مهری طیبی نیا*
نشست«آموزش و تنوع قومی و فرهنگی» با همت پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش و همکاری پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، گروه فرهنگ و جامعه و کارگروه جامعه شناسی آموزش و پرورش انجمن جامعه شناسی ایران روز سه شنبه 28 آبان ماه 1398 با حضور دکتر جبار رحمانی، دکتر محمد علی قائم پور، سبحان رضایی و دکتر رضا کلانتری در سالن جلسات پژوهشگاه آموزش و پرورش از ساعت 9:30 الی 12:30 برگزار شد.
خلاصه مباحث این نشست را در ادامه می خوانید.
حكمتي، مدیر هماهنگی امور پژوهشی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در ابتدای این جلسه به شروع همکاری مشترک پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش با انجمن جامعه شناسی ایران و پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی و تاکید بر نگاه جامعه شناختی اشاره کرد و در ارتباط با موضوع نشست، تنوع فرهنگی را همزمان بهعنوان یک تهدید و فرصت دانست و گفت: در موضوع تنوع فرهنگی اگر اختلافات مد نظر قرار گيرد، نوعی تهديد است ولی اگر در قالب وحدت ملي باشد، فرصتي درخشان خواهد بود. او در این راستا به آیههایی از قرآن کریم استناد کرد.
در ادامه، دکتر جبار رحمانی، بهعنوان مدیر پنل، در فتح باب همکاری با پژوهشگاه، به مسئله گسستهایی بين مطالعات آموزش و پرورش و مطالعات آموزش عالي و همچنین وجود شکافهایی که بين بخشهاي مختلف نهادهاي آموزشي است اشاره كرد. دکتر رحمانی گفت: بدست آوردن تصويري جامع از آموزش و پرورش در ايران دشوار شده و هر كس بهصورت مستقل كار مي كند. او حسن آغاز چنین جلساتی را گفتگوهاي همدلانه اي برای بهتر دیدن مسائل عنوان کرد.
وی ادامه داد: تحولاتي در جامعه ايراني و در آموزش و پرورش جهان رخ داده كه اين تحولات را مي توان از سه جنبه مورد توجه قرار داد. يكي بحث مسائل تامين مالي دولت براي مدارس و عليرغم رايگان بودن آموزش در ايران و نارضايتی معلمان، وجود چالشي که براي پرداخت اين هزينهها وجود دارد و دوم، ورود بحث بازار در آموزش و پرورش و به نوعي انبوه اقتصاد بازار است که در حال شكلگيري است و مدرسه و دانشگاه را همزمان درگير كرده است. سوم، قضاوت جامعه از مدرسه است كه منجر به انتظار از مدرسه و دانشگاه میشود. در واقع، جامعه نوعی مسئوليت اجتماعي را برای این نهادها تعریف كرده كه مدرسه و دانشگاه را دچار نقشهاي چندگانهاي ميكند. بر این اساس، سه عامل مداخلهگر دولت، بازار و جامعه باعث شده نهاد آموزش چه در ايران و چه در دنيا دچار چالشهايي شود. فرايندهايي كه يكدستي و هماهنگي لازم را ندارد و ما را دچار تكثري در نهاد آموزش می کند.
او اضافه کرد: درك مفهوم آموزش و پرورش تغيير كرده است، بنابراين هم عوامل و هم خود منطق دانش تغيير كرده و ما با مجموعهاي متكثر از كنشگران و با هويتهاي متغير و متكثر مواجه هستيم. تنوع و تكثر در دانشگاه زياد شده و قطعاً در مدارس هم همين گونه خواهد بود، در نتيجه، مساله، بازشناسي اين هويتها و شنيدن صداي اين هويتهاست و اینکه بتوانيم فضاي گفت گو را آماده كنيم.
وی در ادامه به غایاتی که عیسی خان صدیق در نهاد آموزش در کتاب خود مطرح کرده اشاره کرد و گفت: بنابراين اولويت اصلي مدرسه و آموزش عالي علاوه بر دانش در ايران تربيت و منش بوده است و اين مستلزم فهم هويتهاي دانش آموزي و دانشجويي است؛ هويتهاي متكثري كه گاه از زمينهاي پيشين ميآيد و گاه در زمينههاي جديد ايجاد ميشوند و ايده اصلي اين نشست هم همين است.
