گروه علمی- تخصصی مسایل و آسیب‏های اجتماعی در سال تحصیلی 86-85 سلسله مباحثی را در قالب موضوع کلی جرم و مجازات مورد بررسی قرار داد. عنوان آخرین نشست این گروه در این زمینه، "قربانی شناسی" اعلام شده بود که طی آن، دکتر سهیلا صادقی عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به سخنرانی پرداخت و این موضوع را در حوزه­های علوم اجتماعی و جرم شناسی اجتماعی مورد بررسی قرار داد.
وی در ابتدای بحث خود، با اشاره به اینکه واژه قربانی شناسی یا همان victimology،برای محققان حوزه‏های علوم اجتماعی و جرم‏شناسی بر خلاف حقوقدانان، موضوعی نسبتاً جدید است، به بیان رابطه میان جرم شناسی و قربانی شناسی پرداخت و در این زمینه یادآور شد که جرم شناسی متقدّم که در آثار افرادی مثل دورکهایم آورده شده، عمدتاً مجرم محور بوده و طی آن، همواره تلاش شده انگیزه‏های مجرمین در مثلثی شامل جرم، مجرم و کنترل، مورد بررسی قرار گیرد. با این وجود، چنان‏چه از آمارهای جرمی بر می­آید، این نظریه­ها عموماً در تبیین مسائل اجتماعی و کنترل آن چندان مؤثر نبوده­اند. به همین دلیل، به تدریج، با ورود بحث قربانی شناسی به حوزه مطالعات جرم شناسی ساختار مثلث قدیمی به هم ریخت. چرا که از سوی دیگر، در آمارها دیده می­شد که فقط ده درصد مردم ممکن است دست به جرم زنند، در حالی که عده زیادی قربانی شده و آسیب می‏بینند.
دکتر صادقی افزود: قربانی شناسی عمدتاً مفهوم قربانی و مواردی از قبیل سبک زندگی روزمره فرد و الگوهای آن که زمینه­هایی را برای آسیب پذیری بیشتر برخی افراد فراهم می­کنند، علل قربانی شدن از جمله علل نهادین، فرهنگی، ساختی و ...، تبعات قربانی شدن چه در مورد فرد قربانی و چه در مورد گروهی که فرد در آن عضو است و یا حتی در مورد جامعه­ای که فرد در آن زندگی می‏کند، نیاز قربانیان برای بازگشت به زندگی عادی، ترس از جرم و تأثیر آن بر سبک زندگی، جایگاه قربانیان در سیستم عدالت کیفری و رابطه جلوگیری از جرم و قربانی شناسی را مورد بررسی قرار می‏دهد و در این رابطه، جرم شناسان انتقادی، وکلا، گروه­های ذینفع مثل گروه‏های حمایت از قربانیان یا حتی سیاستمداران سازمان­های ملی و سازمان­های بین المللی و NGOها، از جمله کسانی هستند که به توضیح قربانی شناسی علاقمندند.
وی در مروری بر شکل گیری حوزه قربانی شناسی، دو نوع قربانی شناسی عمومی و کیفری را مورد اشاره قرار داد و در عین حال تأکید کرد که بحث قربانی شناسی یک موضوع بین رشته­ای است.
به گفته او، این مفهوم اولین بار توسط اف. ورتام در سال 1949 مطرح می­شود و ووآ هنتینگ در سال 1948 اولین کتاب را در این باره با عنوان "جرم و قربانیان آن" می­نویسد. او در این کتاب توضیح می‏دهد که چگونه جرم در یک فضای کنش متقابل به وقوع می­پیوندد و سهم مجرم و قربانی در این زمینه چقدر است. همچنین مندلسون در سال 1956، با تأکید بر جرایم خشن، سعی می‏کند نقش قربانی را در این جرایم بسنجد اما با قضاوت و نگرش اخلاقی در مورد قربانیان، یک تقسیم بندی ارزشی در این زمینه ارائه می­دهد. همین نوع نگرش باعث شده که این پژوهشگر بحث از بی‏ملاحظگی قربانیان را به عمل آورد و در این رابطه، با وجود آنکه به نظر می‏رسد در واقع مندلسون نمی­خواهد مجرم را تبرئه کند و هدف او عموماً جلوگیری از جرم با کاهش ریسک قربانی شدن است، انتقادات زیادی نسبت به او وارد شده است.
صادقی در ادامه، در بیان نتایج برخی تحقیقات انجام شده در این زمینه، به مطالعه‏ای اشاره کرد که در سال 1971 در مورد تجاوز عمدی در فیلادلفیا انجام شده و طی آن، این نتیجه به دست آمده که 19% قربانیان این تجاوزها، به نوعی در قربانی شدن خود مقصر بوده­اند. او در واقع با ذکر این مثال، نشان داد که چگونه در مطالعات نسل اول قربانی‏ شناسان و یا همان پایه‏گذاران قربانی شناسی کیفری، به جای مطالعه کنش متقابل مجرم و قربانی، فرد یا گروه قربانی مورد سرزنش قرار گرفته‏اند که این رویکرد مورد انتقاد بسیاری از صاحبنظران مسایل اجتماعی، از جمله فمینیست‏ها قرار گرفته است.
