جودیت بریتون پردی
ترجمه: کوکب ستاری
ما در جهانی با ارتباطات درونی درهم تنیده زندگی میکنیم که در آن گزندی به یک تن، به راستی گزندی به همه است. ما باید با همبستگی با ویروس کرونا مقابله کنیم و برای جامعهای بجنگیم که در آن سلامتی همگان مهمتر از سود عدهای اندک باشد.
بیماریهای همهگیر شعار همبستگی را به یک ضرورت واقعی بدل میکنند: آسیب به یک نفر، آسیب به همه است. از همین روست که شیوع بیماریهای همهگیر این آرزوی ناشایست را رواج میدهد که فرد خود را از شبکه وابستگیهای متقابلش خارج کند و به تنهایی گلیمش را از آب بیرون بکشد.
ویروس کرونا به منطق این جهان وضوح میبخشد که در آن واقعیت مادیِ وابستگیِ متقابلِ شدید با شکلی از نظامهای سیاسی و اخلاقی ترکیب شده که مردم را رها میکند تا از خودشان مراقبت کنند. ما به شدت در برابر بیماریهای واگیردار آسیب پذیر هستیم چرا که همه به هم متصلیم – سر کار، در اتوبوس، در مترو، در مدرسه، در مغازه و در شبکه تحویل خواروبار [1].از طرفی چون از لحاظ اخلاقی منزوی شده ایم و به ما گفته شده است که خودمان باید از پس خود برآییم، برنامه بقایمان را خانه به خانه و آپارتمان به آپارتمان طرح کرده ایم و سعی میکنیم برای خودمان به مقدار کافی غذای کنسروی و یخ زده و دارو و مواد ضدعفونی ذخیره کنیم تا بتوانیم پیوندهایمان را قطع کنیم و در خودمان فرو برویم.
تقلای فعلی آشکار کننده نظامی طبقاتی است که در آن یکی از نشانه های نسبی وضعیت فرد، قدرت عقب نشستن است. اگر صاحب ثروتید یا از نهادی که برایتان ارزشی قائل است حقوق دریافت می کنید و اگر در خانه فضای کافی دارید ممکن است بتوانید ترفند اساساً پوچ ایزوله کردن خودتان در خانه برای چند ماه را به کار بگیرید و در همان حال از شبکه جهانی کالاهایی که در وبسایتهای «کاستکو» و«تریدر جو» [2]ویترین شده اند استفاده کنید.
اما برای نزدیک به پنجاه درصد جمعیت این کشور که هیچ پس اندازی ندارند و با حقوق سر برج روزگارشان را میگذرانند یا در آپارتمانهای خیلی کوچک با ذخیره غذایی اندک زندگی میکنند و یا به طور روزانه در تب و تابند تا شغلی پیدا کنند، این راه حل اساساً غیرممکن است.
مردم با بیرون رفتن هر روزه و حضور در قطارهای مترو و پمب بنزین ها بین ملاحظه بهداشتی در برابر بیماری همه گیر و بقای اقتصادی دست به انتخاب میزنند و در واقع انتخاب دیگری ندارند غیر از اینکه همان کاری را که انجام می دهند، انتخاب کنند.
تا وقتی وضع به همین منوال است و بسیاری از ما هر روز برای بقا بیرون از خانه و در فضای عمومی هستیم ، باید قبول کنیم که عده کمی از ما در ایمنی به سر می بریم. با توجه به اینکه در حال حاضر چیزهای کمی درباره این ویروس میدانیم، افزایش تعداد مبتلایان ادامه خواهد داشت و تا زمانی که انزوای سیاسی و اخلاقیمان ما را به بازار میکشاند، وابستگی متقابل مادی ما به هم، تقریباً همه را در معرض آسیب قرار می دهد. «شستن مرتب دستها» توصیه بسیار خوبی است اما در ضمن به شکل ترحمانگیزی یادمان می آورد که این یکی از آن دست مشکلاتی نیست که بتوان با مسئولیت شخصی حل کرد. همه گیری امراض یک مساله سیاسی است.