او افزود: تنوع قومي و فرهنگي موضوعی است كه بيتوجهي به آن ميتواند پيامدهاي آسيبشناختي و توجه به آن ميتواند مفيد واقع شود. وی این جلسه را فتحبابی برای ادامه همکاریها دانست و مساله معلمان و اینکه مساله آموزش و پرورش را بتوانیم به مسائلی در سطح عمومی و فرهنگی و عرصههای فکری تبدیل کنیم را دارای اهمیت عنوان کرد.
در ادامه نشست، دکتر محمد علی قائم پور بهعنوان اولین سخنران این جلسه ضمن تشکر از همکاری پژوهشگاه و حمایت از برگزاری این نشست، با موضوع «تنوع قومی- فرهنگی دانش آموزان و تاثیر بر مسایل آموزشی و تربیتی» بحث خود را آغاز کرد.
دکتر قائم پور، ابتدا به تفاوت دو مفهوم تنوع فرهنگی و چند فرهنگی که اغلب به شکل مشابه استفاده می شوند اشاره کرد وگفت: تنوع قومی اشاره به تفاوتها و اختلافها و ناظر به ساخت اجتماعی و همراه با سلسله مراتب اجتماعی و ارزشگذاری است؛ در واقع هر آنچه در یک قومیت و فرهنگ دارای هژمونی و تسلط بیشتری باشد. اما، چند فرهنگی فاقد ارزش گذاری و ساختارهاست و پاسخ به رفتاری در مقابل تنوع فرهنگی است؛ در واقع تبدیل جهت گیری منفی به جهت گیری مثبت.
وی در تفکیک دو مفهوم هویت قومی و هویت نژادی گفت: هویت نژادی اشاره به رنگ پوست است در حالیکه هویت قومی از نظر زیست شناختی چند نسل دارای ماندگاری و ارزش مشترک در فضای اجتماعی و ارتباطات است و کنش های مشخص به خود دارد و از همه مهمتر به گونه ای است که تابعیت جداگانه ای است که توسط گروه و دیگران پذیرفته می شود. یکی از ویژگیهای قومیت این است که دارای ساخت اجتماعی است و هر قومیت دارای فرهنگ خاص خود و از همه مهمتر یک هویت نخستین برای فرد است و اغلب هویت فرد با قومیت وی تعریف می شود.
دکتر قائم پور گفت: تنوع قومی و فرهنگی در جهان از این جهت جالب است که کشورهای زیادی دارای تنوع قومی، نژادی و زبانی هستند و 2 درصد کشورها کاملاً فاقد هر گونه تنوع هستند، اما تحقیقات نشان می دهد که بهطور میانگین ما حداقل با 5 نوع تنوع روبرو هستیم.
وی با تاکید بر نتایج پژوهش خود افزود: تنوع قومی و فرهنگی موضوعی کاملاً پذیرفته شده است و با توجه به مطالعه حاضر، تنوع فرهنگی در استان البرز از جهت نزدیکی به تهران و مهاجرت و استانی شدن بیشتر شده است. این تنوع در قشر بندی و مهارتها و تفاوتهای زبانی و فرهنگی قابل شناسایی هستند، اما در پژوهش انجام شده تاکید بر قومیت است.
وی افزود: مطالعات حاضر نشان میدهد که تنوع قومی و فرهنگی هم در مسائل آموزش و تربیتی و همچنین افت و ارتقای تحصیلی تاثیر داشته و مسئله پژوهش نیز متکی بر یادگیری و مسایل تربیتی و تاثیر بر ارتقای تحصیلی یا افت تحصیلی بوده است.
او به دو سیاست ناهمگنساز و همگنساز در حوزه تنوع قومی و فرهنگی اشاره کرد و نتایج بررسی خود در حوزه تنوع قومی در چند مدرسه را اینگونه بیان کرد: با توجه به فرضیات پژوهش، یافتهها نشان میدهد که چند شاخص نظم و انضباط، یادگیری در کلاس، رقابت درسی و .. نشان میدهد که به میزان بیش از حد متوسط یا نزدیک به آن، تنوع قومی فرهنگی بر دانش آموزان تاثیر داشته است. در مورد آموزش و یادگیری که نشان میدهد تا حدی آموزش و یادگیری را مختل کرده است. همچنان در بحث تربیتی با شاخصهای مسئولیت پذیری، اعتماد اجتماعی، کنش اجتماعی و عزت نفس نشان میدهد که در مسایل تربیتی بیش از حد متوسط تاثیر داشته اما در مسائل پرورشی، تاثیر کمتر بوده است. تاثیر این عامل بر روی محیط اجتماعی و جو اجتماعی بیش از حد متوسط بوده و منجر به ایجاد اختلال شده است.
