روز چهارشنبه 25 آذرماه 88، گروه علمی- تخصصی مطالعات زنان انجمن جامعهشناسی ایران نشستی را در سرای اهل قلم، با عنوان "جنسیت و اعتیاد"، برگزار کرد. در این نشست، دکتر سعید مدنی با ارائه آمارهای گوناگون، به بحث اعتیاد در زنان پرداخت و سپس دکتر جعفر سخاوت کتاب "اعتیاد و زنان، تفاوتهای جنسیتی در مورد مصرف مواد و درمان آن" را مورد بررسی قرار داد.
زنان، جنسیت، اعتیاد و سوءمصرف مواد در ایران
در آغاز این نشست، دکتر سعید مدنی، عضو گروه پژوهشی رفاه اجتماعی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، با اشاره به تفاوتهای جنسیتی پدیده اعتیاد، گفت: اعتیاد به لحاظ جنسیتی از یک الگو پیروی نمیکند؛ به همین دلیل، رویکرد جنسیتی در بررسی این مسأله اهمیت دارد. اگرچه شروع و شیوع اعتیاد عموماً در مردان بیشتر از زنان است، ولی در برخی کشورها این شکاف در حال کاهش است. امریکا در سال 2000، میزان اعتیاد را در مردان 7 درصد و در زنان 5 درصد معرفی کرده است. در تایلند، 7 درصد مردان و 1 درصد زنان معتاد هستند. در ایتالیا نیز 42 درصد معتادین، زن هستند.
وی ادامه داد: اعتیاد در زنان و مردان، از جهت الگو نیز تفاوتهای زیادی دارد؛ مثلاً احتمال مصرف مواد در میان زنان کمتر از مردان است. از جهت خدمات و مداخلات پس از اعتیاد نیز زنان سختتر به درمان پاسخ میدهند که این امر به مسائل فیزیولوژیکی مرتبط است. بههمین دلیل، هزینه درمان اعتیاد زنان خیلی بیشتر از هزینه درمان مردان است. از سوی دیگر، مردانی که اعتیاد خود را ترک میکنند، به شدت مورد حمایت همسران خود قرار میگیرند ولی در مورد زنان اینگونه نیست.
مدنی سپس به تفاوتهای جنسیتی در علتشناسی اعتیاد اشاره کرد و گفت: به طور مشخص، شروع اعتیاد در زنان به دلیل تأثیرپذیری از روابط با افراد دوست و آشنا است. مصرف مواد مخدر، معمولاً از طریق یکی از نزدیکان توصیه شده که این عامل در زنان جدیتر از مردان است. در حدود نیمی از زنان معتاد، شوهرانی معتاد دارند. به دلیل اینکه زنان بیشتر از مردان در معرض خشونت قرار میگیرند، بیشتر به سمت مواد میروند. زنان از جهت اختلالات روانی، الگوی غالب را دارند. اختلالات روانی در زنان، حدود دو برابر مردان است. شیوع اختلالات روانی نیز در زنان حدود 24 درصد است و در مقابل، 11 تا 12 درصد مردان دچار اختلالات روانی هستند.
سخنران این نشست در بخش دیگری از سخنان خود، به سابقه تاریخی اعتیاد زنان در ایران اشاره کرد و گفت: زنان در گذشته، مصرف کننده مواد مخدر، به ویژه تریاک بودند و معمولاً تریاک را به عنوان دارو استفاده میکردند. دکتر آریانپور، در گزارشی تأکید میکند که در دبیرستانهای تهران، دخترانی مشاهده شدهاند که سیگار حشیشدار مصرف میکنند. این امر بیانگر این است که الگویی که در آن، مواد مخدر نقش درمانی داشت، تغییر کرده است. تا اواخر دوره پهلوی، مسأله اعتیاد زنان، مسألهای جدی نبوده است. اعتیاد در آن زمان وجود داشت ولی سهم زنان ناچیز بود. در آن زمان، سهم زنان در جرایم نیز پایین بود و مهمترین جرم آنها اعمال منافی عفت بوده است. بر اساس آمار، هرچه سهم زنان از جرایم بیشتر میشود، سهم آنها از مواد مخدر نیز افزایش مییابد. بر اساس در مطالعهای که در سال 1380 انجام شد، زنان 16 درصد جرائم را به خود اختصاص دادهاند که این در اوایل انقلاب حدود 3 یا 4 درصد بود.