ترسیم قدمهایی که میتوانند وضعیت بغرنج فعلی ما را ساده تر کنند چندان دشوار نیست: توقف کارها، حمایت گسترده در زمینه درآمد (بیمۀ بیکاری به همراه میزانی از درآمد پایه همگانی)، تمدید مهلت برای بازپرداخت وام ها.
درمان ویروس کرونا و بیماریهایی که ممکن است در ارتباط با آن ایجاد شود باید رایگان و و بدون هیچ قید و شرطی (از جمله وضعیت مهاجرت ) در دسترس همه باشد تا هیچکس به دلیل ترس یا فقر از درمان محروم نشود. میتوان گفت این کار به سرراست ترین معنای کلمه به نفع همه است. وقتی انسانها مشکلات دیگران را مشکل خودشان بدانند، به نقاط آسیب پذیری و نیازهای یکدیگر هم توجه می کنند.
تلاش صرف برای بقای خود دراین مقطع به شکل آشکاری نخبه گرایانه و از فرط استیصال است. در نهایت، مهر تاییدی است بر اینکه اگر قرار باشد بقا پیدا کنیم به دولت نیاز داریم. چرخ زدن های خام دستانه ترامپ در لفاظی هایش -همه چیز خوبه! کار خارجیها است! در حال اقدامی قاطع هستیم!- بار دیگر نشان میدهد که او هیچ نمیداند که باید واقعاً با دولت چه کرد، غیر از اینکه از آن در مقام سکوی نمایش و یا حسابی بانکی برای چنگ انداختن استفاده کرد. دار و دسته الیگارشهای سرمایه داری متاخر که دور و برش را گرفته اند نیز آنقدر تباه و محصول کامل حماقت و آموزه های اخلاقی خودخواهانه خود هستند که نمیتوان انتظار داشت از شم آنها برای عمل در بحرانی شبیه به این، کاری ساخته باشد. اما ذهن های روشنترشان ایده هایی خواهند داشت که خیلی از آنها برای بسیاری بد خواهد بود.
میتوان سه سناریوی محتمل برای این بحران و بحرانهای احتمالاً کشنده تر آتی متصور شد. اولی روند فعلی ایالات متحده است که کمابیش خصوصی محور است و البته نظام سلامت عمومی هم درحوزه آزمایش و آموزش های رفتاری دخالت هایی می کند. در این سناریو، ثروتمندان به طور کامل عقب می نشینند، طبقات میانی و متخصصین تا جای ممکن خود را ایزوله می کنند اما کماکان در معرض آسیبند و کارگران و زحمتکشان و فقرا مریض می شوند و جانشان را از دست می دهند. حتی در جامعه غالباً بی رحم ما این وضعیت دستورالعملی برای یک واکنش شدید سیاسی می طلبد که به احتمال دوم منجر می شود یعنی ملی گرایی فاجعه. ویروس کرونا به نسخه ای شتاب یافته از بحران اقلیمی شباهت دارد که با برجسته ساختن آسیب پذیری و وابستگی متقابل ما، مزیتی سیاسی به آنهایی می بخشد که می توانند از ما، یا لاقل جمعی از ما، مراقبت کنند. اگر هم نه در این همه گیری، در دوره بعد، «ویروس خارجی» مدنظر ترامپ جانشینی در این ناسیونالیسم می یابد که اقدامات اساسی و واقعی برای حفاظت از مردم "ما" انجام می دهد، در حالی که دیگران را بیرون گذاشته، اخراج می کند یا به طریقی از شرشان رها می شود. چنین وضعیتی احتمالاً تنظیمات پیش فرض سیاست در جهانی ناپایدار و تهدیدآمیز است که در آن بیشتر قدرت های دولتی در سطح ملی عمل می کنند و به طور دائم در حال دعوت به ملی گرایی قومی هستند.