وی در تفسیر نتایج خود گفت: نقش دین و اسلام بخاطر وجوه مشترک دینی که با انقلاب اسلامی پیوند خورده باعث شده که تأثیر بر قسمت پرورشی کمتر برجسته شود.
این محقق ادامه داد: وقتی از همه پاسخگویان خواسته شده قومیت خود را بنویسند 80 درصد قومیت خود را ننوشتند وحتی قید کردند که مخل وحدت ملی است و نسبت به این سوال حساسیت نشان داده اند. 20 درصد پاسخگویان نیز قومیت خود را فارس اعلام کرده بودند. وی این موضوع را وجود نوعی هژمونی قوم فارس عنوان کرد که یافته مهمی است.
دکتر قائم پور در پایان مباحث خود پیشنهاد مدل ترکیبی سیاست فرهنگی همگن و ناهمگن را بهطور همزمان مطرح کرد و گفت: در اسناد بالادستی همه تنوع را به رسمیت می پذیرند و در سطح کلان نیز معلمان این امر را پذیرفتهاند و سیاستگذاری در سطح کلان موفق بوده ولی در سطح خرد تا حدی ناموفق بوده و بهترین الگو میتواند ترکیب مدل همگن و ناهمگن باشد. پیشنهاد وی در سطح کلان، استفاده از ظرفیتهای قانونی، در سطح میانه علاوه بر آموزش چند فرهنگی، وجود مدیریت تنوع و آموزش آن را بهدلیل ضرورت مهارت معلمان و پیامدهای مترتب بر آن دانست. از نظر وی معلمانی که این مهارت را بیشتر داشتهاند، پیامدهای آموزشی و پرورشی کمتری در کلاس مشاهده شده است و در نهایت در سطح خرد، عامل وحدت ساز میتواند دین اسلام باشد که مشوق تنوع فرهنگی و پذیرش و تسامح فرهنگی است.
در ادامه نشست سبحان رضایی موضوع «تنوع قومی و مذهبی مبتنی بر تجربه دانشجویان اهل سنت» را به بحث گذاشت. وی در این راستا به یافتههای خود بر حسب سه مطالعه اشاره کرد و گفت: در بحث همبستگی ملی، سوالی که پژوهش به آن پاسخ میدهد اینست که وضعیت همبستگی ملی در بین دانشجویان اهل سنت چگونه و مبتنی بر چه متغیرها و عوامل موثری است ؟
وی در این باره گفت: در وضعیت کلی بهصورت مشخص ما اطلاعات دقیق قومیتی نداریم اما مبتنی بر استانهایی که افراد در آن تحصیل کردهاند این موضوع بررسی شده است. وی با اشاره به آمارهای موجود و مطالعات انجام شده، عوامل شکلگیری موثر بر همبستگی ملی را مطرح کرد و افزود: فراتحلیل مطالعات انجام شده نشان میدهد که فقط در حوزه همبستگی ملی 149 فرضیه در بین تحقیقات دیده شد و مهمترین عوامل در این حوزه، رضایت از زندگی با بیشترین مقدار و حمایت اجتماعی به ترتیب بیشترین میزان تاثیر گذاری در احساس همبستگی ملی را داشتهاند. در واقع در بین عوامل سیاستگذاری، شاید مهمترین آنها سرمایه اجتماعی است؛ این عامل بسیار مهم مبتنی بر متغیرهای؛ حمایت اجتماعی، انسجام اجتماعی، اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و سیاسی و ارتباطات درون فرهنگی و برون فرهنگی بودهاند.
