عنوان یکی دیگر از جلسات گروه انسان‌شناسی فرهنگی در سال تحصیلی 86-85 "پردازش اطلاعات هیجانی از منظر انسان‌شناسی فرهنگی" بود که طی آن دکتر حسن عشایری درباره تغییر محتوایی هیجانات انسان در طول سال‌های حیات او سخن گفت.

وی با اشاره به پژوهش‌های انجام شده در این حوزه، گفت که هیجانات مختلف در انسان‌ها طی دوره‌های زمانی طولانی به وجود آمده‌اند؛ چنان‌چه به عنوان مثال، محققان بر این باورند که حتی حالتی مانند خنده در انسان یک باره اتفاق نیافتاده؛ بلکه سیستم هیجانی فرد به تدریج بر ماهیچه‌ها و سایر اجزاء بدن او اثر گذاشته و چنین حالتی را ایجاد کرده است. به تعبیر دیگر، افزایش جرم مغز انسان از 450 به 1350 گرم در روند تکاملی‌اش، بر بنیادی‌ترین فرآیندهای او تأثیرگذار بوده است.

عشایری در ادامه خطرنشان کرد که حیوانات هیجانات ساده‌ای دارند و این یکی از تفاوت‌های میان آنها و انسان‌هاست. به عنوان مثال، هیچ نوع حیوانی نمی­تواند دروغ بگوید یا احساس گناه داشته باشد ولی این انسان است که زبان دارد و حتی می­تواند به دروغ هیجاناتی را در درون خود نگه داشته و در مقابل بروز آنها مقاومت به خرج دهد. همچنین برای ما گناه از نظر عصب‌شناسی، با یک هیجان مثبت و یک هیجان منفی همراه است که حیوان نمی‌تواند این دو هیجان را که زایده تکامل قشر مخ است، با هم مدیریت کند.

وی افزود: در سده‌های پیشین، هیجانات انسان بیشتر در نیم‌کره راستی مغز، بدون خردورزی هدایت شده و تحت الشعاع حاکمیت قدرت بوده است. در واقع جمع‌گرایی انسان‌ها باعث شده بود که سیستم هیجانی افراد نیز ملزم باشد به صورت سلسله مراتبی برنامه‌ریزی شود؛ چنان‌چه به عنوان مثال، تا مدت‌ها برده­ها اجازه نداشتند بخندند و هیجانات خود را بروز دهند و سال­ها طول کشید تا وجود انسان ارزش خود را پیدا کرده و در این میان به هیجانات نیز بیشتر توجه شده است. از سوی دیگر، حتی در برخی موقعیت‌ها مانند فضاهای جنگی، هیجانات افراد اهمیت خاص خود را پیدا کرده و در واقع طوری برنامه ریزی شده که بتوانند در جهت پیشبرد هدف و حتی در مقابل خواسته‌های فردی نیز مقاومت کنند. این حالت گاهی به ابزارها نیز منتقل شده تا جایی که حتی در دنیای امروز، در برخی جنگ­ها این مسأله با ابزارهای کامپیوتری به حدی گسترش یافته که گاه فرد جنگجو تصور می­کند که در دنیای مجازی است و کشتن انسان­های دیگر را نیز مانند بازی‌های کامپیوتری می­بیند.

عشایری افزود: از نظر مردم‌شناسی در بحث هیجانات مسأله مذهب بسیار مورد توجه است؛ چراکه افراد را سوق می­دهد تا به دلیل خواست پروردگار و در جهت حاکم کردن حقیقت راستین در جهان عمل کنند که البته در این زمینه مذاهب مختلف توصیه‌های بسیار متفاوتی دارند.

وی همچنین گفت که تحقیقات اخیر نشان می‌دهند که انسان‌ها در بسیاری مواقع درصدد کاهش هیجانات خود هستند؛ چنان‌چه اکنون پسمانده توانایی‌های مغز که می­تواند اختلالات عاطفی را در چهره نشان دهد، فقط در جنس مونث باقی مانده است. حال در چنین شرایطی، به نظر می­رسد که ما باید پردازش اطلاعات نیاکانمان را به زندگی امروز خود منتقل کنیم و در واقع، تلاش کنیم که بتوانیم عکس‌العمل­های نسبتاٌ طبیعی را در مقابل هیجانات از خود نشان دهیم.

وی در ادامه گفت: بررسی­ها نشان می­دهند که هیجانات در انسان جدا از انگیزش نیست. از اینجا سیستم هیجانی با سیستم شناختی ارتباط برقرار می­کند؛ تا جایی که امروز چندان نمی­توانیم میان شناخت و هیجان تفکیک ایجاد کنیم. از سوی دیگر، بنابر تحقیقات و نتایج به دست آمده در این علم، واضح است که اگر هیجانات انسان نتوانند بروز پیدا کنند؛ واکنش‌هایی در بدن صورت می‌گیرد که مثلاً در میان آسیایی‌ها عموماً به بالا رفتن فشار خون و مواردی از این قبیل خواهد انجامید.

دکتر عشایری همچنین گفت که ثابت شده که برخی از هیجانات در حافظه جمعی و برخی در اسطوره­ها جای دارند. حال اگر اسطوره را همان رویای جمعی تعریف کنیم، باید بپذیریم که هیجانات تا حد زیادی از جامعه کنونی رخت بسته‌اند و واکنش‌های هیجانی در عصر حاضر تا حد زیادی از زندگی انسان­ها دور شده است؛ تا جایی که حتی بسیاری تلاش می‌کنند به وسیله دارو این شرایط به وجود آورند. از سوی دیگر در جوامع امروز، هیجانات سرگردان یا همان اضطراب زیاد شده که این امر به بروز مشکلات دیگری انجامیده است.

این سخنرانی در خاتمه بحث خود، گفت: امروز حافظه هیجانی جمعی تأثیرگذارتر از حافظه هیجانی فردی شناخته شده است. بنابراین باید روی سیستم جمعی کار کرد. تحقیقات اخیر نیز همگی حاکی از آنند که انسان خود را در آینه دیگران می­شناسند و در این زمینه موضوع احساسات بسیار مهم است که می‌توان با تقویت عرصه‌هایی مانند هنر در فضای‌ اجتماعی‌ در این خصوص تأثیرگذار بود.