گروه علمی – تخصصی مطالعات زنان انجمن جامعهشناسی ایران، موضوع فعالیت خود را در سال تحصیلی 87-1386 بررسی مسائل مربوط به زنان در موقعیتهای مختلف خانوادگی قرار داده است. این گروه در راستای برگزاری سلسله نشستهایی در قالب این موضوع، در تاریخ سوم دی ماه جلسهای را برگزار کرد که در آن، موضوع جوانان و بهویژه زنان جوان در بحث ازدواج مورد بررسی قرار گرفت. در این جلسه، دکتر افسر افشار نادری بحثی را با عنوان "مشکلات ازدواج جوانان در جامعه امروز ایران" مطرح کرد و شهین زاهدیفر نیز به مساله "تحلیل روابط پیش از ازدواج پرداخت.
دوشنبه، 3 دی 1386
گزارش یک نشست در گروه مطالعات زنان
مشکلات ازدواج جوانان و تحلیل روابط پیش از ازدواج در جامعه ایران
گروه علمی – تخصصی مطالعات زنان انجمن جامعهشناسی ایران، موضوع فعالیت خود را در سال تحصیلی 87-1386 بررسی مسائل مربوط به زنان در موقعیتهای مختلف خانوادگی قرار داده است. این گروه در راستای برگزاری سلسله نشستهایی در قالب این موضوع، در تاریخ سوم دی ماه جلسهای را برگزار کرد که در آن، موضوع جوانان و بهویژه زنان جوان در بحث ازدواج مورد بررسی قرار گرفت. در این جلسه، دکتر افسر افشار نادری بحثی را با عنوان "مشکلات ازدواج جوانان در جامعه امروز ایران" مطرح کرد و شهین زاهدیفر نیز به مساله "تحلیل روابط پیش از ازدواج پرداخت.
مشکلات ازدواج جوانان در جامعه امروز ایران
بخش نخست این نشست گروه مطالعات زنان به موضوع مشکلات ازدواج جوانان در جامعه امروز ایران اختصاص داشت. در این زمینه، دکتر افسر افشار نادری بحث خود را اینگونه آغاز کرد: کشور ما از یک شاخص جمعیت جوان برخوردار است. این امتیاز یعنی جوان بودن جمعیت میتواند برای هر نظام عامل برندهای در رشد و توسعه به شمار آید؛چرا که حضور جوانان در عرصههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بسیار تعیین کننده است. پس جا دارد که مشکلات آنها مورد تحلیل و تبیین قرار گیرد و توجه جامعه بر روی مشکلات آنها سبب شود تا این مشکلات دردستور کار دولت قرار گرفته و خط مشیهای لازم در این رابطه اتخاذ شود.
وی افزود: برای بررسی به مشکلات جوانان، اول باید جامعه موجود مورد مطالعه قرار گیرد. بررسیها نشان میدهند که وجود آنومی در جامعه ایران از مهمترین مشکلات کنونی است که نمود بارز آن در از هم پاشیدگی معیارهای حاکم بر روابط وتعاملات اجتماعی دیده میشود. در واقع، مفهوم آنومی حاصل شکاف موجود میان تفسیر عمل اجتماعی در سطح فردی با تفسیر آن در سطح ساختار اجتماعی و پیوند میان آنهاست.
افشار نادری با اشاره به تئوری دورکیم در این زمینه گفت: بنا بر نظریه این متفکر اجتماعی، وقتی فقدان التزام اجتماعی به قوانین، هنجارها و قواعد به وجود میآید، افراد احساس میکنند راهنمایی در انتخابهای خود ندارند و این تضعیف هنجارهای نظم دهنده به رفتار، وضعیت آنومیک خوانده میشود که دو دلیل عمده در شکلگیری و بروز آن، موثر است؛
گسترش بیمهار صنعتی شدن و سلطة اقتصاد بر نهادهای اجتماعی.
وی ادامه داد: در عین حال، ازجمله شرایطی که وضعیت اجتماعی را متاثر میسازد، بی نظمی در نیازها و خواستههای اجتماعی است. در چنین شرایطی، محدودیتهای اجتماعی از بین رفته، وضعیت زندگی فعلی فرد در مقایسه با رویا و آرمانهایش بیارزش به نظر رسیده و دائماً از سوی جامعه به او القا میشود که فقط تعداد اندکی توان موفقیت را دارند و در پی آن، به تدریج، آنومی پدید آمده ناشی از زوال نیروهای نظم دهندة جامعه در اثر پیشرفت اقتصادی آشکار میشود.
