمرِ زیادِ ساختمان و فرسودگیِ تدریجیِ آن. جا دارد پیش از آن که
خدای ناکرده خبرِ فاجعۀ مشابه دیگری دلها را به درد آورد، بناهایِ در معرضِ خطر، پیش از خرابی شناسایی شوند و بر اساس ضوابط، برای مقاومسازی و هر گونه رفتار اصولی با آنها اقدام لازم به عمل آید.
۷- در نهایت، امید است عقلای قوم در موقعیتهای گوناگونِ دولتی و غیردولتی، بدین دقیقه التفات یابند که حوادثی همچون حادثۀ متروپل، نه در اثر فقدان دانش و کمبود مصالح و ضعف فناوری، بلکه در اثر ضعفِ اخلاقِ حرفهای و مدیریت پدید میآیند. تقلیل ندادنِ آموزشِ دین و اخلاق به پارهای مناسک و مراسم ظاهرگرایانه و اهتمام به آموزش اخلاقِ مسئولیتشناسانۀ اجتماعی در مدرسه و دانشگاه، و بسترسازی برای ایفای نقش نهادهای اجتماعی و مدنی در امر نظارتِ عمومی و ستیز با زمینههای فساد، درسهای مهم اخلاقی از حادثۀ اخیر است که عنایت مجدّانه به آن میتواند پیشگیرنده از تکرارِ حوادثِ زیانبار مشابه باشد.
انجمن ایرانی اخلاق در علوم و فناوری- خرداد ۱۴۰۱