گروه علمی- تخصصی جامعه‌شناسی ورزش انجمن جامعه‌شناسی ایران، در نخستین جلسه خود در پاییز 86 بحثی با عنوان "جنبه‌های اجتماعی فوتبال را مورد بررسی قرار داد. در این نشست که در سالن کنفرانس انجمن جامعه‌شناسی ایران برگزار شد،‌ دکتر محمد خبیری عضو کمیته انتقالی فدراسیون فوتبال به سخنرانی پرداخت.

وی در ابتدای سخنان خود، به انتخابات فدراسیون فوتبال به عنوان بحث روز، اشاره کرد و گفت: گروهی مامور شدند که اساسنامه‌ای را تنظیم کرده و در پی آن، انتخابات فدراسیون را برگزار کنند. در این زمینه موافقت‌ها و مخالفت‌های زیادی بود. قدر مسلم، آن‌چه که ما مامور به اجرای آن بودیم، چارچوبی بود که نمی‌توانستیم از آن تخطی کنیم. زمینه‌هایی که ما در مورد آن‌ها کار کردیم، نظر شخصی خودمان نبود و دست ما باز نبود که سلیقه‌ خود را اعمال کنیم.

وی افزود: استانداردهایی به ما در قسمت‌های مختلف دادند که ما مجبور بودیم آن استانداردها را رعایت کنیم و این استانداردها در واقع شابلونی بود که به ما فرصت نمی‌داد که نظرات کارشناسان، به ویژه کارشناسان داخلی، را رعایت کنیم. ضمن این‌که این محدوده هم دستورالعمل‌ها و بخش‌هایی داشت که ما مجبور بودیم در آن چارچوب حرکت کنیم.

خبیری در توضیح محدودیت‌ها اشاره کرد: ما مجمعی داشتیم متشکل از 74 نفر و به ما این اختیار را داده بودند که در چهار قسمت هیأت‌ها، باشگاه‌ها، لیگ‌ها و سایرین را سامان‌دهی کنیم. ولی در این اختیار که به ما داده بودند، کسانی می‌توانستند حضور داشته باشند که در تمام کشور فعال باشند؛ مثلا هیأت‌های ورزشی کارگران، وزارت علوم و تحقیقات، وزارت آموزش و پرورش. ما نمی‌توانستیم کارشناسان دانشگاهی دعوت کنیم؛ حتی به ما اجازه نمی‌دادند که کمیسیون ملی المپیک را دعوت کنیم.

دکتر خبیری پس از این مقدمه، گفت که سعی دارد با اشاره به چالش‌های به‌وجود آمده در انتخابات فدراسیون فوتبال، به مسایل اجتماعی و روانی پیش آمده حول و حوش این چالش‌ها بپردازد. او در این زمینه، به طور فهرست‌وار محور‌های سخنرانی‌اش را چنین تبیین کرد: مقدمه، ترکیب اعضا و کالبدشکافی اعضای مجمع، هم‌رنگ جماعت شدن گروه به عنوان بحث جامعه شناختی و روانشناختی گروه، علایم همرنگ جماعت شدن گروه به عنوان یک بیماری و بریدن از گروه.

وی در به عنوان سرآغاز بحث گفت: ما در ورزش رویکردهای مختلفی داریم؛ رویکردهای فنی که انسجام و پویایی گروهی و تیمی به عنوان یکی از محورهای این رویکرد بررسی می‌شود، رویکردهای پشتیبانی (Team Behind Team) یا تیمی که کمک می‌کند که تیم وارد زمین بشود، رویکردهای رهبری و مدیریت که هدایت کلی مجموعه را بر عهده دارد و همچنین رویکردهای ورزشی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی. 

خبیری افزود: در اروپا فوتبال یک تجارت است و امروزه عده‌ای می‌گویند که فوتبال یک صنعت است و چون یک صنعت است، باید تمام راه‌کارهایی را که در اداره صنعت وجود دارد، شامل مهندسی، طراحی، مدیریت و... رعایت کرد و درحالی‌ که در غرب، رویکرد فوتبال یک رویکرد اقتصادی است، متاسفانه در جامعه ما رویکرد فوتبال، سیاسی است.