وی به مطالعات مشابه در این زمینه درباره ارتباط مستقیم سرمایه اجتماعی با همبستگی ملی اشاره و ادامه داد: در نقطه مقابل، احساس محرومیت که 30 درصد تغییرات همبستگی را پیش بینی میکند، اما مقوله رضایت از زندگی 70 درصد تغییرات را پیش بینی مینماید. او در این باره گفت: احساس محرومیت موجب میشود فرد از هویت قومی و مذهبی خود به مثابه یک سپر حمایتی استفاده کند و جایگزین هویت ملی می شود؛ این سپر در سه بعد قابل بررسی است. بعد اول، واگرایی و دوگانگی با اکثریت است، بعد دوم، تفسیر دانشجویان از سیاستگذاری دولت به مثابه عامل و مجری تفوق بخش فرهنگ و در بعد سوم، ارتباط درون قومی با درون و بیرون مرزهای کشور که امکان هویتیابی جایگزین را برای افراد ایجاد میکند.
وی همچنین به مطالعات دیگر خود اشاره کرد و گفت: مهمترین متغیر موثر در شکل گیری احساس همبستگی در بین کردها رضایت از زندگی است که عامل تعیین کنندهای است. او در ادامه به مطالعه دوم خود اشاره کرد و گفت: کار کیفی انجامشده در زمینه واگرایی فرهنگی موثر بر خشونت سیاسی در منطقه سیستان بلوچستان، کردستان و ترکمن صحرا انجام شده است.
سبحان رضایی گفت: در نتیجه این مطالعه تفسیری، موقعیت واگرایی موقعیتی است که احساس طرد شدگی و هم احساس بی اعتمادی و احساس نا امنی را بازتولید میکند و در خوانش بومی مبتنی بر تفسیری است که از سیاستهای دولت برای اقلیتها صورت میگیرد. سیاستگذاری امنیتی، سیاستگذاری فرهنگی و ... که در نهایت احساس محرومیتی را شکل داده و بازتولید میکند. مهمترین ویژگی موقعیت واگرایی، دشواری دسترسی به امتیازات اجتماعی بوده و این دشواری، همان دسترسی به امتیازاتی است که دولت در اختیار مردم قرار می دهد. مانند شغل و ... ولی وقتی به هر دلیلی برای دسترسی به این امتیازات احساس دشواری می کنند، بر اساس خوانش بومی از شرایط، از بستهها و راهکارهایی استفاده می کنند که ما از آن با عنوان استراتژیهای دستیابی به هدف نام بردهایم. بخشی از افراد خود را با تغییرات هویتی هماهنگ میکنند. بخشی در قالب همکاری با نهادها شروع به چانه زنی میکنند و برخی سعی می کنند بهصورت غیر دولتی کار کنند. همچنین برخی الگوهای رسانهای و اقتصادی جایگزین دارند. اما، ارتباطات درون گروهی به معنای اعم کلمه جایگزین همه موارد برای تامین معاش است. گاهی هم این استراتژیها، منجر به اعتراضات جمعی یا دانشگاهی میشود.
رضایی گفت: ما در مقام دولتمرد آنچه میبینیم خشونت سیاسی و استقلال طلبی است، اما در بیشتر مواقع افراد سکوت کرده و با روشهای دیگری از امتیازات اجتماعی استفاده میکنند که در عمل، پیامد این چرخه میتواند به بحران مشروعیت سیاسی یا بحران سرمایه اجتماعی میان گروهی بیانجامد. بهصورت مشابه در مولفههای همگرایی و ارتقای همگرایی ملی نتایج نشاندهنده عامل رضایت از زندگی به عنوان عامل اصلی هستند. سرمایه اجتماعی و احساس محرومیت از اصلیترین عوامل همگرایی دانشجویان هستند و نشان میدهند که موقعیت واگرایی در چه چرخهای به کاهش سرمایه اجتماعی میانجامد و اهمیت رضایت از زندگی که تعیینکننده اصلی در افزایش میزان همبستگی ملی است.
در ادامه نشست سخنران سوم دکتر کلانتری به موضوع «آموزش چند فرهنگی و دلالتهای شکل گیری هویت محلی ملی و جهانی» پرداخت. او با اشاره به انجام پژوهش فراتحلیل کمی و کیفی در حوزه آموزش چند فرهنگی به مباحث خود حول محور مولفههای آموزش چند فرهنگی و بازتاب آنها در اسناد بالادستی، کتابها و برنامهریزیهای درسی اشاره کرد.
