khatam 0گروه جامعه‌شناسی شهر انجمن جامعه‌شناسی ایران در یکی از میزگردهای اخیر خود،‌ موضوع "بحران نظری در مطالعات شهری" را مورد بررسی قرار داد. در این نشست که در سالن کنفرانس انجمن برگزار شد،‌ دکتر کاظمی بیدهندی، دکتر گیتی اعتماد، محمدرضا حائری، کمال اطهاری و‏ اعظم خاتم به ارائه نظرات خود پرداختند و در پایان به پرسش‌ها و انتقادات حاضران در جلسه پاسخ گفتند.

در آغاز این میزگرد،‌ خانم اعظم خاتم مدیر گروه جامعه‌شناسی شهر، با اشاره به فقدان چارچوب‌های نظری منسجم در تحقیقات شهری در ایران در شرایط فعلی در مقایسه با سال‌های پیش به ویژه دهه پنجاه وشصت، خطاب به شرکت کنندگان میزگرد که سه تن از آنان از موسسان گروه مطالعات شهری و منطقه‌ای (فعال در سال‌های 64-1354) بودند و همگی طی این سال‌ها به تحقیق و برنامه‌ریزی در حوزه شهر اشتغال داشته‌اند، ‌این پرسش را مطرح کرد که "مبانی اصلی انسجام اندیشه در مطالعات شهری آن سال‏ها چه بوده و آیا می‌توان از این مبانی امروز نیز استفاده کرد؟"

در پاسخ به این سوال،‌ دکتر کاظمی بیدهندی موسس گروه مطالعات شهری و منطقه‌ای به عنوان نخستین سخنران جلسه گفت: مبانی ادبیات حاکم بر مباحث شهرسازی از حدود 35 سال پیش، با توجه به نظریات مطرح شده در کشورهای مختلف، در ایران نیز مورد توجه قرار گرفت. اما متاسفانه، در شرایط فعلی با وجود آن‌که مسائل حوزه شهری تغییرات زیادی پیدا کرده‌اند، پایه‏های نظری موضوع به طور کلی چندان دگرگون نشده و پیشرفت زیادی نداشته‌‌اند.

وی با اشاره به اهمیت شناخت مسأله پیش از برنامه‏ریزی، تأکید کرد که برنامه‏ریزی چیزی جز هدایت واقعیت موجود و شناخت حوزه‏های مختلف آن نبوده و از این‌رو، شهرسازان و برنامه‏ریزان امور شهری همواره به حمایت رشته‌‏های دیگر نیاز دارند و باید بتوانند از مطالعات آنها استفاده کنند. او در این زمینه، اصحاب علوم اجتماعی را به عنوان متخصصانی معرفی کرد که باید به فرآیند طرح و شناخت مسأله به عنوان چراغ اصلی راه پرداخته و در مرحله بعد آن را به برنامه‌ ریزان بسپارند.

گیتی اعتماددکتر گیتی اعتماد از اعضای سابق هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی و از موسسان این گروه، بیشتر به ذکر فعالیت‌های صورت گرفته در حوزه مطالعات شهری در سال‌های گذشته پرداخت و در این باره گفت: در سال 1354 با کمک دوستان و همکاران، موفق به شکل‌دهی گروه مطالعات شهری و منطقه‌ای در دانشگاه ملی و در پی آن رشته فوق ‏لیسانس شهرسازی شدیم. در آن زمان سعی ما این بود که با برنامه‏ ریزی دروس و دعوت از متخصصان مختلف، مطالعات نظری را در راستای فعالیت‏های خود قرار دهیم. اما متأسفانه طی سال‏های بعد‌، با غلبه تئوری‏‌های کلیشه‌‏ای در این حوزه به صورت بسیار وسیع، فعالیت‌های ما آن‌طور که باید ثمربخش نبود.

وی افزود: پس از حدود دو دهه وقفه در فعالیت گروه مطالعات شهری و منطقه‏‌ای، گروه تحقیق جدیدی به نام "توسعه شهری" طی چهار سال گذشته تشکیل شده که ترجمه متون مختلف قابل استفاده در این حوزه و همچنین مطالعه‏ درباره علل عدم تحقق طرح‏های شهری را از جمله مهم‌ترین فعالیت‌های آن است.

در ادامه این میزگرد، محمدرضا حائری از محققان گروه مطالعات شهری و منطقه‏‌ای و مدیر فصلنامه ایرانشهر نیز به تحلیل روند تحول مطالعات شهری در ایران پرداخت و در این باره گفت: از همان سال‌های دهه پنجاه که مباحث شهرسازی و معماری در دانشگاه‌ها رونق گرفت،‌ همواره شاهد غلبه نوعی نگاه کاملاً‏ مهندسی بر مسائل این حوزه بودیم که این شرایط تا به امروز نیز ادامه دارد و از آن دوره تا به حال،‌ فقدان و خلاء نوعی مطالعات اجتماعی و انسانی را احساس می‏کنیم. به نظر من همین مسأله مهم‌ترین دلیلی بود که در آن سال‌ها اعضای گروه مطالعات شهرسازی را به مدت ده ‏سال،‏ بدون هیچ حقوق و مزایایی گرد هم آورد و سبب شد در این اجتماع فکری مباحث متعددی مطرح شود.