سخنران نشست گروه زنان در بخش دیگری از سخنان خود، از جمله مهمترین مشکلات موجود در جامعه ایران را در چنین شرایطی، تاثیر مثبت درآمد پدر بر فرزندان پسردانست که به گفته او، سبب شده این پسران کمتر اعتقاد به موفقیت از طریق شیوههای متداول داشته باشند و یا به دلیل برخوردار نبودن از شرایط مناسب اقتصادی جهت تشکیل خانواده، به سمت راهها و شیوههای غیر متداول و ناهنجار برای دستیابی به اهداف و پیشرفت در جامعه تمایل پیدا کنند. به تعبیر دیگر، بدبینی و ناامیدی نسبت به آینده و دستیابی به آرزوها و زندگی مطلوب آنان را بیانگیزه و بیتفاوت ساخته و باعث شده این تمایل در ایشان بهوجود آید که بدون توجه به قواعدبازی، برنده آن باشند.
افشار نادری معتقد است که افزایش و شدت یافتن این احساس در میان جوانان بازخوردی برای تقویت و تشدید شرایط آنومیک جامعه خواهد بود. در عین حال، از آنجا که مسائل جوانان در ایران همگام با پدیدة جهانی شدن و رخدادهای اقتصادی و اجتماعی چند دهة گذشته دستخوش دگرگونی شده؛ جوانان امروز در این جامعه، از لحاظ احساسات، اعتقادات، نگرشها و رفتارها با نسلهای دیگر متفاوتند و مسایل آنان هم به تبع تحولات پدید آمده متفاوت خواهد بود.
وی تاکید کرد: طبق یافتههای موجود، سردرگمی جوانان در گزینش روش زندگی و روشن نبودن معیارها برای تشخیص راهها و شیوههای درست و نادرست سبب شده که آنها علاوه بر احساس آنومی اقتصادی دچار مشکلات جدی در انتخاب هنجارها و تبعیت از قواعد رفتاری شوند. از سوی دیگر، در چنین جامعهای عدم تناسب افراد برای ازدواج، سبب تغییر وضعیت در عرضه و تقاضای بازار آن و افزایش فعالیت جنسی خارج از ازدواج و بدون تعهد گشته که این خود انتظارات خارج از قاعدهای را برای پسران به همراه داشته است. علاوه بر این، بالا بودن آمار طلاق و دیدن زندگیهای اضطراری به لحاظ نادیده گرفته شدن حقوق زنان در جامعه، ترس از تشکیل زندگی را هم در دل آنها جا انداخته و موجب بیاعتمادی نسبت به طرف مقابل و ناامیدی نسبت به آینده نامعلوم شده است.
وی در بخش دیگری از سخنان خود خاطرنشان کرد که در چنین شرایطی در جامعه، نحوه نگرش دختران نیز نسبت به ازدواج و وضعیتهای مرتبط با آن تغییر کرده است؛ چنانچه دختران امروز، از اندرونی بیرون آمده، تحصیل کرده، وارد بازار کار شدهو دیگر از "آقا" توقع ناندهی و فرمانروایی ندارند. این در حالی است که با وجود همه این تحولات، همچنان از آنها انتظارمیرود که منتظر خواستگار بنشینند و در اطرافشانهنوز از ازدواج فامیلی و ازدواجهای از قبل تنظیم شده و همسر شناخته شده صحبت میشود. بدیهی است که در چنین شرایطی، این بخش از جامعهالگو و هویت خود را گم میکنند؛ آنها نمیدانند باید سنتی باشندیا از الگوهای مدرن تبعیت کنند؛ باید پول و نان به خانه بیاورند یا اینکه بهتر است خانهدار و نجیب بمانند وهنوز زیر گوش آنها زمزمه میشود که "مهریه کلان، سنگینی دختر بوده و ضمانت زندگی او را تضمین میکند". از سوی دیگر، همچنان خانوادهها خود را ملزم میدانند که علاوه بر هزینة سرسام آور مدارس غیر انتفاعی، دانشگاه آزاد و دیگر دانشگاههای پولی، دغدغه تهیه جهیزیه و یا مراسم سنگین ازدواج را نیز داشته باشند.