وی در ادامه با ارائه آمارهای مختلف در مورد اعتیاد زنان، بحث خود را پیگرفت و گفت: مطالعهای در سال 79، تصویری از وضعیت اعتیاد در ایران ارائه داده است که در آن، 6/6 درصد زنان مصرف کننده مواد هستند. البته این آمار در تهران، 3/13 و در کرمان 12 درصد بود و بیشتر معتادان به جنبه دارویی مواد مخدر توجه داشتند. در سالهای اخیر با مطرح شدن مواد صنعتی، سهم زنان نیز در مصرف مواد بیشتر شد. سازمان زندانها در سال 1383، گزارش کرد که 42 درصد زنان زندانی معتاد هستند. مشکلی که در مورد زنان زندانی وجود داشت، این بود که مصرف به صورت تزریقی صورت میگرفت و آنها از سرنگهای مشترک استفاده میکردند. در شیراز، در سال 1384، از یک نمونه آماری، آمار زنان معتاد 18 درصد بود. در سال 1381 در تهران، 6/6 درصد سهم زنان در اعتیاد گزارش شده است که 41 درصد آنها متأهل بودند و 100 درصد هم توسط بستگان تشویق به کشیدن مواد شده بودند. ستاد مواد مخدر، گزارش میکند که بین 4 تا 6 درصد معتادین، زن هستند که 54 درصد متأهلاند اما به دلایل مختلف این سهم میتواند خیلی بیشتر از آمارهای ارائه شده باشد و علت اصلی این است که زنان تمایل ندارند اعلام کنند که مصرف کننده مواد مخدر هستند.
سعید مدنی سپس افزود: در مطالعهای که در باب مراکز ارائه خدمات اعتیاد در تهران انجام شده، 5/8 درصد مراجعهکنندگان، زن بودهاند. دامنه سنی این افراد بین 14 تا 64 سال و میانگین سنی، 30 سال بوده، 56 درصد از این افراد متأهل، 30 درصد مجرد و 14 درصد مطلقه بودهاند. از نظر نوع مصرف نیز مصرفکنندگان تریاک 45 درصد، هروئین 11 درصد و بقیه افراد، مصرفکنندگان مواد مخدر دیگر بودند. بر اساس مطالعات، زنان کمتر تمایل دارند که از روش تزریق استفاده کنند و عموماً مواد مخدر را از طریق استنشاق و خوردن مصرف میکنند.
مدنی تأکید کرد: ارتباط بین تنفروشی و اعتیاد، مسألهای اساسی در اعتیاد زنان است و مصرف مواد مخدر بین زنان تنفروش پدیده شایعی است. پایینترین میزان گزارش شده در سال 1372، بیانگر این است که 12 درصد زنان تنفروش، مواد مخدر مصرف میکنند. زنان تنفروش در مواردی به خاطر آثار سوء روحی و روانی تنفروشی، به مواد روی میآورند و در مواردی نیز مصرف مواد مخدر، نقطه شروعی برای تنفروشی آنهاست.
دکتر سعید مدنی در پایان سخنانش به موانع درمان اعتیاد زنان اشاره کرد و گفت: موانع زیادی برای ارائه خدمات به معتادین زن و مرد وجود دارد. یکی از مهمترین موانع برای زنان، عوامل اقتصادی- اجتماعی است. مانع دیگر این است که به دلیل ساختار روابط خانوادگی، زنان کمتر تمایل دارند وارد چرخه درمان شوند و از این خدمات استفاده کنند؛ این امر هم به دلیل انگهایی که به آنها میزنند و هم به دلیل حفظ آبروی فرزندان خانواده.
