پژوهشگر فلسفه اجتماعی علم و دین

درباره هم دستی «فرهنگ، سیاست، اقتصاد، علم، تکنولوژی»

درآمد

دکتر سید محمود نجاتی حسینی فروردین99ویروس کرونا در130 روز از زمان شکل گیری در2020 میلادی و در نگاهی سطحی و ساده تنها یک «جهان کرونایی شده» غربی و شرقی و چند قاره‌ای ایجاد کرده است. جهانی که سرشار است از مجموعه ای از رخدادها: از آمارهای نگران کننده و ناامیدکننده نسبت به مرگ و میر هزاران «کرونایی مرده» (آنانی که به علت کرونا زندگی را رها کردند) وهزاران «کرونایی زده» ( آنانی که به واسطه کرونا با مرگ در حال نبردند) و میلیون‌ها «کرونایی پذیر» بالقوه (همه ماهایی که در شرق و غرب این جهان کرونایی در حال مقاومت و مراقبت خود از ویروس کرونا هستیم و طبق آمار احتمالات در حال محاسبه کرونایی شدنمان هستیم) تا ده‌ها فضای قرنطینه شده، هزاران مکان تعطیل شده، هزاران سفر متوقف شده، هزاران کار به تعویق افتاده، صدها بازار بورس تعطیل شده، ده‌ها همایش و مراسم و مناسک علمی- پژوهشی محدود شده یا معلق شده و ...

اما چنان چه با نگاهی عمقی و پیچیده - آن‌چه که از لنز علم اجتماعی به حق توقع می رود- به کرونایی شدن «جهان جهانی شده» مان توجه کنیم درخواهیم یافت که کرونا برای ما با واسطه «فرهنگ- سیاست-اقتصاد-علم-تکنولوژی» سه جهان ایجاد کرده است. منظور من «جهان‌های اجتماعی» سه گانۀ زیر است:

«جهان اجتماعی پیشا کرونایی – جهان اجتماعی کرونایی – جهان اجتماعی پسا کرونایی». این جهان‌های اجتماعی بیش و پیش از آن که بخواهند برساخته کنش گران اجتماعی فرض شوند – فرضی که دست کم درمحدوده پروبلماتیک این نوشتار جایز نیست – برساخته ناشی از هم دستی «فرهنگ – سیاست – اقتصاد – علم - تکنولوژی» است.

1) جهان اجتماعی پیشا کرونایی

جهان اجتماعی به همان معنای رایج آن از جهان زندگی جمعی (آن گونه که در نظریه‌های جامعه‌شناسی ساختاری - کنشی تئوریزه و روایت شده) و جهان زندگی روزمره (آن گونه که در نظریه‌های مطالعات فرهنگی و پست مدرنیستی روایت شده منظور است) و جهان اجتماعی پیشا کرونایی هم یعنی جهان زندگی جمعی پیش از خلق یا ظهور و بروز ویروس پاندمیک کرونا. و اما منظور واقعی از«جهان اجتماعی پیشا کرونایی» همان جهانی است که درآن با هم دستی «فرهنگ – سیاست – اقتصاد – علم - تکنولوژی» زمینه برای ساخته و پرداخته شدن ویروس‌هایی از نوع فاجعه آمیز کرونا فراهم گردید: با فرهنگی که سبک زندگی مدرن مصرفی‌مان را ارمغان آورد ؛ با سیاستی که در قبال مسایل اجتماعی مردم و شهروندان و حوزۀ عمومی و جامعه مدنی چندان مسئولیت‌پذیر نیست؛ با اقتصادی که صرفاً به منافع بازار و پول و سرمایه اندوزی و افزایش ارزش افزوده به هر قیمت بها می‌دهد؛ با علم پیشرفته بنیانی و علوم انسانی اجتماعی که قدرت مبنا هستند تا حقیقت مبنا؛ و تکنولوژی فوق پیشرفته درمهندسی ژنتیک و لابراتوارهای بیوشیمی و پزشکی مدرنی که سودای دست کاری ذهن، بدن، طبیعت و جامعه و دست‌اندازی به همه چیز و کنترل همه چیز را دارند.

