تهیه گزارش: احسان جهانبخش

پنجمين نشست از سری نشست‌های گروه جامعه‌شناسی ایران در شبکه اجتماعی اینستاگرام روز دوشنبه مورخ 4 اسفندماه 1399 برگزار شد. در ابتدای این جلسه محمدرضا ذوالفقاری (دبیر گروه جامعه‌شناسی ایران) به‌عنوان مدیر نشست، ضمن عرض سلام و خیرمقدم خدمت حاضرین و مهمان برنامه دکتر شهريار پاک‌نيا دانش‌آموختۀ جامعه‌شناسی، پژوهشگر اجتماعی، مدرس دانشگاه و مترجم، موضوع موردبحث این نشست را «هويت دانشگاه ايراني» عنوان کرد و سپس به ارائه گزارشي مختصر از چهار نشست گذشته پرداخت. 

سپس دکتر پاک‌نيا ضمن عرض سلام خدمت حاضران، سخنان خود را با اين پرسش آغاز نمود: «آيا دانشگاه ايراني هويت دارد و آيا اين هويت يکپارچه و منسجم است؟» ايشان در بیان سخنان خود درباره «هويت دانشگاه ايراني» ابراز داشت: «هويت بحث پيچيده و گسترده‌ای دارد و لایه‌های هويتي در زمان‌های تاريخي دچار تحول می‌شوند. هويت حاصل تعامل و آگاهي از جهان پيرامون و تأثیر بر جهان پيرامون است که در اين صورت انسان احساس هويت می‌کند. هويت حضور مؤثر در عالم است و اگر فرد، گروه و يا ملتي هويت نداشته باشد و نقطه موضع خود نسبت به عالم را مشخص نکند، آن هويت دچار ابهام می‌شود و دانشگاه نيز از اين امر مستثنی نيست».

وي در ادامه افزود: «متأسفانه با بررسي نهادها و گروه‌هاي جامعه به اين نتيجه می‌رسیم که تأسیس اين نهادها مجعول است و براي پاسخ به اين پرسش که آيا دانشگاه ايراني هويت دارد يا خير، بايد با نقبي تاريخي به اين موضوع پرداخته شود زيرا هر نهادي در يک فرآيند تاريخي شکل می‌گیرد و با مطالعه تاريخ به تقابل سنت و مدرنيته می‌رسیم. دعواي بزرگ تاريخي تمام نهادهاي ساختاري جامعه ايراني، نسبت جهان جديد با جهان سنت است و ما اگر نتوانيم مؤلفه‌های سنت خود را بشناسيم، نمی‌توانیم هويت داشته باشيم».

این جامعه‌شناس به بررسی تفاوت مفهوم سنت در دو نگاه ايراني و غربي پرداخت و اضافه کرد: «روشنفکران ايراني در صد‌ و‌ پنجاه سال گذشته متوجه گسست بين سنت و مدرنيته شدند. در اروپا سنت به معناي سنت الهي‌ـ‌مسيحي سابقه تاريخي دارد و يک مسير تحول دارد که اين باعث می‌شود تجدد در دوره رنسانس در نسبت با سنت شکل بگيرد ولي در جامعه ما سنت مفهوم ديگري دارد و بر پايه فقه بناشده است. سنت در اروپا تمام علوم را در برمی‌گیرد اما سنت شيعه فقط با فقه در ارتباط است».

وي با اشاره به شرح فرآيند تاريخي تأسیس دانشگاه ايراني ادامه داد: «در آغاز دوره اسلامي، خرد ايراني با بازتوليد منابع باستاني و تأثیرپذیری از ديانت اسلامي و فلسفه يوناني يک سنت تشکيل می‌دهد. در آن دوره خرد ايراني و درواقع سنت ما، سنتي فعال و عقل، مفسر شريعت بود اما در اواخر دوران زرين اسلامي و پس از حمله مغولان، سنت با غلبه گفتمان غزالي دچار تحول می‌شود و برخلاف آغازه دوره اسلامي شريعت بر عقل اولويت پيدا می‌کند و سنت دچار فرو بستگی و تصلب می‌شود و اين جمود تا سده دوم صفويه ادامه پيدا می‌کند».

ايشان دوران حکومت قاجار و زمان نايب السلطنتي عباس‌ميرزا را دوران آگاهي نسبت به جهان جديد دانست که اين آگاهي پس از شکست‌های نظامي سنگين از روسيه حاصل شد و ايرانيان از عقب‌ماندگی خود نسبت به جهان جديد آگاهي پيدا کردند.

سخنران این نشست اين دوره را دوران پيشي گرفتن آگاهي سياسي و اجتماعي بر سنت ناميد که دوام آن تا زمان ناصرالدین‌شاه به طول انجاميد و در آن زمان روشنفکران بر گسست سنت و مدرنيته صحه گذاشتند. همچنين ايشان تفاهم، مکاشفه و مقابله‌ی سنت و تجدد را عامل تحول در دنيا عنوان نمود که به اعتقاد ايشان اين اتفاق در ايران شکل نگرفته است.

وي در ادامه افزود: «در زمان به قدرت رسيدن رضاشاه جامعه شهري ايران به دليل تحولات در خرده‌فرهنگ روشنفکري، يک نوع تضاد علمي در جامعه شکل گرفت و جامعه به دليل فقر و نوسازي از بالا و همچنين غرق بودن در سنت شريعت‌مدار و فراهم نشدن زمینه‌های اجتماعي، نوسازي را همراهي نکرد. به‌عبارت ‌دیگر ازلحاظ مدني و اجتماعي، جامعۀ دانشگاه ما که بايد به مدارس قديم متصل باشد، شکل پيدا نکرد و در اينجا «دانشگاهِ دولت» شکل می‌گیرد نه دانشگاهِ جامعه که من نام آن را «جعل تأسیس» می‌گذارم».

دکتر پاک‌نيا در ادامه به هويت دانشگاه ايراني پس از انقلاب اسلامي اشاره کرد و گفت: «پس از انقلاب و در سال 1359 با انقلاب فرهنگي در دانشگاه مواجه می‌شویم که من آن را «تأسیس جعل» می‌نامم زيرا متوليان امر معتقد بودند که پس از انقلاب بايد نظام دانشگاهي را تغيير داد و علوم، اسلامي و بومی‌سازی شود؛ درحالی‌که علم متعلق به يک سرزمين نيست و علم حاصل و ميراث بشر است و بشر در حال تحول علمي است. دانشگاه ايراني بايد موضوعش جامعه ايراني باشد و زماني که اين تحقيقات و مطالعات انجام شد نتايج داده‌ها به علم جهاني کمک می‌کند و بخشي از علم جهاني می‌شود».

ايشان در پايان سخنان خود اظهار داشت: «حوزه علميه به‌عنوان نظام قديم علم بايد متحول شود و در مواجه با جهان جديد قرار گيرد و این حوزه بايد ذيل دانشگاه ايراني قرار گيرد کاري که در انقلاب فرهنگي بالعکس انجام شد. من معتقدم دانشگاه ايراني ازلحاظ نهادي، نهادي مجعول است اما نيروي انساني عظيم و اساتيد دانشگاه به شکل فردي و اجتماعي به عقلانيت علمي کمک می‌کنند و اين اتفاق نيک می‌تواند دانشگاه ايراني را از بی‌هویتی نجات دهد».