افشار نادری تاکید کرد: این در حالی است که در جوامع پیشرفته، با شکلگیری نهادهای جدید،این نهادها جایگزین نهادهای قبلی شدهاند. در چنین شرایطی، پسران جامعه نیز نمیدانند چه دختری را باید انتخاب کنند و دیگر الگوهای نسلهای پیشین یا زنان ماهوارهای ملاکی برای آنها نیست. حال آنکه در جامعه امروز ایران، علاوه بر حکومت معیارهای سنتی، رسانههای چند فرهنگی نیز از سوی دیگری، اجازه انتخاب فرهنگ منحصر به فرد را از جوانان گرفته و آنها را با مشکل ابهام در هویت روبرو کرده است.
وی همچنین با اشاره به تاثیرگذار بودن تجارب کلی نسل جدید در فرهنگ این نسل برای رویارویی با مسائل و مشکلات، دگرگونیهای اقتصادی، تکنولوژی و سیاسی در جامعه را عاملی موثر در تحولات فرهنگی نسل جوان دانست.
افشار نادری در عین حال گفت: تمایل به جنس مخالف که مبنای ازدواج را تشکیل میدهد، تابع شرایط زیست شناختی و رشد است. زمان ایجاد این تمایل در هر دو جنس تحت عنوان "سن بلوغ" معرفی میشود اما همة ازدواجها در سنین بلوغ انجام نمیگیرد. از سوی دیگر، هنوز در ایران ارتباط نکاحی بین دو نفر بر مبنای توافق جمعی بوده و قواعد اجتماعی حاکم بر ازدواج مرسوم در زمانهای مختلف، صورت میگیرد و الزامات اقتصادی و اجتماعی هر دوره، زمان تشکیل خانوده و الگوهای آن را تعیین میکند. علاوه بر این، ارزشها و الگوهای فرهنگی و زمان بر بودن اصلاح ساختار اقتصادی در جهت نیروهای آماده برای کار نیز باعث تقویت وضعیت فوق میشود.
وی در ادامه با طرح این مساله که در شرایطی که برای مهارت سادهای چون رانندگی داشتن گواهی نامه الزامی است؛ چگونه برای امر مهمی چون تشکیل زندگی، دارا بودن گواهینامه صلاحیت ضرورتی ندارد؛ گفت: نباید فراموش کرد که زندگی در دنیای امروز اقتضاهای تازهای را پیش آورده که هر ملتی ناگزیر به مطابقت با آن است. در چنین شرایطی طبیعی است که اخلاق میتواند تغییر سبک بدهد ولی نباید ناپدید شود و این مساله نقش بسزایی در زندگی دو انسان کاملا متفاوتیدارد که هدف مشترکی را برای خود انتخاب کردهاند. بنابراین اگر ضرورت ارزشهای اخلاقی برای بقای جامعه مورد قبول است؛ پس باید کاری کرد که اقتضاها در مسیر درست بیافتند و به گونهای باشند که هم با صلاح جامعه و هم با اقتضاهای دنیای امروز همخوانی داشته باشند.
دکتر افسر افشار نادری در خاتمه سخنان خود تاکید کرد که سلامت خانواده و جامعه در گرو ازدواج سالم بوده و ازدواج سالم، خانواده سالم را میسازد تا خانوادة سالم نیز جامعهای سالم را به وجود آورد.
تحلیل روابط پیش از ازدواج
در ادامه این نشست، شهین زاهدی فر از زاویهای دیگر به مساله ازدواج در جامعه امروز ایران پرداخت و موضوع روابط پیش از ازدواج را مورد تحلیل قرار داد. او گفت: در روان شناسی، ازدواج را به عنوان یکی از رویدادهای زندگی انسان مورد بررسی قرار میدهد و اهمیت آن را در این میداند که فرد را به طرف پذیرش مسئولیتهای دوره بزرگسالی هدایت میکند.
