(هیأت علمی گروه جامعه­ شناسی دانشگاه خوارزمی و رئیس انجمن جامعه­ شناسی ایران)

دکتر سراج زاده خرداد98 1

شیوع کرونا تبدیل به یک بحران بزرگ جهانی شده است و کشورهای زیادی از جمله ایران را درگیر کرده است. این ویروس تهدیدکننده زیست آدمیان، زندگی اجتماعی را به شدت مختل کرده و به یک ابر مسئله و بلکه «ابر بحران» اجتماعی تبدیل شده است.

چنین مسائل و بحران­‌های بزرگی را جز با استفاد از همه ظرفیت­‌های ملی و همکاری و همیاری مردم و نهادهای حاکمیتی نمی­‌توان مهار و کنترل کرد. در این بین حکومت‌­ها نقش و مسئولیت تعیین کننده‌­ای برعهده دارند، زیرا مدیریت ظرفیت، توانایی­‌ها و منابع ملی برعهده آنهاست. بدون مدیریت درست و یک نظام حکمرانی خوب، هیچ جامعه‌­ای در حل مسائل اجتماعی کوچک و بزرگ توفیقی نخواهد داشت.

جامعه ایران سال­هاست که با مسائل اجتماعی متعددی دست بگریبان بوده و متاسفانه از عهده حل بسیاری از آنها برنیامده و تبدیل به مسائل مزمن، پردامنه و پیچیده شده‌اند. مسائلی مثل فقر و بیکاری، حاشیه نشینی، اعتیاد، مسائل و آلودگی‌های زیست محیطی، ترافیک، تبعیض‌های اجتماعی، فساد اداری و ... در حدی گسترده شده­‌اند که در سال­‌های گذشته در کانون توجه نظام حکمرانی قرار گرفتند و در درون نظام بوروکراتیک سازوکارهای ویژه‌­ای برای مقابله با آنها اتخاذ شد، که باز هم نتیجه چندانی نداشت و آن مسائل و مشکلات به قوت گذشته باقی هستند. در نتیجه، می­‌توان گفت جامعه ما در مواجهه با مسائل و مشکلات اجتماعی با ناکارآمدی و «بحران مدیریت» روبروست. یعنی نظام مدیریتی به دلایل و عللی توان بسیج ظرفیت­‌های ملی برای حل مسائل اجتماعی و بهبود زندگی مردم را نداشته است.

در مواجهه با پیشگیری از شیوع ویروس کرونا هم این «بحران مدیریت» و ناکارآمدی خود را نشان داده است. برداشت عمومی این است که برای پیش­گیری از این بحران یا فاجعه ملی، پیش‌­بینی‌­های لازم و تصمیمات درست و به موقع اتخاذ نشده، پنهانکاری ناموجه صورت گرفته، اطلاع رسانی کافی و شفاف نشده، و تدارک و آمادگی­ کافی برای جلوگیری از شیوع و درمان مبتلایان صورت­‌ نگرفته است. براساس یک نظرسنجی که در سطح شهر تهران انجام شده است، بیش از 80 درصد از پاسخگویان دولت را به خاطر مواردی مثل کوتاهی در کنترل ورود مسافران از چین، قرنطینه نشدن قم در روزهای اول و مدیرت ضعیف در درمان مقصر می‌دانند. همچنین نزدیک ۷۰ درصد به آمار رسمی اعلام‌شده درباره مبتلایان و فوتی‌های کرونا اعتماد ندارند.

این ناتوانی و «بحران مدیریت» عوامل مختلفی دارد، اما به نظر می‌­رسد چند عامل تعیین کننده­‌تر باشند که می‌­توانند در دو دسته اصلی ذهنی و عینی قرار گیرند. مهمترین دلایل ذهنی عبارتند از، کم توجهی به دیدگاه‌­های علمی و کارشناسانه در مواجهه با مسائل و مشکلات اجتماعی و کم اهمیت دادن به مردم و نقش آنها در نظام حکمرانی. این دو عامل، ریشه بسیاری از کاستی­‌های دیگر مثل ایجاد محدودیت برای جامعه مدنی و حوزه عمومی و بی توجهی به نظام رسانه­‌ای آزاد است.

مهم‌ترین علت‌­های عینی هم عبارتند از وجود نیروها و نهادها و سازمان­‌های موازی که نه تنها هماهنگ نیستند بلکه گاه به خاطر دیدگاه­‌ها و علایق متعارض، توان و انرژی یکدیگر را مستهلک می­‌کنند و امکان تصمیم­‌گیری های درست و به ­هنگام را از نظام مدیریت کشور می‌گیرند. همچنین تنش و بحران در روابط خارجی و تحریم اقتصادی و بانکی، اقتصاد کشور را در بحران فرو برده و باعث شده جامعه و حکومت منابع اقتصادی کافی برای مواجهه با مسائل و مشکلات نداشته باشد.

این شرایط، سرمایه اجتماعی حکومت را به شدت فرسوده کرده است. مدیریت یک ابر بحران ملی نیازمند بسیج همه نیروهای اجتماعی و همراهی همه جانبه مردم است و این کار در شرایط افول سرمایه اجتماعی دشوار است. جامعه ایران ظرفیت­‌های معنوی و اخلاقی، بینشی و دانشی، و اجتماعی و اقتصادی زیادی برای پایداری و گذر از بحران­‌های پیش رو دارد. امید است نظام مدیریت و حکمرانی با اقدام عاجل و اصلاحات بنیادی برای برطرف کردن کاستی‌هایی که بدان اشاره شد، توانمندی های خود را تقویت کند تا سرمایه اجتماعیش ترمیم شود و با استفاده از طرفیت های ملی و به کمک مردم «بحران مدیریت» را پشت سرگذارد و ابر بحران کرونا را با موفقیت مدیریت کند.

 

منبع: روزنامه همشهری / 27 اسفند 98