اعتیاد و زنان، تفاوتهای جنسیتی در مورد مصرف مواد و درمان آن
در بخش دوم این نشست، دکتر جعفر سخاوت به بررسی کتابی با عنوان "اعتیاد و زنان، تفاوتهای جنسیتی در مورد مصرف مواد و درمان آن" پرداخت. وی با اشاره به این امر که مطالب بیان شده در این کتاب، مطالعاتی است که در آمریکا روی زنان معتاد انجام شده است، گفت: در صحبت نخست کتاب، بیشتر به مسأله تفاوت آسیبپذیری عاطفی دختران و زنانی که به سمت اعتیاد رفتهاند، اشاره شده است. در این کتاب بیان شده که مسائل عاطفی، عاملی تعیین کننده در مصرف مواد مخدر بین زنان نوجوان هستند. دختران نوجوان نسبت به پسران آسیب پذیرند و تمایل بیشتری برای مصرف مواد مخدر دارند و برای فرار از مشکلات عاطفی، به سمت مواد کشیده میشوند. وقتی زنان سوء مصرف را آغاز میکنند، اثرات منفی آن را زودتر از مردان میبینند و با مشکلات بیشتری نسبت به مردان روبهرو میشوند.
سخاوت ادامه داد: به طورکلی، زنان گرایش دارند تا از طریق روابط نزدیک و صمیمانه با مواد و الکل آشنا شوند. برای خانمها پیوند گروهی اهمیت بالایی دارد و همین امر کمک میکند تا در هنگام مشکلات عاطفی راحتتر جذب مواد مخدر شوند. شبکه خویشاوندی هم میتواند دختران و زنان را تربیت کند، هم میتواند آنها را به سوی رفتارهای نادرست و مشکلات روانشناختی، مثل افسردگی و ...، ترغیب کند.
وی همچنین با اشاره به رابطه خشونت با اعتیاد، گفت: مطالعات نشان میدهند که تقریباً تمامی زنان معتاد، درگیر خشونت و تاثیرهای سوء جنسی، فیزیکی و کلامی بودهاند. زنان نسبت به خشونت در خانواده آسیبپذیرترند. کسانی که قربانی خشونت فیزیکی و جنسی به طور همزمان و مکرر شدهاند، بیشتر در معرض خطر مصرف مواد مخدر قرار میگیرند و این امر در مورد افرادی که از مشکلات روانی رنج میبرند هم دیده میشود.
سخاوت افزود: مطالعه دیگری که در امریکا درباره درمان افراد مصرف کننده مواد مخدر انجام شدهاست، نشان داده که بیش از 40 درصد زنان معتاد دارای تاریخچه و سابقه سوء استفاده جنسی بوده و بیش از نیمی از آنها مصرف مواد را قبل از 18 سالگی آغاز کردهاند. خشونت خانگی، به مسأله قدرت و کنترل در مسائل اجتماعی مربوط است که وارد رابطه قدرت در داخل خانواده میشود و نتیجه آن، اعمال خشونت، روی گروههایی است که قدرت کمتری دارند.
وی تأکید کرد: هنگامیکه افسردگی با مصرف مواد و الکل ترکیب میشود، تمایل به خودکشی را در پی دارد. افسردگی به خودانگاره و عزت نفس فرد ارتباط دارد. زنان نسبت به مردان مصرف کننده، از عزت نفس پایینتری برخوردارند. زنان معتاد اغلب، حوادث خشونتباری را از لحاظ روانی تجربه کردهاند. آنها سوء استفاده جنسی، افسردگی و اضطراب را در کودکی تجربه کردهاند. اثر چنین حوادثی بر زنان و دختران بیشتر است. زنان دارای اختلال روانی، پس از سانحه، از مواد مخدر استفاده کردهاند و پس از آن، از عدم همبستگی و عذاب وجدان و ... رنج بردهاند و این مسائل زمینه مصرف مواد مخدر را فراهم کرده است.