وی ادامه داد: انتخابات فدراسیون فوتبال به راحتی نشان می‌دهد که رویکرد فوتبال در ایران، سیاسی است؛ چرا که بنا به فعالیت‌هایی که انجام می‌شود، جنبه‌های سیاسی بسیار بیشتر از سایر موارد مطرح است.

دکتر خبیری در ادامه، در مورد وضعیت مجمع توضیح داد: ما سی هیأت فوتبال استانی، تحت نظر اداره کل استان‌ها داریم که این ادارات کل زیر نظر سازمان تربیت بدنی هستند؛ سی باشگاه دولتی وجود دارد که تعداد محدودی نیز به‌صورت نیمه دولتی یا خصوصی هستند؛ پنج هیأت و انجمن وابسته به دولت وجود دارد، آموزش و پرورش، هیأت روستاییان که در سطح کشور فعالیت می‌کند، دفاع و پشتیبانی و کارگران؛ دو بازیکن و دو مربی وابسته به باشگاه‌های دولتی؛ دو داور مستقل؛ دو عضو سازمان تربیت بدنی و یک عضو مستقل AFC. فیفا 74 عضو را از ما پذیرفته‌است و ما نمی‌توانیم این تعداد را کم و زیاد کنیم.

وی همچنین درباره کالبد شکافی اعضا گفت: سی نماینده از هیأت‌های رسمی و منسجم وجود دارد، زیر نظر سازمان تربیت بدنی که کاملا تحت کنترل سازمان هستند و در یک جهت حرکت می‌کنند. این مساله برای ما مشکل‌ساز شده بود. نه قابل حذف است؛ چون هیأت‌ها در استان‌ها اداره کننده‌ فوتبال هستند و نه قابل دفاع. به ما دو سال فرصت دادند که این هیأت‌ها اساسنامه خود را اصلاح کنند و از دولت مستقل بشوند.   

وی افزود: 30 باشگاه رسمی و غیر منسجم وجود دارد. رسمی هستند ولی غیر منسجم هستند. اتحادیه باشگاه‌ها نتوانست آن‌ها را منسجم کند و بین باشگاه‌ها اختلاف ایجاد شد. نهادهای دولتی هم وجود دارد که مربوط به وزارت صنایع، وزارت راه، وزارت دفاع و پشتیبانی و... که همه این‌ها نهادهای دولتی هستند.

خبیری با بیان این مطلب گفت: در مجموع این مجمع سه نماینده غیر دولتی وجود دارد؛ پس باید بپذیریم که ما با ساختار فعلی ورزش کشور که کاملا دولتی است، کاری نمی‌توانیم انجام دهیم و ما کاملا در اختیار دولت هستیم. ما هیچ ادعایی نداریم که کار مردم‌سالارانه بدون شائبه انجام می‌دهیم. این چیزی است که وجود دارد.

دکتر خبیری افزود: ساختار ورزش ما همین است و جز این هم نمی‌توانیم انجام بدهیم ولی فعالیت‌هایی را ای.اف.سی و فیفا دارند و در خود اساسنامه هم پیش‌بینی شده  که تا دو سال دیگر باید اساسنامه باشگاه‌ها و هیأت‌ها مدون شود، مستقل شده و از بدنه‌ی دولت جدا شوند و نماینده‌هایی که در مجمع می‌آید، به عنوان نماینده‌های مستقل و غیردولتی باشند. قدرت حاکم در مجمع، قدرت حاکم دولتی است.

ایشان با بیان وجود شرط التزام به رعایت اساسنامه استاندارد گفت: این اساسنامه مورد تایید جمهوری اسلامی ایران، فیفا و ای.اف.سی قرار گرفته و همه ما ملزم به رعایت اساسنامه هستیم و کاری غیر از آن نمی‌توانیم انجام دهیم.