وی در ادامه، به بیان نگرش انتقادی خود نسبت به این فعالیت‌ها پرداخت و گفت: به نظر من، نخستین انتقادی که در مورد فعالیت آن سال‏ها می‌توان ذکر کرد، غلبه بیش از حد ادبیات لاتین بر فضای فکری اعضای گروه و غفلت از جوامع دیگر است. در عین حال،‌ وقفه‏‌های ایجاد شده طی آن سال‌ها به دلیل اتفاقات متعددی که در جامعه رخ داد، به نظام کار ما ضربه‌های زیادی وارد کرد اما با این وجود من فکر می‌کنم این نهضت هنوز به گونه‌‏ای قابل پی‏گیری و ادامه دادن است.

shahr2athariکمال اطهاری اقتصاددان و محقق شهری سخنران دیگر میزگرد گروه جامعه‌شناسی شهر نیز در مباحث خود، موضوع نشأت گرفتن تحلیل شهری و رابطه جامعه و فضا در دهه پنجاه از تئوری‏های مطرح در آمریکای لاتین را مورد اشاره قرار داد و گفت: من فکر می‏کنم در آن دوره، یک جریان به شدت فضا را در سیاست حک کرده و خلاصه می‏کرد و جریان دیگری نیز فضا را بیشتر در رژیم کاپیتالیسم مورد توجه قرار می‏داد و سعی می‏کرد مباحث را در فرم و شرایط خاصی دنبال کند و مشکل در این زمینه، غفلت از استقلال نسبی فضا بود.

وی در این باره توضیح داد که نظام فکری‏‌ای که فضا را در قالب اقتصاد سیاسی تفسیر می‏کرد و تا نیمه دهه 1970 ادامه داشت، در سال‏های دهه 80 شکست خورد و این شکست تا حدی کسانی را که می‏خواستند رابطه جامعه و فضا را به صورت کلان ببیند، خلع سلاح کرد. با این وجود، در دهه 90 کسانی که می‏خواستند رابطه بین اقتصاد خرد و کلان را مطرح کنند، دوباره سر بلند کردند. این در حالی است که به اعتقاد اطهاری، به دلیل گسیختگی‏‌های متعدد به وجود آمده و مواردی مانند بسته بودن حوزه عمومی، برداشته شدن یارانه ‏ها، عدم انتشار کتاب‏ها، سیاست‏ زدگی روزنامه‏‌ها و ... این مباحث آن طور که باید به حوزه‌‏های آکادمیک رسوخ نکرده و این حوزه‌ها همچنان با بروکراسی شدیدی همراه هستند که این امر مشکلات عدیده‌ای را در راستای شناخت فضاهای موجود در جامعه برای آنها ایجاد کرده است.

پس از اظهار نظر چهار تن از فعالان حوزه مطالعات شهری، اعظم خاتم به بیان نظرات و برداشت‌های خود در رابطه با دلایل عدم تداوم نهضت فکری در حوزه شهر پرداخت. او در این باره گفت: به نظر من، در طول سال‏های اخیر بخش زیادی از نیروی متفکران حوزه شهر صرف مبارزه با کلیشه‏های پرورده در ادبیات دهه پنجاه و شصت شده است. بحث‏های متعددی که راجع به روندهای کلان شهرنشینی، ضرورت مهاجرت از روستا به شهر، تحلیل تمرکز و اهمیت کلان شهر در حیات شهری معاصر مطرح شده، نمونه‌‏هایی از تلاش‌های این متفکران است. او گفت دستاورد گروه مطالعات شهری - منطقه‏ای برای ما دستاوردی متناقض بود؛ این نهضت فکری به ما ابزاری کلان برای تحلیل شهر می‌‏بخشید اما در عین حال، ما تا مدت‏ها درگیر نقد بخشی از احکام و استنباط های نشأت گرفته از ادبیات آمریکای لاتین در فهم مسأله توسعه و در مبالغه بیش از حد راجع به ویژگی‏های توسعه در جوامع جهان سوم بودیم.

وی افزود: در دوره‏ای که پارادایم ساختارگرا در تفکر عمومی جهان حاکم بود، همین نظریات و دیدگاه‏ها وارد ایران شد و در تفکر گروه مطالعات شهری – منطقه‏‌ای نیز بسیار اثرگذاشت و در نتیجه طبیعی بود که گروه مطالعات شهری – منطقه‌‏ای با چنین تفکر ساختاری نمی‏توانست زیاد به کار خود ادامه دهد مگر آنکه تحولی در نگرش آن پدید می‏آمد؛ چرا که اساساً با یک دیدگاه ساختار گرا، یک باره تکلیف موضوعات اساسی در شهر و تاریخ شهرنشینی را روشن شده و مثلاً گفته‏ شده است که وابستگی به نفت شهرنشینی شتابان در ایران را ایجاد کرده است و بدین ترتیب یک بار برای همیشه ناموزونی شهرنشینی در ایران توضیح ‏داده می‏شد.