دکتر سخاوت در ادامه، به بخش دیگری از کتاب که به پیامدهای اعتیاد اشاره دارد، پرداخت و گفت: زنان معتاد در ارتباط با کل جمعیت معتادان، مشکلات بیشتری دارند. زنان معتاد، از بینظمی در دوره قاعدگی، تکثیر و تولید مداوم تخمک، توقف زود هنگام قاعدگی و قاعدگی بدون تخمک، سوء تغذیه، بیماریهای جنسی و فشار خون بالا رنج میبرند. در این کتاب، در مورد پیامدهای دیگر اعتیاد نیز به استعمال دخانیات اشاره شده است. سیگار کشیدن همراه با مواد، اولین عامل سرطان ریه است. همچنین مصرف تنباکو، خطر بیماریهای قلبی را افزایش میدهد.
وی در مورد موانع درمان زنان معتاد نیز گفت: یکی از موانع درمان زنان معتاد، این است که مردان نسبت به زنان از امکانات و خدمات بهتری برخوردارند. موانع اجتماعی نیز در برابر زنان معتاد وجود دارد. در کتاب، دو رویکرد در مورد نگاه جامعه به اعتیاد بیان شده است. رویکرد اول اعتیاد را یک موضوع اخلاقی میداند و رویکرد دوم، اعتیاد را بیماری میبیند. رویکرد اول، معتاد را محکوم کرده و به زنان معتاد، منفیتر از مردان نگاه میکند. این مسأله مانع حمایت خانواده و مانع حمایت کارفرما و ... در مورد درمان زنان معتاد میشود. به همین دلیل، زنان معتاد برای درمان، نسبت به مردان، از حمایت کمتری از خانواده و دوستان خود برخوردار میشوند. یکی دیگر از موانع ترک اعتیاد نیز مسأله روانی و فقدان آگاهی از سختی و دشواری از ترک اعتیاد است.
دکتر سخاوت افزود: نکته اساسی، تفاوت وضعیت زنان و مردان است. در نظریات شکلگیری هویتی، مردان عمدتاً به مسأله استقلال در دوره رشد اکتفا میکنند ولی برای زنان به ارتباط، همدلی و همفکری اشاره میشود. این ارتباط بحث تحول هویتی در زنان است؛ یعنی هویت زنان، حاصل روابط صمیمانه و نزدیکی است که با دیگران دارند. از سوی دیگر، به نسبت میزانی که کنترل بر یک فرد اعمال میشود و همچنین به میزانی کنترلی که او میتواند اعمال کند، امکان رخ دادن کجروی و انحراف وجود دارد. نظریه رابرت اِگینو قاعدهای را تصویر میکند با عنوان "قاعده انصاف در روابط اجتماعی". در این قاعده، باید بین هزینههای سرمایهگذاری شده و آنچه که عاید فرد میشود، تناسبی معقول و عادلانه برقرار باشد. وقتی افراد در رابطه نابرابر و ناعادلانه قرار میگیرند، به رفتارهای غیرمعقول دست میزنند تا خشم و نفرت خود را تخلیه کنند.
وی در پایان گفت: زنان معتاد با مشکلات بسیاری روبهرو هستند که به طور کلی شامل مشکلات روانی، اجتماعی، زیستی، محیطی و آموزشی میشود. این زنان مشکلاتی روانی مثل افسردگی، پایین بودن عزت نفس، نداشتن حامی و ... نیز دارند. از نظر اجتماعی هم هنوز اجتماع درک و زمینه لازم برای ارائه خدمات به زنان معتاد را ندارد و هنوز جامعه به زنان معتاد به عنوان افراد نابهنجار نگاه میکند. زنان معتاد از خدمات آموزشی و مهارتهای لازم برخوردار نیستند. آنها عموماً از لحاظ اقتصادی مشکلات زیادی دارند و گاهی برای خرید مواد مصرفی خود، دست به تنفروشی میزنند محیط زیستی آنها اغلب محیطی نابهنجار و ناآرام است و این خود زمینه لازم را برای به وجود آمدن مشکلات متعدد دیگر فراهم میکند.