(دانشیار جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی و عضو هیأت مدیره انجمن جامعه شناسی ایران)

دکتر شیرین احمدنیا فروردین99 2بحران کرونا برای جامعۀ ما هم چالش است و هم فرصت. هر بحرانی حاوی ابعادی مثبت در قالب تجربه‌ای است -هر چند پر هزینه- که از آن درس‌هایی می توان گرفت. توجه به ابعاد مثبت به معنای ساده اندیشی یا خوش بینی بی مبنا نیست. اتفاقاً به معنای واقع‌بینی و تدبیر است. می‌توان توان واقعی مقابله با مخاطرات پیش بینی نشده را سنجید و با شناخت بهتر از نقاط ضعف،  برنامه ریزی بلندمدت آگاهانه تری تدارک دید. در حقیقت بحران‌ها به شناخت بهتر از خود و اتخاذ  راهکارهای مؤثرتر یاری می‌رساند. 

در سطح نهادی، بحران کرونا نشان داد که شفافیت در نهادهای مدیریتی و اجرایی که با میزان  اعتماد مردم نسبت مستقیم دارد، تا چه حد می تواند تعیین کننده و اعتمادساز باشد. به نظر می‌رسد در بحران حاضر، مردم بیش از آن که به  نهادهای فرادست اعتماد نشان دهند، به پیام‌هایی که از یکدیگر - مثلا در شبکه‌های اجتماعی- دریافت می کنند اعتماد نشان داده اند و پیام‌های ارسالی از جانب نهادها یا رسانه های رسمی را کم تر جدی گرفتند یا حتی؛ برعکس، پیام‌های رسمی را با واکنش های غیر منتظره به سخره کشیدند، برخلاف آنچه در کشورهای توسعه یافته می گذرد که اعتماد عمومی به دستگاه‌ها عمومیت بیش تری دارد و مردم را به پذیرش مقررات، هماهنگی و پیروی از توصیه ها ترغیب می کند. واکنش و رفتارهای امروز مردم حکایت از این دارد که در رابطۀ مردم و مسوولان؛ شفافیت، صداقت و  اعتمادزایی حرف اول را می زند.  مقابله با بحران کرونا مستلزم وجود  رسانه هایی است که آزادانه و مسوولانه به ایفای نقش نظارت و روشنگری خود بپردازند. 

در سطح تعاملات اجتماعی، بحران کرونا به  مردم آموخت، جان های شیرین، در دنیای پرمخاطرۀ امروز تا چه حد آسیب پذیرند؛ و تفکر قضاقدری تا چه حد مهلک. گذشته از دانش‌افزایی در مورد  اصول بهداشتی و خودمراقبتی، افراد آموختند تلاش برای حفظ جانِ عزیزترین‌ها، گاه- مستلزم حفظ فاصله و حریم است. سلامت، در گرو  اولویت بخشی  به طرف دیگر رابطه و تحدید  روابط اجتماعی بر مبنای دور اندیشی مسئولیت پذیرانه است. 

تهدید ویروس، فقیر و غنی؛ نمی‌شناسد اما تفاوت‌های آشکار در سطح پاسخگویی به نیازهای بهداشتی درمانی اقشار مختلف در همین بحران عیان شد،‌ از جمله در صحنۀ بازار سیاه در عرضۀ اقلام و اجناس پیشگیرانۀ بهداشتی. عملکرد سخیف سودجویانی رو شد که کالاهای احتکار شدۀ خویش نظیر ماسک و دستکش و ژل ضدعفونی کننده را به چند برابر قیمت واقعی به پولدارترها فروختند و سایرین -اعم از مردم عادی و کادر درمانی بیمارستان ها - بی پناه، محروم، مبتلا یا قربانی، بر جای ماندند. شاید درسی باشد برای مقامات بهداشت و درمان که تامین رایگان اینگونه اقلام، از وظایف ایشان در جهت عدالت محوری است. به جبران کاستی های نظام مند موجود؛ برخی از سمن ها و اشخاص دغدغه مند، اقدام به توزیع رایگان اقلام در میان اقشار آسیب پذیر، مهاجران، کودکان کار و افراد بی خانمان کردند.

ضرورت عدم تجمع افراد در اماکن عمومی و تعطیلی کسب و کار شاغلان روزمزد،‌ بر فشار اقتصادی بر برخی خانوارها افزود که شرایط شان با شعار «در خانه بمانیم» در حالی که شکم‌های شان گرسنه می ماند منافات دارد.  این نیز؛ درس هایی نهفته دارد برای سیاست گذاران اقتصادی تا در باب تنوع شرایط اجتماعی- اقتصادی مردم بیاندیشند، از جمله مردمی که شاید سقفی روی سر نداشته باشند یا آب و صابونی که پاکیزه و ایمن نگاه شان دارد.

در غیاب ساز و کار نظام مند مقابله با  بحران اقتصادی در دل بحران پزشکی، شاهد ابتکار عمل مردمی هم بوده ایم؛  ملاحظات انسانی نظیر این که برخی موجران منصف، مهلت بیش تری به مستاجران داده اند یا تخفیف‌ها، و سایر حمایت های پراکندۀ مردمی از جانب دوستان دوران سختی؛ که البته هرگزجای اقدامات ساختاری را نمی گیرد.    

نهایت این که از کاربرد برچسب «کرونایی» برای مبتلایان بپذیریم. این برچسب زنی حاوی بار ارزشی منفی است و نوعی انگ زنی محسوب می شود. مبتلایان به ویروس کرونا نیازمند حمایت اجتماعی و شایستۀ احترام اند؛ نه طرد و نه تبعیض.

 

منبع: روزنامه ایران / 28 اسفند 98