خبیری در بخش دیگری از سخنانش به "همرنگ جماعت شدن"  گروه پرداخت و گفت: جدای از مسایل سیاسی، در مورد "همرنگ جماعت شدن" گروه، یک بحث روانی- اجتماعی مطرح است. این پدیده اگر رخ دهد، اعضای گروه شیفته آرای یکدیگر و گروه می‌شوند. خیلی پیش آمد که از طریق ساطمان فشار آوردن که هیدت‌ها به یک فرد خاص رای بدهد؛ البته همیشه حاکم نبود. من از برخی از اعضای گروه پرسیدم که شما چرا به آقای ایکس رای داید؟! در جواب گفتند: ما دیدم که فلانی و فلانی و... رای دادند، ما هم رای دادیم.

وی افزود: در چنین حالتی اعضای گروه در دادن نظر واقعی عاجزند و نمی‌توانند چیزی مخالف نظر اعضای گروه بیان کنند. در اثر فشار گروه قوه‌ فکری فرد دچار ضعف می‌شود. رابینز این پدیده را یک بیماری می‌داند.

وی افزود: به گفته راش" کسانی که پایگاهشان با اکثریت متفاوت باشد، تحت فشار قرار می‌گیرند تا تغییر موضع بدهند؛ حرف خود را پس بگیرند یا در باورها اعتقادات و احساسات خود، تجدید نظر کنند."

من در گروه بارها با تغییر رای افراد مواجه شدم و می‌گفتند که تحت فشار بودند. ولی به گفته رابینز، این امر طبیعی است. ما وقتی با تحقیقات میدانی بررسی کردیم، دو مورد بیشتر تحت فشار نیافتیم.

ایشان از قول راش می‌گوید:"بهتر است که فرد به عنوان عضو یک گروه، بر موج مخالف سوار نشود، عکس جریان آب حرکت نکرده و علم مخالفت بلند نکند؛ حتی اگر آن مخالفت برای بهبود و اثربخشی تصمیمات گروه لازم باشد."

خبیری گفت: ما این بیماری را دو هفته در تهران، در انتخابات فدراسیون تجربه کردیم. خیلی‌ها در رسانه‌ها گفتند که سازمان تربیت بدنی، به صورت غیر اخلاقی این کار را انجام داده‌است. من این قضیه را رد نمی‌کنم ولی به اعتقاد من حاکم نبوده است. این مسئله از نظر علمی قابل بحث است و بحثی نیست که بشود ساده از روی آن عبور کرد.

وی افزود: علائم آن نیزمشخص است؛"اعضای گروه در برابر هر نظری که در مقابل دیدگاهشان باشد، مقاومت می‌کند. اگر کسی نسبت به دیدگاه مشترک گروه مخالفت کند، زیر سوال خواهد رفت. اگر برخی از اعضای گروه دچار شک شوند، سکوت می‌کنند. شبح اتفاق آرا بر گروه سایه می‌افکند و سکوت عضو موافق هم، به عنوان رای موافق محسوب می‌شود."

وی با اشاره به رابینز، به بحث بریدن از گروه پرداخت و گفت: تعدادی هم بودند که از گروه بریدند. از نظر اخلاقی احساس کردیم که این‌ها کار بزرگی کردند. "معمولا تصمیماتی که گروه می‌گیرد، با تصمیماتی که یکایک اعضا می‌گیرند، متفاوت است." معمولا گروه تصمیمات محافظه‌کارانه‌تری می‌گیرد البته در غالب موارد خظر پذیری گروه نیز بیشتر می‌شود.

وی سه دلیل برای خطر پذیری گروه را چنین برشمرد: آشنایی بیشتر اعضای گروه با هم، افرادی که در گروه خطر می‌کنند، مورد تحسین قرار می‌گیرند و مسئولیت نتیجه کار متوجه فرد خاصی در تصمیمات گروه نمی‌شود.