به نظرم همه این‌ها با هم دستی ماهرانه هم دیگر جهان اجتماعی پیشاکرونایی خلق کرده‌اند که وضع آن چندان هم بهتر و انسانی‌تر و اخلاقی‌تر و معنوی‌تر از جهان اجتماعی کرونایی امروزمان نبوده است ( !؟). قراربود - و این وعده علم اجتماعی مدرن بوده و هست و خواهد بود- جهان اجتماعی پیشا کرونایی ما جهانی باشد سرشار از بهزیستی و رفاه و وفور و رونق و خوشی و خوشبختی و امید. اما اکنون مشخص می‌شود - دست کم بر اساس پروبلماتیک این کوته نوشت - ظاهراً جهان اجتماعی پیشا کرونایی ما در دوران طولانی مدرن خود بیشتر به جهان اجتماعی کرونایی شبیه بوده است تا جهان اجتماعی پیشا کرونایی (!؟).

2) جهان اجتماعی کرونایی

منظوراز این جهان دوم، جهان اجتماعی است که اکنون در آن با کرونا هم زیستی داریم، در ظاهر امر، یعنی همان جهان اجتماعی که همه ما در آن- به قول اروینگ گافمن - نقش ونمایش"انسان اجتماعی پزشکی شده "MEDICALIZED HOMOSOCIAL (انسان ماسک زده، دستکش به دست، با اسپری ضد عفونی کننده، پدهای الکلی شستشویی، ژل‌های استرلیزه کننده، محلول های الکلی 70 درصدی و...) را بازی می‌کنیم. اما جهان اجتماعی کرونایی شده در واقع امر، جهانی است پر از نابرابری اجتماعی و بی‌عدالتی و تبعیض اجتماعی؛ نه تنها از لحاظ توزیع نابرابر وسایل پزشکی و کیت‌های تشخیص کرونا، دسترسی نابرابر مردم به مکان‌های پزشکی و امکانات و تجهیزات پزشکی برای مقابله با ویروس کرونا بین گروه‌های اجتماعی، بلکه نابرابر از لحاظ مشمول نشدن بسیاری از گروه‌های اجتماعی طبقه متوسط و پایین و به ویژه گروه‌های محروم و نابرخوردار و به حاشیه رانده شده برای برخورداری از پروتکل استاندارد سازمان جهانی بهداشت در راستای مقابله با ویروس کرونا.

دراین جا نیز هم دستی« فرهنگ – سیاست – اقتصاد – علم - تکنولوژی» درپیدایی جهان اجتماعی کرونایی محسوس است. به عنوان نمونه فرهنگ، سبک زندگی مصرفی گروه‌های اجتماعی برخوردار را در زمانه کرونایی به سمت انباشت مواد پزشکی و خوراکی سوق می دهد وهم زمان موجب می شود گروه‌های اجتماعی نابرخوردار از دسترسی حداقلی به مواد پزشکی و خوراکی لازم برای تامین معیشت روزانه خود با مشکل حاد مواجه شوند. در اینجا نیز سیاست مدعی تدوین برنامه سیاست اجتماعی حمایتی حفاظتی برای رفع نیازهای گروه‌های اجتماعی نابرخورداراست و سعی می‌کند ازطریق رسانه سیاسی خود و دیپلماسی عمومی پرغوغایش به نوعی افکارعمومی را نسبت به حس مسئولیت‌پذیری حکومت و دولت در مراقبت از همه مردم، بدون هرگونه تبعیض اجتماعی قانع و مجاب کند. اما آن چه عملاً اتفاق می افتد دغدغه حداکثری سیاست نسبت به حفظ اقتصاد و بازار وبنگاه‌های سرمایه داری و سیستم سرمایه داری است تا مراقبت و حفاظت و حمایت از جامعه و مردم در برابر بحران و فاجعه.

لذا می‌توان در جهان اجتماعی کرونایی شده شاهد پدیده اجتماعی نگران کننده «رهاشدگی – بی‌پناهی مردم در برابر بحران و فاجعه» بود ، خصوصاً رهاشدگی گروه‌های اجتماعی محروم و نابرخوردار و حاشیه‌ای. پر پیدا است که اقتصاد به پشتوانه سیاست می‌تواند هم انباشت مواد ضروری برای گذران زندگی در طول بحران و فاجعه را به نفع منطق سودزایی خود کنترل کند از طریق سیستم تولید و توزیع و قیمت‌گذاری به هر قیمت و گران نمودن کالای مصرفی مردم؛ و هم می‌تواند امتیاز مدیریت کنترل تولید و توزیع کالاها و تجهیزات و مواد پزشکی استراتژیک مورد نیاز سیستم درمان و بهداشت (درسطح محلی، ملی، منطقه ای، جهانی) را در اختیار داشته باشد.

