(جامعه‌شناس و نویسنده)

ویروس کرونااز اعلام رسمی ورود بیماری کرونا به ایران حدود دو ماه می گذرد، ویروس خطرناک و کشنده‌ای که جان تعدادی از انسان‌ها را گرفته، عده زیادی را روانه بیمارستان کرده، و بیشتر زنان و مردان را خانه‌نشین کرده است. این روزها اگرچه به رسم پیشینیان فرمان «در خانه بمانید» «تا دشمن بیاید و برود» به در و دیوار شهرها و روستاها کوبیده نشده، به رسم عصر رسانه از تلویزیون و تلگرام و اینستاگرام و... یک جمله مدام شنیده می‌شود؛ «در خانه بمانید» «تا ویروسی که آمده است برود». شاید در تاریخ معاصر کمتر زمانی بوده است که همۀ مردم دنیا از خطر مشترکی تا این حد وحشت کرده‌اند، خطر مشترکی که همگی را به یکسان تهدید کرده است. 

این روزها نوشته‌های پراکنده‌ای درباره ثمرات کرونا خوانده‌ام، قصد ندارم ویروسی که نفس را تنگ می‌کند و انسان را به حد مرگ می‌کشاند، مثمر ثمر بدانم و گمان می‌کنم خیانت به جانِ رفتگان و همۀ کسانی است که دارند با مرگ می‌ستیزند. اما از روزی که ترس‌ها، اضطراب‌های فزایندۀ عده‌ای و بی‌خیالی عده‌ای دیگری را در مواجهه با اخبار مربوط به این ویروس دیدم این پرسش برایم مطرح شد؛ زنان در هنگام بحران‌هایی از این دست چه می‌کنند؟ آیا الزامات نقش‌های کلیشه‌ای که مبتنی بر مراقبت، نظافت، پرستاری و ... از اعضای خانواده است وظایف بیشتری بر دوششان می گذارد و آنها را در تنگنای بیشتری قرار می‌دهد؟

پاسخ‌هایی که زنان برایم از تجربه‌های این روزهای‌شان گفتند تفاوت‌های چشمگیری با هم نداشت و حاکی از آن بود که الزامات این نقش‌های کلیشه‌ای شدت بیشتری پیدا کرده، یعنی عمل به آنها الزامی‌تر و ضروری‌تر شده تا حدی که خود زنان نیز در وحشت از خطر این بیماری این بار مسئولیت را کماکان بی‌چون و چرا پذیرفته‌اند: آنها باید حتماً به فکر تهیۀ غذای سالم و خانگی برای خانواده باشند، از کودکان، بیماران، و افراد مسن خانواده بیشتر مراقبت کنند، به نظافت خانه به طور دائمی رسیدگی کنند و حتماً چند ساعت از روز را به شستن و پختن و ضدعفونی کردن بگذرانند، همیشه هوشیار باشند که کودکانشان دست‌شان را به دهان نبرند، کیک و شیرینی خانگی برایشان تهیه کنند، آنها را سرگرم کنند و این ایام که روزهای خانه تکانی است به خانه تکانی بپردازند.

برخی از این زنان شاغلند؛ یا در خانه دورکاری می‌کنند یا روز در میان به سرکار می‌روند یا مرخصی بدون حقوق گرفته‌اند یا همچنان به کارشان مشغولند و ساعاتی که در خانه هستند به کارهای خانگی‌‌ای می‌پردازند که این روزها بیشتر شده و ساعات طولانی‌تری را می‌طلبد. تعطیلی مهدکودک‌ها و مدارس، مرخص کردن پرستار بچه‌ها و کارگرانی که کارهای خانگی را به صورت روزانه یا هفتگی به عهده داشتند باعث شده بار سنگینی بر دوش زنان (بویژه زنان شاغل) در این روزها قرار گیرد. البته این ماجرای زنان طبقات متوسط و و بالای جامعه است. زنانی که کماکان در خانه آذوقه‌ای ذخیره دارند و از درآمد نسبتاً ثابتی برخوردارند و خانه‌هایشان از امکاناتی برخوردار است که می‌تواند بار مسئولیت‌های کار خانگی‌شان را کمی کمتر کند، مثلاً آشپزخانه‌های مجهزتری دارند که کار نظافت و پخت و پز را آسانتر می‌کند، ماشین لباسشویی و ظرفشویی، جاروبرقی و بخارشور و ... دارند، به آب گرم، حمام، توالت بهداشتی همیشه دسترسی دارند و ....به این امکانات می‌توان به انواع وسایل سرگرمی برای اعضای خانواده و وسایل بازی برای کودکان نیز اشاره نمود.

زنان کارگر فصلی، روزمزد، و کارگران خانگی اما داستان دیگری دارند. آن‌ها هم علاوه بر آن که وظایف خانگی‌شان از جمله مراقبت و نظافت که بار سنگینی بیشتری بر دوش‌شان گذاشته است، از دست دادن شغل، درآمد، و عدم دسترسی به وسایل پیشگیری از ابتلا به بیماری کرونا مانند وسایل ضدعفونی و بهداشتی نیز عرصۀ را بر آنها تنگ‌تر کرده است. ناگفته نماند که زیرساخت‌های بهداشتی و نظافتی در منازل این قشر اجتماعی بسیار ضعیف و گاه در حد صفر است و به امکاناتی که طبقۀ متوسط و بالای جامعه در اختیار دارند دسترسی ندارند یا دسترسی محدودی دارند و این عدم دسترسی بر سنگینی بار مسئولیت‎‌های کارخانگی می‌افزاید.