مدیر پژوهشکده مطالعات زنان دانشگاه تهران، از جمله مهم‏ترین ویژگی‏های قربانی شناسی کیفری را "ارائه دیدگاهی پویا بر پایه کنش متقابلی که در آن قربانی بازیگر منفعل نیست"، "دخیل بودن قربانی در ارتکاب جرم"، "ارائه تیپولوژی از قربانیان"، "بررسی رابطه قربانی شناسی و جلوگیری از جرم که از موضع و منظر قربانی به مسأله نگاه می­کند"، "استفاده از راه حل­های غیر تبیینی مانند میانجی‏گری برای دادن فرصتی دوباره به مجرم و قربانی"، "تعریف محدوده قربانی شناسی به وسیله قانون کیفری" و "توانمند سازی قربانی و مجرم" معرفی کرد.
او همچنین برخی از مهم‏ترین انتقادات وارد شده به قربانی شناسی کیفری را مورد اشاره قرار داد و در این باره گفت: بنا بر عقیده بسیاری از منتقدین این نظریات، سرزنش قربانی در بسیاری از موارد می­تواند زمینه­هایی را برای سوء استفاده و دفاع از مجرم فراهم آورد. در این خصوص، انتقادات جرم شناسان فمینیست مبنی بر عدم تساوی­های قدرتی منزلتی مجرمین و قربانیان که باعث می‏شود آنها به طور مساوی و مشخص سزاوار توجهات انسانی نباشند، بسیار مطرح است.
صادقی همچنین در بحث از قربانی شناسی عمومی، مندلسون را پدر معنوی این جنبش قربانیان معرفی کرد و گفت: او پس از جنگ جهانی دوم، به عنوان فردی که خود قربانی جنگ بوده، بحث حمایت از قربانیان را با هدف کاهش قربانی شدن مطرح می­کند که در آن، قربانی به طور عام از قربانیان جنگ گرفته تا قربانیان بلایای طبیعی و بحث حمایت از آنها مورد توجه قرار گرفته‏اند. در این دیدگاه قربانی شناسی act به قربانی شناسی action تبدیل شده و حمایت‏های عملی از قربانیان مورد توجه قرار می­گیرد.
وی افزود: در نقد دیدگاه قربانی شناسی عمومی نیز گفته می‏شود که تأکید بیش از حد بر حقوق قربانی، باعث ادعای منزلت قربانیان، سلب مسؤولیت­های شخصی، ترویج فرهنگ شکایت و عفو در فرهنگ درمان، ترویج صنعت حمایت از قربانیان و تشدید تنبیه مجرمین خواهد شد.
دکتر صادقی در ادامه سخنان خود، در مروری بر تعاریف قربانی شناسی در جامعه جهانی، گفت: در دیدگاه حاکم بر WSV، قربانی شناسی مطالعه عملی ماهیت و علل بسط و توسعه قربانی شدن در مقابل جرم بوده و در برگیرنده عواقب جرم برای افراد درگیر و واکنش جامعه، خصوصاً پلیس، قوه قضاییه، داوطلبان و کمک های حرفه­ای نسبت به آن است.
وی همچنین نتایج حاصل از تحقیقات پیمایشی و توسعه آن را از مهم‏ترین عواملی دانست که موجب گرایش جرم شناسان به مطالعات درباره قربانیان شده است و از جمله این نتایج را "آشکار ساختن جرایمی که گزارش نمی­شوند"، "آشکار ساختن ارقام سیاه"، "تبیین نقش قربانیان در وقوع جرم"، "پرده برداری از فرآیند تکرار قربانی شدن"، ارائه اطلاعاتی در مورد عواملی که باعث جریان قربانی شدن می­شود"، "بررسی تأثیر جرم بر قربانیان" معرفی کرد.
او همچینین در بیان ایرادات وارده به تحقیقات پیمایشی در این زمینه، گفت: متأسفانه در این گونه پژوهش‏ها، فقط حوادثی مورد بررسی قرار می‏گیرند که در آنها افراد حاضرند خود را به عنوان قربانی در معرض مطالعه قرار دهند. همچنین این تحقیقات جرایم علیه بچه­های زیر 16 سال و جرایم علیه کمپانی­ها را در بر نگرفته و در جرایمی که خود قربانیان در آنها شریک جرم هستند، مانند جرایم معتادان، الکلی­ها، قماربازان، زن‏های خیابانی و جرایم فاقد قربانی، احتمال کمتری دارد که به پرسشگر پاسخ داده شود. علاوه بر این، در این گونه پژوهش‏ها جرایمی که مجرم و قربانی یکدیگر را می­شناسند، کمتر گزارش می­شود. از سوی دیگر، پس از گذشت مدت زمانی از وقوع جرم، عموماً یادآوری و بازگویی جزئیات آن برای قربانی با مشکلاتی همراه است و در کنار همه این موارد، خطای پرسشگران نیز در این گونه مطالعات، موضوع قابل طرحی است.
دکتر سهیلا صادقی در پایان سخنرانی خود، قربانی شناسی را میدان جدیدی معرفی کرد که می‏توان با استفاده از آن، بسیاری از تحقیقات را مورد بررسی قرار داد و واقعه پاکدشت را از جمله مواردی شمرد که از این زاویه مورد بررسی قرار گرفته است.