خرده جهان علم – تکنولوژی خصوصاً درعرصۀ مهندسی پزشکی و به ویژه در حوزه‌های بسیار تخصصی ایمونولوژی (ایمنی شناسی) و اپیدمولوژی (سرایت شناسی) دوسویه عمل می‌کند؛ از طرفی، به خاطر تعهد علم به تامین بهزیستی بشریت، ایده‌های علمی و تلاش‌های علمی به سمت شناخت هر چه دقیق‌تر و پیشرفته‌تر و کاربردی‌تر علل و تاثیرات عامل بحران و فاجعه (دراین جا: بیماری کووید 19 و ویروس کرونا) عزیمت می‌کند تا بتواند هم راه‌های درمان وپیشگیری را ایجاد کند وهم از سلامتی و بهداشت جامعه مراقبت و محافظت کند. به کارگیری تکنولوژی‌های مهندسی پزشکی و لابراتوارهای داروسازی و واکسن‌سازی توسط علم مدرن مهندسی پزشکی دراینجا اهمیت خاصی دارد.

اما از سوی دیگر می‌دانیم همه اینها در جهان اجتماعی – به قول گئورگ زیمل در "فلسفه پول"- متاسفانه تابعی است ازنحوه و میزان و تصمیم گیری و حمایت اقتصاد وسیاست، یا - به عبارت مورد علاقه کارل مارکسی آن- تابعی است از اقتصاد سیاسی. روی هم جهان اجتماعی کرونایی شده (همین جهان زندگی جمعی که من – تو- او- ما – شما- آنها گرفتارآن شده‌ایم) را پیش و بیش ازآن که ویروس پاندمیک کرونا (و مشابه آن در آینده‌های نزدیک و دور) به این شکل اجتماعی درآورده باشد؛ این هم دستی «فرهنگ – سیاست – اقتصاد – علم - تکنولوژی» است که آن را شکل‌بندی کرده است.

3)جهان اجتماعی پساکرونایی

سومین جهان اجتماعی مورد بحث، جهان پساکرونایی است که دو معنا برای آن می‌توان فرض نمود. در هر دو معنای مورد نظر از این جهان اجتماعی به شرحی که در ادامه خواهد آمد، همچنان هم دستی «فرهنگ – سیاست – اقتصاد – علم - تکنولوژی» در شکل‌بندی جهان اجتماعی پساکرونایی قابل ملاحظه است.

اما در معنای اول، جهان اجتماعی پساکرونایی، جهانی است که به واسطه وجود ویروس کرونا و تاثیرات مرگبار و فاجعه آمیز و بحران‌ساز آن در زمان حال - اینجا و اکنون جامعه‌شناختی ما- شکل گرفته است؛ شکل‌های اجتماعی مهم و استراتژیک آن (فارغ از شکل‌های بدنی زیستی پزشکی که به خود گرفته است: انسان‌های ماسک زده و دستکش به دست و گاه و بی گاه در حال ضد عفونی کردن دست‌های خود) در این جهان پساکرونایی در ترازهای محلی، ملی، منطقه‌ای و جهانی آن اکنون پیش چشم است: انسان‌های اجتماعی محتاط؛ درحال فاصله‌گیری اجتماعی با دیگران؛ با کمترین درجه از تعامل اجتماعی رویاروی؛ فاقد روابط اجتماعی گرم با غیر خانواده خود؛ فروخزیده در خانه به عنوان مهم‌ترین و امن ترین جای اجتماعی در جهان کرونایی شده؛ پناهنده به شبکه‌های ماهواره‌ای خبری برای کسب آخرین اطلاعات و اخبار مرگ و میر کرونایی و گشایش‌ها در زندگی عادی و رهایش از کرونا؛ و رسانه مجازی و شبکه‌های اجتماعی برای بازتولید تعاملات اجتماعی در زندگی روزمره از طریق غیر حقیقی و غیر واقعی آن.

به نظرم اینها مهم‌ترین ومناسب‌ترین و دم دستی‌ترین نیم‌رخی است که می‌توان از جهان اجتماعی پساکرونایی در معنای اول آن ترسیم کرد. در همه جای جهان کرونایی شد از غرب تا شرق و از "قم تا رم" می‌توان این نیم رخ را با واریانس‌های جامعه‌شناختی خاص هر جامعه ملاحظه نمود. دراین جهان اجتماعی، فرهنگ، سبک جدیدی از "فرهنگ پوپولار" (فرهنگ مردم پسند) در زندگی روزمره را (به اصطلاح مطالعات فرهنگی آن) به نوعی دیگر تقویت می کند؛ سیاست، نیز به سهم خود با "شعار و گفتار درمانی" ( استفاده از رتوریک سیاسی ایدئولوژیک خاص هر حکومت) تلاش می‌کند بحران و فاجعه را تحت کنترل خود نشان دهد. "سازمان بهداشت جهانی" در راس این نوع سیاست‌ورزی است.