وی با اشاره به اینکه در مباحث روانشناسی ازدواج، بررسی عوامل موثر و به ویژه عوامل ارتقا دهنده،شرایط کیفی و مهمتر از همه، مساله رضایتمندی از ازدواج مورد توجه قرار میگیرد؛ گفت:مساله رضایت از ازدواج از آنجا که با بهداشت جسمی و روانی همسران مرتبط بوده و در عین حال، با عملکرد اجتماعی متناسب با نقش های اجتماعیای که افراد در جامعه ایفا میکنند، رابطه دارد؛ از اهمیت فراوانی برخوردار است.در واقع، منابع نیروی انسانی در شرایطی میتواند بر روند توسعه اجتماعی اثر گذار بوده و عملکرد مثبتی ارائه دهد که زندگی شاد و بانشاطی داشته وبا انگیزه به وظایف خود بپردازد. تنها در چنین شرایطی انسان فاقد اضطراب بوده و احساس امنیت میکند و بالطبع خلاقیت و نوآوری پیامد آن خواهد بود. این در حالی است که یک ازدواج ناموفق و ناخرسند میتواند از یک سو،اثرات منفی اجتماعی زیادی را ایجاد کرده و از سوی دیگر فرد را به سوی رفتارهایی تحت عنوان "رفتارهای خود شکن، از قبیل سوء مصرف الکل و مواد تخدیری و دارو، رانندگی با سرعتهای غیر مجاز، اعمال رفتارهای ایذایی و خشونت و ... سوق دهد.
زاهدیفر در بخش دیگری از سخنان خود، با اشاره به تغییرات جدید در جامعه ایران، از قبیل کاهش نرخ ازدواج، افزایش شمار افراد مجرد، افزایش شمار افرادی که "رابطه پیشاز ازدواج" دارند و افزایش شمار افرادی که پس از طلاق، تنهایی یا رابطه بدون ازدواج را انتخاب میکنند، یکی از مهمترینعوامل تغییرات جامعه فعلی را "گذار از ازدواج سنتی و نادیده گرفتن برخی ارزشها و هنجار های مربوط به آن " معرفی کرد.
او سپس با طرح این پرسش که "آیا به راستی در فرایند ازدواج سنتی جایی برای روابط پیش از ازدواج وجود نداشته است؟" ازدواج سنتی را شامل چند مرحله آشنایی (تبادل اطلاعات دو خانواده از طریق بستگان عروس و داماد)، انتخاب و خواستگاری (عمدتاً از طریق خانوادهها)، نامزدی (رابطه پیش از ازدواج کنترل شده و مشروع از نظر خانوادهها) و عقد و عروسی دانست و در عین حال تاکید کرد که در این نوع ازدواج،هر چند معمولاً جامعه با درصد پایین طلاق روبرو است، اما در عرصه خصوصی اغلب با زوجهای ناخرسندیمواجهیم که زندگیشان را به خاطر مصلحتهایی ادامه میدهند.
زاهدیفر افزود: طبق نظر "اریکسون" بین هویتیابی و صمیمیت جویی در فرایند رشد روانی- اجتماعی ما رابطه وجود دارد. بنابراین معمولاً نوجوانی که هویت از پیش تعیین شدهای دارد، نوع ازدواج سنتی را بیشتر پذیرابوده و عمدتاً همانگونه که والدین خود را به عنوان مرجع پذیرفته و با آنان همانند سازی کرده است، مثل آنها هم ازدواجکرده و وابسته به خانواده باقی میماند. این در حالی است که نوجوانی که با چالشهایی به هویت یابی دست یافته است، استقلال طلبی بیشتری در کارهایش میطلبد وبه همین دلیل ازدواج سنتی را پذیرا نیست و ترجیح میدهد که در مورد ازدواج هم خودش متناسب با علایق و خواستههایش فردی را انتخاب کند و به همین دلیل، برخلاف فرایند ازدواج سنتی خود به جستوجو در محیطپرداخته و در اغلب موارد بر اساس "اصل مجاورت" و یا "ملاک جذابیت" (ظاهری، شخصیتی، اجتماعی، شباهتی و تفاوتی)آشنایی و انتخاب انجام شده، تبادل اطلاعات بین طرفین صورت میگیرد و دو نفر با هم صمیمی و نزدیک میشوند و روابط آنان تا مرحله عقد، یعنی تا حد مسائل خصوصی پیشروی میکند. البته باید توجه داشت که آنها معمولاً بدون نظارت والدین اقدام به روابطی میکنند که تا حدودی میتوان آن را زندگی مشترک تلقی کرد اما به دلیل عدم مشروعیت فرهنگی و عدم پذیرش از طرف خانوادهها،این نوع روابطمعمولاً در خفا صورت میپذیرد؛ چنانچهدر شرایط فعلی جامعه، چنین روندی به عنوان عناصر فرهنگ مدرن، در نسل جوان پذیرفته شده است. شایان توجه است که از بعد روانشناسی اجتماعی نیز این تغییر میتوانند به عنوان رفتاری "جراتورز" از سوی جوانان و با این توجیه که ارضای نیاز خویش مقدم بر سرکوبی آن به دلایل اجتماعی است؛ مطرح شود.