دکتر کلانتری نتایج حاصل از پژوهش را در بین 47 مقاله بررسی شده در دو بخش ارائه نمود. در بخش اول وی به ارائه توصیف مقالات پرداخت و در بخش دوم در پنج قسمت؛ 1) نوع نگاه اسناد بالادستی به آموزش چند فرهنگی، 2)ضرورت آموزش چند فرهنگی و چالشهای آن، 3)جمع بندی دیدگاه معلمان و دانشجو معلمان و 4)جمعبندی دیدگاه خبرگان و 5)تحلیل محتوای کتابها، به ذکر نتایج پرداخت و گفت: بر اساس نتایج فراتحلیل انجام شده از مطالعات موجود، پژوهشها نشان میدهند که توجه اسناد بالادستی به آموزش چند فرهنگی نسبی است. در بخش پیش نیازهای چند فرهنگی، از جمله تعاریف هویت، نشان میدهد که در موضوع توجه به هویت محلی و ملی و بین المللی، هویت ملی که میتواند نتیجه قابل انتظاری باشد برجستهتر است اما باید توجه داشت که برای داشتن آموزش چند فرهنگی، هویت ملی لایههای ماقبل و مابعدی دارد که این تعامل تاکنون به خوبی و بهصورت مناسب اتفاق نیفتاده است.
وی افزود: هویت محلی و ملی و بینالمللی را باید با هم دید و تقدم و تاخری برای آن در نظر گرفته نشود. همچنین به لزوم به احترام به فرهنگها که همه تحقیقات توجه جدی به این مسئله را تاکید کردهاند اشاره کرد و گفت: فهم مشترک از آموزش چند فرهنگی در بین معلمان نبوده است. وی بر اساس نتایج پژهشها، نقش خانواده را در بخش آموزش چند فرهنگی موثر دانست.
او به پیشنهادهایی که در قالب الگویی برای وجود یک برنامه درسی پاسخگو پیشنهاد شده بود اشاره کرد و همچنین ضرورت و ترکیبی که بتواند چگونگی خلق دانش و فهم ویژگیهای قومی را مورد توجه قرار بدهد را در این پژوهشها مورد تأکید قرار داد.پیامدهای ذکر شده در پژوهشها در اثر توجه به مولفههای چند فرهنگی، افزایش کیفیت بخش آموزشی و برابری فرصتهای آموزشی است.
وی بازتاب مولفههای چند فرهنگی در کتاب درسی را در حد متوسط و قابل قبولی ذکر کرد و گفت: چند مورد از پژوهشها بر توجه به نقش هویتها در کتاب مطالعات اجتماعی در کتابهای ابتدایی، توجه بیش از حد به تنوع قومی در بین کشورهای همسایه، عدم توجه به محتوای کتب درسی و تبیین فرهنگ مسلط و در نهایت نادیده گرفتن هویتهای محلی را عنوان کرده بودند.
دکتر کلانتری در پایان بحث خود در ارتباط با راهبردهای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت، لزوم توجه به آموزش معلمان و مدرسان، طراحی برنامه ریزی درسی بر اساس هویت چند فرهنگی و هماهنگ و تدوین کتاب درسی با رویکرد چند فرهنگی را مورد تاکید قرار داد.
در ادامه نشست دکتر رحمانی در چند جمله به تلخیص مفاهیم مطرح شده و دارای اهمیت در این نشست پرداخت و گفت: دکتر کلانتری بهخوبی نشان داد که مباحث چند فرهنگی در اسناد بالادستی کمتر مورد توجه قرار گرفته، دکتر قائم پور تفاوت بین چند فرهنگی که متاخر بر تنوع فرهنگی است را مطرح کرد و تاثیر این موضوع بر یادگیری و ارتقای تحصیلی و محیط اجتماعی مدرسه را به بحث گذاشت و در پایان سبحان رضایی نشان داد که چگونه عدم توجه به این مسئله میتواند مکانیسمهایی برای بروز و ظهورش پیدا کند. با توجه به اینکه اثر عینی این مسئله در حیات فرهنگی گروههای قومی دیده میشود، بنابراین مساله اصلی، همچنان بازشناسی مسئله تنوع فرهنگی و تدوین مسائل فرهنگی است که بتواند این مساله را هر چه بیشتر مورد توجه قرار دهد.
در پایان نشست سخنرانان به سوالات حاضرین جلسه پاسخ گفتند و به بحث و گفتگو پرداختند.
*تهیه گزارش