اما اقتصاد (و توابع آن: بازار، بنگاه‌های خصوصی، شرکت های خصوصی، بانک‌ها، شرکت‌های بیمه، سازمان‌های بورس) و خصوصاً اقتصاد پزشکی"(داروخانه‌ها، بیمارستان‌ها، مطب‌ها، آزمایشگاه‌ها، شرکت‌های داروسازی، شرکت‌های مهندسی پزشکی) نیز هم چنان برنده اصلی در "اقتصاد و بازار کرونایی شده " هستند ؛ و پر پیدا است که البته جامعه و مردم هم به عنوان "ابژه پزشکی" ( بیمار و مبتلا و مصرف کننده کرونایی) بازنده‌ترین کنشگر این اقتصاد هستند. این همه جز به یاری علم – تکنولوژی معطوف به مهندسی پزشکی که همه این اقتصاد پزشکی فراورده تئوریک یا آمپیریک آن هستند و محوریت ان نیز با "سازمان بهداشت جهانی " است میسر نمی‌شود.

و بالاخره در معنای دوم، جهان اجتماعی پساکرونایی، جهانی است که حتی پس از، از بین رفتن فاجعه کرونا در آینده‌های نزدیک و دور نیز(دست‌کم 6 ما ه پس از ظهور کرونا یعنی تابستان 2020 - وفق سناریوی فیلم هالیوودی قابل تامل ولی عجیب و غریب contagion از ریچارد سودربرگ در2011، که مضمون آن همین جهان اجتماعی کرونایی شده است !!؟؟ منتهی با نام ویروس MEV1 ونیز وفق پروتکل پیش‌بین‌شده سازمان بهداشت جهانی) هم چنان تاثیرات مخرب آن بر زندگی جمعی و انسان اجتماعی و ساختارها و کنش های اجتماعی جاری در آن تا مدت‌های مدیدی برقراراست.

باری، استفاده از "تخیل جامعه شناختی " و پیش بینی آینده‌های اجتماعی پیش روی جهان اجتماعی پسا کرونایی - اگر نگوییم محال (از نظر منطق فلسفه علوم اجتماعی) - سخت ممکن است. با همه اینها، دست پیش بینی‌های جامعه شناختی احتمالی – اگرنه خیلی باز – چندان بسته هم نیست.

می دانیم که در جهان اجتماعی پساکرونایی آینده و نزدیک و پیش روی ما، سیستم اقتصاد سیاسی جهانی و سرمایه‌داری جهانی و بازارهای تابع محلی، ملی، منطقه ای آن ممکن است ضررهای مالی پولی ناشی ازتاثیرات رکود و کسادی اقتصادی در دوران کرونایی را چندبرابر جبران کنند؛ و این یعنی بالا رفتن «شاخص فلاکت و فقر و محرومیت و بیکاری و بیماری» برای اکثریت جمعیت جهانی و احتمالاً سه چهارم خانوارهای جهان.

این امکان نیزهست که هم چنان بخش عظیمی از گروه‌های اجتماعی نابرخوردار به این خاطر بیشتر از گذشته (جهان‌های اجتماعی پیشاکرونایی و کرونایی شده) به کل از متن به حاشیه جامعه رانده شده و قربانی پدیده "طرد و حذف و انزوا و تبعیض اجتماعی" شوند. اگر این پیش‌بینی‌های جامعه‌شناختی با احتمالات بالایی رخ دهند آنگاه، مفروض همیشگی پست مدرن‌ها یعنی رسیدن جهان اجتماعی پسا کرونایی به "پایان جامعه و پایان زندگی اجتماعی و پایان انسان اجتماعی" محتمل است.

سنتز

به عنوان سنتز بحث و خیلی خلاصه باید گفت که ما در کنار جامعه‌شناسی استاندارد کنونی و علوم اجتماعی متعارف به یک جامعه‌شناسی اینجا – اکنون - آینده نیازمندیم که بتواند جهان‌های اجتماعی سه گانه مورد بحث دراین نوشتار (جهان‌های اجتماعی پیشاکرونایی، کرونایی شده، پساکرونایی) را در دستور کار خود قرار دهد.

 

ایمیل نویسنده: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید


پی نوشت

به نظرم وظیفه معرفتی خطیر انجمن جامعه‌شناسی ایران، به سهم خود و در تراز ملی، اکنون پیگیری این دستورکار جامعه‌شناختی است.