دکتر ناصر تکمیل همایون آبان1401ناصر تكميل همايون، ‌زاده دوم آذر ماه سال 1315 محله‌اي قديمي در قزوين بود. ناصر نوجوان بعد از كلاس چهارم ابتدايي، در سال 1325 با خانواده از قزوين به تهران كوچ كرد و به مدرسه توفيق رفت. سپس براي متوسطه به دبيرستان علامه رفت. در سال‌هاي 35‌-1334 در رشته فلسفه و علوم تربيتي دانشگاه تهران پذيرفته شد. در همان سال اول دانشگاه سر كلاس فلسفه يونان دكتر صديقي شركت كرد و در سال دوم با او درس جامعه‌شناسي را گذراند. علاقه‌اش به دكتر صديقي تاحدي بود كه به گفته خودش مي‌خواست مثل او حرف بزند و راه برود و كتاب بخواند. ارتباط تكميل همايون با صديقي البته به كلاس‌هاي درس محدود نمي‌شد. خودش گفته «علاوه بر كلاس، روزهاي جمعه هم اغلب مي‌رفتم منزل‌شان. روزهاي جمعه ايشان از علما، فضلا و استادان دانشگاه پذيرايي مي‌كرد. شيوه تدريس و محتواي درسي صديقي در كلاس‌هاي درس تكميل همايون را متوجه اهميت تاريخ ايران در بررسي جامعه شناختي آن كرد. او رساله كارشناسي خود را با دكتر صديقي درباره علل توسعه و رشد تصوف در قرون چهارم و پنجم هجري گذراند و وارد مقطع فوق ليسانس علوم اجتماعي دانشگاه تهران شد. در اين دوره با ايده‌ها و انديشه‌هاي صديقي آشنايي بيشتري حاصل كرد و همزمان دستيار دكتر احسان نراقي شد و در دانشسراي عالي هم به تدريس جامعه‌شناسي پرداخت. همكاري با دكتر نراقي، تكميل همايون را با جامعه‌شناسي مدرن آشنا كرد. او پس از گذراندن دوره كارشناسي ارشد، با كسب اجازه از دكتر صديقي براي ادامه تحصيل به فرانسه رفت. 

تكميل همايون در پاريس در دو رشته تاريخ و جامعه‌شناسي تحصيل كرد. تكميل همايون در فرانسه در سال‌هاي 1352 و 1356 به ترتيب در رشته‌هاي تاريخ و جامعه‌شناسي دو مدرك دكترا گرفت. موضوع رساله او در رشته تاريخ، «تاريخ‌نگاري دوره قاجار» بود و در رشته جامعه‌شناسي «مدرنيزاسيون ايران در دوره قاجار» كه بعدا به عنوان «تغييرات سياسي در ايران عهد قاجار» از آن دفاع كرد. مدرك دكتراي دولتي تاريخ به او اجازه مي‌داد در همانجا به عنوان استاد دانشگاه استخدام شود اما چند ماه مانده به انقلاب بهمن 1357 به ايران بازگشت و در موسسه تحقيقات و برنامه‌ريزي علمي و آموزشي زيرنظر احسان نراقي به فعاليت بپردازد. ايجاد بخش ايران‌شناسي در اين موسسه و تدريس درس جامعه‌شناسي در دانشگاه ملي ازجمله فعاليت‌هاي او بود. تكميل همايون در دانشكده علوم اجتماعي مجتمع دانشگاهي ادبيات و علوم انساني و مجتمع دانشگاهي علوم اداري و بازرگاني (بعدا با موسساتي ديگر در دانشگاه علامه تجميع يافت) با اسم مستعار عباس توفيق تدريس مي‌كرد. 
تكميل همايون بعد از انقلاب، نخست تصدي معاون فرهنگي وزير فرهنگ و هنر و تصدي دبير شوراي عالي فرهنگ را برعهده گرفت و با درجه دانشياري در دانشگاه ملي (شهيد بهشتي فعلي) به فعاليت پرداخت. مدتي به توصيه دكتر احمد تفضلي به نوشتن مدخل براي دايره‌المعارف بزرگ اسلامي پرداخت و سپس در سال 1366 به دعوت مرحوم بروجردي فعاليت خود را در موسسه تحقيقات و مطالعات فرهنگي (پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي كنوني) آغاز كرد و در سال 1367 در اين موسسه استخدام شد و تا بازنشستگي در سال 1385 در اين موسسه به تحقيق و پژوهش و تدريس پرداخت. او پس از بازنشستگي هم به همكاري خود با پژوهشگاه در زمينه تدريس در مقاطع تحصيلات تكميلي، راهنمايي و مشاوره پايان‌نامه‌ها و رساله‌هاي دانشجويان ادامه داد. همزمان با دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي در زمينه‌هاي ايران‌شناسي و تهران‌شناسي و تهران‌پژوهي همكاري مي‌كرد.
ناصر تكميل همايون در وهله اول يك دانشور بود و اشتغالش به سياست و سياست‌ورزي از بد حادثه. او پژوهشگري توانا در حوزه تاريخ قاجاريه و پهلوي بود و با نگاهي جامعه‌شناختي در اين باره تحقيق مي‌كرد و مي‌نوشت. او سال‌ها در پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي تحقيق و تدريس كرد و نوشت. ازجمله آثار او مي‌توان به «تاريخ ايران در يك نگاه»، «آموزش و پرورش در ايران»، «دانشگاه گندي شاپور»، «گستره فرهنگي و مرزهاي تاريخي ايران زمين»، «خليج‌فارس»، «سرگذشت درياي مازندران»، «جاده ابريشم»، «آبسكون يا جزيره آشوراده»، «سلطانيه» و «مرزهاي ايران در دوره معاصر» اشاره كرد. 
 تكميل همايون همچنين از تهران‌شناسان بنام بود و آثار فراواني در زمينه تاريخ و جغرافياي اين شهر در كارنامه دارد. از آن ميان مي‌توان به اين آثار اشاره كرد: «تهران»، «تاريخ اجتماعي و فرهنگي تهران: درالخلافه ناصري»، «محله كليميان تهران» و «اودلاجان (عودلاجان)» اشاره كرد. كتاب «دكتر محمد مصدق در دوران سلطنت قاجار» از واپسين آثار اوست كه نشر نگارستان انديشه منتشر كرده است. همچنين اين ناشر قول داده كه به زودي كتاب ديگري از او با نام «ايران جان» را منتشر كند. 
ناصر تكميل همايون، 25 آبان‌ ماه سال جاري، پس از يك دوره تحمل كسالت و بيماري، در بيمارستان طالقاني تهران بر اثر ايست قلبي از دنيا رفت. از خصال بارز شخصيت او، شوخ‌طبعي هوشمندانه و خنده‌رويي بود. در هر نشست و برخاست، خاطرات شيرين و جذابي از دوران جواني و دانشجويي خود از بزرگاني چون دكتر صديقي و دكتر نراقي به خاطر مي‌آورد و آنها را با آب و تاب تعريف مي‌كرد. يادش گرامي.