این پژوهشگر در بخش دیگری از سخنان خود، این دو مساله را مورد بررسی قرار داد که آیا اساساًچنین تغییری برای نسل جوان کاملاً به عنوان یک باور قطعی و یک رفتار موجه پذیرفته شده و در عین حال، تا چه حد کلیشههای جنسیتی در پذیرش آن موثر هستند. او در پاسخگویی به این سوالات، به تجارب کلینیکی خود به عنوان مستنداتی در این زمینه اشاره کرد و گفت: بسیاری از این روابط، از ابتدا با قصد ازدواج، پیش رفته، بین یک تا چهار سال دوام داشته ودامنه آنها معمولاً به رابطه خصوصی و نزدیک ختم شده است، اما بعد از گذشت زمان معمولاً مردان در مقابل یادآوری زنان درمورد قصد ازدواج، طفره رفتهاند و تمایل به ادامه روابط جنسی بدون ازدواج را مطرح کردهاند. در این زمینه بدبینی و سوء ظن، یکی از مهمترین دلایلی است که از سوی مردان جوان ذکر میشود.
وی افزود:با وجود آنکه روابط پیش از ازدواج در نسل جوان به عنوان یکی از مولفههای مدرنیسم، مسالهای ظاهراً پذیرفته شده و معمول است، اما پسران جوان معمولاً در هنگام انتخاب نهایی خود، تاکید بر انتخاب دختری دارند که با کسی رابطه نداشته است. این امر، حاکی از دوگانگی پذیرشیاست که از یک سو، آنها را به انجام رفتارهای مدرن سوق میدهد، ولی از سوی دیگر همچنان نشان از پایبندی ذهنی در آنها نسبت به مولفههای فرهنگ سنتی دارد. بدیهی است که در چنین شرایطی، پیامد این "دوگانگی در تفکر و عمل" باعث آسیبپذیری دختران و زنان میشود و این استنباط را به همراه دارد که در جامعه ما پذیرش باورهای مدرن نیز در قالب کلیشههای جنسیتی صورت میگیرد؛ به طوری که فرهنگ جامعه این باور را در مورد مردان با اغماض مینگرد وحتی آن را "تمرینی برای نقشآفرینی در وظایف زناشویی" میداند؛ در صورتی که در مورد زنان، همین مساله با نگرش منفی و انگزنی به آنان همراه است که از یک سو موجب طرد و تحقیر اجتماعی آنهاشده و از سوی دیگر، نوعی احساس گناه را در آنها بهوجود میآورد که مستعد اغلب آسیبهای روانی نظیر اختلالات خلقی و اضطراباست. در عین حال، این مساله، احساس بیعدالتی ناشی از نابرابری اجتماعی بین دو جنس را در جامعه دامن میزند.
زاهدیفر خاطرنشان کرد که گرچه چنین مسائلی درغرب دهه 60 نیز مطرح بوده که حتی تحت با عنوان "انقلاب جنسی" شناخته شده و به معنی برداشتن تابوهای اجتماعی در مورد رفتار جنسی مردان و زنان بوده است؛ ولی در دهه 70 با نقدی که بر این نظریه صورت گرفت، به این نتیجه رسیدند که این مساله نه تنها بر اساس هدف خود، منجر به هویتیابی زنان نشده بلکه زمینهساز "شئی سازی جنسی" آنانبوده است. از این رو بنا بر نظر"الن ویلیس" کمرنگ شدن یا حتی نابودی محدودیتها در این زمینه کافی نبوده و این امر باید با حضور مثبت شرایط روانی و اجتماعیای که میتوانند به روابط جنسی "رضایت بخش" میدان دهند، همراه باشد.