مسیر سوم از راه همبستگی می گذرد. جراحتی به یک تن در واقع جراحتی به همه است؛ و این فقط گفته ای صرف نیست که به گوش خوش بیاید. حتی عکس العمل هایی که در سطح ملی در برابر بحران های اکولوژیک و اپیدمولوژیک شاهدیم، در پی کاهش آسیب به طور موقت هستند. در این جهان هر کشوری نیازمند است تا همه کشورهای دیگر دارای یک سیستم انرژی و زیرساخت سبز [3]باشد و همینطور اقتصادی متمرکز برسلامت و بازتولید اجتماعی و نه اقتصادی از آن نوع که در آن بی ثباتکاران برای به دست آوردن کار پاره وقت بعدی مسابقه می دهند. بیشتر از ارتش هایی از آن نوع که امروز داریم، به ارتش هایی از پرستاران و کارگران برای ساخت زیرساخت های سبز نیاز داریم؛ همه باید از مواهب وجود آنان بهره مند باشند. درسی که باید از بحران اقلیمی بیاموزیم این است که ما استطاعت وفور عمومی را داریم ولی تلاش هایی که برای رسیدن به وفور خصوصی در سطح جهان انجام می شود ما را خواهد کشت و این درس به شرایط همه گیری مریضی هم قابل اطلاق است: ما می توانیم یک نظام سلامت حقیقتاً عمومی داشته باشیم اما اگر هر کس تمام تلاشش را معطوف به این کند که فقط خودش سالم بماند، این تلاش نه تنها به جایی نمی رسد بلکه خیل عظیمی را خواهد کشت.
آیا این غیر ممکن است؟ زیاده خواهی است؟ خوب است به یاد بیاوریم که این دنیای تنها/باهم که در آن اخلاقیات فردگرایانه و وابستگی متقابل مادی جریان دارد، یک شبه و به تازگی به وجود نیامده است. زیرساختی عظیم و پیچیده در کار است تا ما را در خدمت همدیگر و در نهایت خدمت به بازگشت سرمایه نگه دارد: از بزرگراه ها گرفته تا بازارهای اعتباری و رژیم تجارت جهانی.
سیستم های در هم تنیده بازارهای مالی جهانی با چشم انداز پیش رو که در آن مردم باید در خانه هایشان بنشینند و مرتب در حال جوش و خروش برای جا به جا کردن پول نباشند، در حال فروپاشی است و این خود نشان می دهد با چه ظرافتی تنها با هدف کسب سود طراحی شده اند و تا چه اندازه فاقد انعطاف در قبال تغییرات نیازهای انسانی اند.
دستها و ذهن هایی که این نظم را ساخته اند قادرند ترتیب دیگری برقرار کنند که در آن سلامت در همه سطوح اولویت داشته باشد: سلامت افراد، اجتماعات، زمین زیر پایمان و کره زمین. این به معنای انعطافی متفاوت و عمیق تر است و رسیدن به آن مستلزم مبارزهای سیاسی بر سر ارزش خود زندگی است و بر سر اینکه آیا اینجاییم تا سود به دست آوریم یا اینکه میخواهیم به یاری یکدیگر زندگی کنیم.
پینوشت:
[1] در متن به Fresh Direct اشاره شده که نام یک شرکت خواروبارفروشی آنلاین است که در نیویورک شبکه توزیع دارد.
[2] Costco و Trader Joe’s شرکت های بزرگ خرده فروشی هستند که امکان خرید آنلاین دارند.
[3]Green Infrastructure
منظور از زیرساخت سبز رویکردی به مدیریت آب است که چرخه طبیعی آب را حفاظت و بازیابی و یا از الگوی آن تقلید می کند.
- توضیحات
-
زیر مجموعه: سایر
-
دسته: تحلیلهای اجتماعی درباره کرونا: نگاه جهانی
-
آخرین به روز رسانی در 28 فروردين 1399