خاتم در عین حال، با اشاره به دلسردی ناشی از حذف نخبگان و روشنفکران از جامعه و دانشگاه طی سال‏های فوق، به عنوان یکی از عوامل موثر در حذف فرصت‏های گروه در بازبینی نظرات و مطالعات خود اشاره کرد و تحت چنین شرایطی، موانع تفکر در قالب نظام‏های تجریدی را مورد تأکید قرار داد و گفت: به نظر من این گروه ضمن آنکه به نقد کلیشه‏‌های توسعه وابسته و شهرنشینی وابسته می‏پرداخت، خود از آن کلیشه‏‌ها متأثر بود.

وی در ادامه، با اشاره به کارها و فعالیت‌هایی که در سال‏های بعد صورت گرفته، گفت: به نظر من، این کارها گرچه هنوز قدرت زیادی برای طرح در چارچوب‏های تئوریک وسیع ندارند، اما کوشش‏هایی برای وارد کردن مسائل زندگی روزمره در مباحث توضیح فضا بوده‌اند. به عنوان مثال، درباره سیاست‏های روزمره در بحث هویت شهر و ساکنان آن در تهران و چگونگی بازسازی ساختارهای قدرت در فضاهای عمومی شهر کارهای خوبی شده، همچنین در رابطه با فقر شهری و اسکان غیررسمی و در زمینه رابطه سیاست و مدیریت شهر پس از روی کار آمدن شوراهای شهری، تحقیقات خوبی صورت گرفته و طی آن، تا حدی به توضیح چگونگی تأثیرپذیری فضا از سیاست‏‏ و اقتصاد پرداخته شده که بسیار مهم است.

خاتم در پایان سخنان خود، تنوع و تکثر حوزه تحقیقات شهری در ایران نسبت به دهه‌های پنجاه و شصت را مورد تأکید قرار داد و در عین حال گفت: در چنین شرایطی کمبود کوشش‏های نظری قابل اعتنا برای تحلیل دستاوردهای تحقیقات تجربی تا حد زیادی به چشم می‏خورد.

در ادامه این جلسه و در پاسخ به پرسش‌های مطرح شده، دکتر کاظمی بیدهندی در بیان دلایل شکل‌گیری فرآیند مطالعات شهری در سال‌های دهه پنجاه و شصت، گفت: آن دوره که ما کار را شروع کردیم، برنامه‏‌ریزی از پیش تعیین شده‌‏ای نداشتیم و به دلیل احساس فقدان مبانی نظری به تولید آن‏ها پرداختیم ولی در همان مرحله متوقف شدیم. ما قصد داشتیم فقط تصویری از آمریکای لاتین را نشان دهیم و دلیل آن هم این بود که در آن سال‏ها تمام دنیا در رابطه با مسائل شهری روی آمریکای لاتین متمرکز شده بود. علاوه بر این، فعالیت‏های ما با زمان شکل‏گیری انقلاب و سیاست زدگی شدید فضا همراه بود که با وجود تلاش‏ بسیار تک تک اعضای گروه برای پرهیز از ورود مسائل سیاسی به فضای مطالعاتی، باز نتیجه به گونه دیگری رقم خورد و همین موضوع، یکی از مهم‏ترین دلایل توقف فعالیت‏های گروه بود. بنابراین به دلایل متعدد، ما هیچ وقت فرصت ورود به مسائل ایران را پیدا نکردیم و در چنین شرایطی نمی‏توان گفت که ما نسبت به مسائل ایران با چه دیدگاهی نگاه می‏کردیم.

دکتر پرویز اجلالی از اعضای گروه جامعه‌شناسی شهر و یکی از حاضران در این جلسه نیز در بخش پایانی نشست، به بیان نظرات خود در رابطه با مباحث ارائه شده پرداخت و گفت: به عقیده من، علاوه بر همه آنچه گفته شد، این نکته را نیز باید در نظر داشت که عدم فعالیت مداوم ساختارها و نهادهای مهم در این زمینه، یکی از مهم‏ترین دلایل توسعه نیافتگی علوم مختلف در کشور ما بوده است. به تعبیری، ما چیزی به عنوان دانشگاه که در آن عقاید مختلف قابل طرح بوده و امکان رشد پیدا کند، نداشتیم و همواره با انقطاع مکرر و تغییرات و بی‌‏ثباتی‏‌های مداوم مواجه بوده‌ایم.

وی افزود: من معتقدم مشکل ما در تجربه اندیشه و ایجاد تحول در آن نیست؛ بلکه مسأله اصلی عدم تولید و وجود سنت فکری شفاهی آن هم با زبانی غیر از زبان‏های بین‏‌المللی است. ما ممکن است خیلی حرف‏ها را سر کلاس‏های خود بازگو کنیم ولی وقتی نوبت به معرفی منبع و کتاب می‏رسد، هنوز همان منابع سی سال پیش را در دست داریم. در چنین شرایطی، به عقیده من، استمرار و برقراری رابطه میان فعالان این حوزه مسأله بسیار مهمی است که می‏توان در مطالعات میان رشته‏‌ای به تدریج، ثمرات آن را نیز مشاهده کرد.