هنوز آماری از طبقه، جنسیت، سن و سایر فاکتورهای اجتماعی مبتلایان منتشر نشده است. از آنها در خبرها با ویژگی واحدی یاد می‌شود؛ «مبتلایان به کرونا»! اما قطعاً ویژگی‌های طبقاتی بر وضعیت سلامتی و تغذیه سایه انداخته است. نمی‌توان کتمان کرد که زباله‌گردی، کارتن‌خوابی، حاشیه‌نشینی بر کرونا تأثیری صد چندان می‌گذارد. این که در میان این فاکتورها جنسیت در کجا قرار می‌گیرد نیز روشن نیست.

اما شیوع کرونا رویه دیگری هم دارد؛ زن‌ها و مردها را در خانه کنار هم نشانده است. دیگر خانه عرصۀ خصوصی و عرصۀ کار خانگی نیست. دورکاری و انجام کارها در خانه، تعطیلی مراکز آموزشی و دانشگاهی، مرخصی گرفتن، بیکاری، باعث حضور بیشتر مردان در خانه شده و بسیاری از مناسبات زنان و مردان را حداقل در عرصۀ کار خانگی تغییر می‌دهد و آنان را به هم نزدیک‎تر می‌کند. این نزدیک‌تر شدن البته صرفاًبه معنای صمیمی شدن نخواهد بود. زنان و مردانی که از روابط عاطفی واقعی و غنی برخوردار نباشند به راحتی نمی‌توانند شیرازه ارتباطات‌شان را حفظ کنند و روابط جنسی و روابط صمیمانه بدنی مانند بوسیدن، در‌آغوش‌گرفتن و دست دادن، کم و حتی حذف می‌شود و می‌تواند تنش‌های بیشتری را درپی داشته باشد. زنان و مردانی (و همه کسانی که زیر یک سقف با هم زندگی می‌کنند) که فقط در حد روزهای تعطیل قادر بودند یکدیگر را زمانی طولانی تحمل کنند، حالا ماندن کنار هم در ساعات طولانی شب و روز بعلاوۀ هراس از بیماری و عدم امکان خروج از خانه و صرف وقت با دیگران می‌تواند مانند تیغی دو لبه عمل کند؛ یا همکاری در کارهای خانگی و نظافت را افزایش دهد یا منجر به مشاجرات خانگی شود. طلاق‌های خاموش و هم‌زیستی‌های مسالمت‌آمیز می‌تواند مانند آتشی زیر خاکستر شعله‌ور شود و به جدایی‌ها سرعت بخشد (هرچند از سوی نهادهای ذیربط طلاق تا پایان سال ممنوع اعلام شده، اما جدایی لزوماً با طلاق رسمی همداستان نخواهد بود)، یا فرصتی در اختیار زنان و مردان می‌گذارد که یکدیگر را بیشتر بشناسند و در مناسبات عاطفی روانی‌شان تجدید نظر کنند. کرونا می تواند فردیت افراد را شدت بخشد و به هسته‌ای شدن بیشتر خانواده کمک کند، به‌طوری‌که هر کس مسئول سلامت کسانی باشد که با آنها زیر یک سقف زندگی می‌کند. زنی می‌گفت این روزها از بابت مهمان‌های ناخوانده و سر‌زده دچار اضطراب و نگرانی شده و به دروغ به دوستان و خویشاوندانش گفته است همه اعضای خانواده‌اش دچار آنفلوانزا شده‌اند. زن دیگری در هراس و وحشت از مهمان‌های ایام نوروز تصمیم گرفته است منزل را ترک کند و به مدت کوتاهی خانه‌ای اجاره کند و به دیگران بگوید سفر کرده است.

شرایط خانه‌نشینی بر روابط فرزندان و والدین نیز اثر می‌گذارد و آنچه به عنوان شکاف نسل‌ها شناخته می‌شود می‌تواند حادتر شود. غنی نبودن روابط عاطفی بین فرزندان با هم و فرزندان با هرکدام از والدین می تواند روابط خانواده را در دوران «خانه‌نشینی» بحرانی سازد و به سلامت روانی اعضای خانواده آسیب بزند. مدیریت این مناسبات به‌عنوان بخشی از کار خانگی معمولاً برعهده زنان است.

این ویروس به نحوی دیگر هم بر وضعیت زنان و از آن طریق بر نهاد خانواده اثر گذاشته است. بسیاری از کارگران جنسی کارشان را از دست داده‌اند و روابط فرا زناشویی گسسته شده ‌است. مردان به خاطر ترس از کرونا در روابط خود احتیاط خواهند کرد. آنچنان که ممکن است برخی از روابط عاطفی آزاد بین زنان و مردان هم تحت تاثیر این بیماری قرار گیرد.

ممکن است این وضعیت به شکل گیری اشکال دیگری از رابطه جنسی با استفاده از اینترنت منجر شود. شدت و گستره این روابط معلوم نیست ولی ممکن است به گسیختگی رابطه عاطفی در میان زوج‌ها منتهی شود. به ویژه اگر در نظر داشته باشیم که خانه‌نشینی احتمال تضاد و اختلاف بین اعضای خانواده را افزایش می‌دهد، این نوع روابط خارج از چارچوب‌های هنجاری زمینه‌های رشد بیشتری می یابند. در نتیجه، ممکن است مناسبات عاطفی متفاوتی در زمینه خانه نشینی و اینترنت شکل بگیرد و نهاد خانواده را تحت تاثیر قرار دهد و به سستی آن منجر شود. به زبان دیگر، اگر قرنطینه خانگی به مدت چند ماه ادامه یابد بر شکل ازدواج، خانواده، روابط فرزندان، مناسبات خانوادگی و خویشاندی، کسب درآمد و... تاثیری عمیق برجای خواهد گذاشت.