دکتر محمدی قره خانی فروردین99اپیزود اول: خبر کرونا از چین بیرون زده و یک نگرانی عمومی در جهان ایجاد کرده است. همه جای جهان روسای کشورها درباره آن و نحوه مقابله حرف می زنند اما در ایران این مردم هستند که نگران، اخبار چین را دنبال کرده و فضای مجازی را از خبرهای راست و دروغ پر می کنند. سوال ها با صراحت و نقد پرسیده می شود که چرا پروازهای چین قطع نمی شود؟ چرا پنهان کاری می شود؟ چرا اقدامی نمی شود؟ آن روزها نگران ترین مردم دنیا ما بودیم. اخبار و رفتار مردم در شبکه های اجتماعی به گونه ای بود که می شد تصور کرد مردم ایران در برابر کرونا جداً آماده هستند. واکنش مردم در فضای پیشا بحران را می توان این گونه دسته بندی کرد:

۱) هیجان بسیار بالا ۲) رواج شایعات زیاد و فضای ملتهب ۳) نمایش شخصیت برانگیخته ۴) نگرانی و خشم!
اپیزود دوم: دولت بتدریج و با تاخیر و ملاحظه فضای اجتماعی و نگرانی از واکنش های شدید مردم، به تدریج خبر شیوع را اعلام می کند. پاسخ جامعه اما غیر قابل باور است! آشفته می شوند و شروع به پاسخ های عصبی می کنند که می توان این پاسخ های آنومیک مردم ایران در برابر چنین بحرانی را به شرح ذیل دسته بندی کرد: ۱) اول پریشان می شوند و بعد از اوج نگرانی بتدریج فرود می آیند و سپس اندک اندک بی حس می شوند ۲) کادر درمانی در بیمارستانها در واکنشی هیستریک رقص حماسی آغاز می کنند ۳) خط تولید طنز درباره کرونا به راه می افتد و مردم به فاجعه می خندند ۴) مردم حتی به فروشگاهها هم برای بقا حمله نمی کنند که تا حدی طبیعی می نمود، و این بی میلی به زندگی، ادب فرهنگی تعبیر می شود و مایه مباهات می گردد! کلیپی مختصر و بسیار رسا، این بی میلی مردم به زندگی را به تضاد و شکاف طبقاتی بین فقیر و غنی و عدم شوق فقرا به این زندگی نسبت داده بود. ۵) بحران در حال گسترش است، اما مردم دیگر حساسیتی ندارند و گویی که با جان خود بیگانه اند(الیناسیون!).
اپیزود سوم: اوضاع بدتر می شود، آمار تلفات هر لحظه افزایش می یابد، مردم از بی تفاوتی اپیزود دوم بیرون آمده و دست به اقدام می زنند اما عصبی و در جهت خلاف منطق بحران، منافع خود و جامعه! دسته جمعی به شهرهای اطراف و بخصوص از تهران به شمال هجوم می آورند، هم خود و هم شهر میزبان را در معرض خطر قرار می دهند. در برابر تعطیلی مراکز تجمع و بستن حرم های مقدس مقاومت می کنند. برخی حتی تظاهر به "کرونا خوری" می کنند! مراکز خرید ایام نوروز شلوغ هست و جوانان در اقدامی سهل انگارانه که گویی شکاف نسلی با پدران خود را آشکار می کنند، از قرنطینه ولو به بهای جان والدین تبعیت نمی کنند. این شاید اوج بحران هویت و سندروم بیگانگی با خود و جامعه باشد که به نمایش درآمد!
نارضایتی های عمومی و سیاسی هم چهره نشان می دهد و با نافرمانی مدنی عجین شده و ملغمه ای به نفع کرونا و علیه جامعه به پا می شود. مدیران ستاد کرونا هم که عموماً پزشک هستند، از این کنش- واکنش های مردم دچار حیرت شده و پیام هایی فرستادند که گاهی مبتنی بر مردم شناسی، روانشناسی و جامعه شناسی نبوده و به آشفته حالی ها و نابسامانی ها می افزود! مثلاً این ابهام به وجود می آید که چرا وقتی حتی نماز تعطیل و حرم بسته می شود، اما از ورود و خروج مسافرین به شهرها که الآن پاشنه آشیل مبارزه با کرونا شده، ممانعت به عمل نمی آید؟!
بنابراین، پاسخ های آنومیک و عصبی مردم در اپیزود سوم را این گونه می شود دسته بندی کرد:
۱) اوضاع بدتر می شود، مردم تحریک می شوند اما پاسخ عصبی و منفی می دهند ۲) رفتارهای ضد اجتماعی با آغاز فرار از شهرهای آلوده به سایر شهرها به طور وحشت زده شروع می شود ۳) برخی از مردم می خواهند به مراکز مقدس پناه ببرند و آرام گیرند که با تعطیلی حرم ها دچار وحشت و ناامنی روانی شده و واکنشی شورشی نشان می دهند ۴) جوانان با عدم رعایت قرنطینه، گویی که با کینه علیه بزرگترها بیانیه می دهند تا تصویری از اعتراض شدید را به نمایش بگذارند ۵) نافرمانی های مدنی برخی از اقشار با نیت مبارزه هم راستا با بحران می شود .
پایان درام تراژیک- کمیک کرونا در ایران، پس از چند ماه با تلفات زیاد بخصوص از میان سالمندان و البته فقرا و محرومین، اقتصادی به شدت آسیب دیده و شیوع بیکاری و فقر با جامعه ای سوگوار و دچار استرس پساکرونایی که در آن تفکر عامه محقق می شود که از اول می دانستند این نیز می گذرد و گذشت!. مردمی که در خلاء مسئولیت پذیری نخبگان خود به فاجعه و تقدیر عادت کرده باشند، به نحوه زیست در آن و پس از آن هم عادت می کنند و این چرخه توده گرایانه هر روز ما را داغدار، فقیرتر و آسیب پذیرتر می کند، مگر این که نخبگان در این نقطه عطف تاریخی با مسئولیت پذیری، برای فردایی بدون فاجعه، اقدام به جامعه سازی کرده و یک ملت عملگرا برپا کنند تا مهیای جهان جدید شود، وگرنه پرتاب خواهیم شد!