123456 نشست ماهانه گروه علمی - تخصصی مطالعات زنان انجمن جامعه شناسی ایران با سخنرانی دکتر شهلا اعزازی، روز دوشنبه 23 آبان ماه سال جاری برگزار شد. در این جلسه دکتر اعزازی به بررسی کارکرد رسانه‌ها به ویژه تلویزیون بر بازنمایی نقش‌های اجتماعی زنانه و مردانه پرداخت. 

در پی گزارش این نشست را می خوانید.

اعزازی در ابتدای این نشست با نگاهی به تاریخ رسانه‌های جمعی و ظهور این پدیده گفت: با آنکه آغاز فعالیت روزنامه‌ها به اواسط قرن نوزدهم و سینما به اواخر این قرن بر می‌گردد و در آن زمان یکی از مهم‌ترین کارکرد رسانه سرگرمی بود، اما از اواسط قرن بیستم  است که باید رسانه تلویزیون را به عنوان مهم‌ترین رسانه تاثیر گذار شکل‌دهی به افکار عمومی در نظر گرفت.

یکی از دلایل مهم اهمیت رسانه‌ها کارکردهای اطلاع رسانی، تفریحی و آموزشی آنها است. این کارکردها در شرایط زندگی در حال دگرگونی دائمی شهری قرن بیستمی اهمیت یافته است. زیرا تنها از طریق اطلاعاتی که مخاطب از طریق رسانه‌ها کسب می‌کند قادر خواهد بود تا شناختی در مورد موقعیت خود در جهان، جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند، محیط با واسطه زندگی، زندگی خانوادگی و حتی موقعیت اجتماعی، خانوادگی و فردی خود کسب کند و از طریق اطلاعات کسب شده از رسانه‌ها افراد قادر می‌شوند که با در نظر گرفتن اطلاعات موجود دست به تصمیم گیری بزنند.

دکتر شهلا اعزازی با اشاره به تعریف رسانه ادامه داد: رسانه‌های جمعی نشانه‌های اطلاعاتی، تفریحی و سرگرمی (گذران اوقات فراغت) و آموزشی را از طرف افراد متخصص به توده غیر قابل رویت، ناهمگون و ناشناس انتقال می‌دهد.

وی گفت: در این تعریف از رسانه‌های جمعی سه نکته مورد تاکید قرار می‌گیرد. 1- در سازمان رسانه‌ها افراد متخصص که در حوزه فعالیت خود تبحر دارند دست به انتقال پیام می‌زنند. 2- پیام‌های ارائه شده از طرف رسانه‌ها دارای کارکرد اطلاعاتی، تفریحی و آموزشی می‌باشند و 3- مخاطب تعداد زیادی را در بر می‌گیرد (توده) که ویژگی‌های آن به صورت معمول برای فرستنده آشنا نیست.

وی در ادامه بیان کرد: بنابراین ما در رسانه‌های جمعی با سه عامل فرستنده  پیام  و گیرنده رو به رو هستیم . فرستنده تولیدات رسانه‌ای را (محتوای پیام) را بوجود می‌آورد و معمولاً از طریق پیام ارائه شده قادر است که عقیده جدیدی در مخاطب بوجود آورد، عقاید متداول تا آن زمان را تغییر دهد و یا به تثبیت عقیده موجود بپردازد. قدرت رسانه ناشی از تولیدات و محتوای پیام آن می‌باشد.

تولیدات رسانه اعم از اطلاعاتی، تفریحی و آموزشی تحت تاثیر عوامل متعددی قرار می گیرد. در واقع یک سیستم سلسله مراتبی تولید پیام وجود دارد که در پائین‌ترین سطح آن ارتباط گر (تهیه کننده، کارگردان، نویسنده، گزارشگر، و....) به عنوان فرد وجود دارد.

ارتباط گر تحت تاثیر ویژگی‌های جمعیتی مانند جنس، قومیت، تحصیلات و سواد، تحت تاثیر محیط فرهنگی زندگی، تحت تاثیر تخصص و سوابق کاری و تحت تاثیر امکانات سازمانی مانند زمان در اختیار و یا بودجه سازمانی می‌باشد.

همچنین نوعی جامعه‌پذیری رسمی مانند جلسات رسمی در سازمان رسانه و غیررسمی مثل روابط رویاروی با افراد و صحبت‌های دوستانه. در درون سازمان و همچنین خارج از سازمان  بر روی تولیدات تاثیر دارد. گذشته از عوامل فوق باید توجه خاص به سیاست‌های سازمان، ساختار سازمانی و روابط قدرت درون سازمان بر روی تولیدات فرستنده موثر می‌باشد.

در سلسله مراتب بالاتر موقعیت سازمان در جامعه می‌باشد و وابستگی‌های سازمان به نهادهای جامعه، روابط عمودی و افقی با سایر سازمان‌ها و نهادهای دیگر و امکانات نظارتی که خارج از سازمان وجود دارد مهم است. چگونگی مالکیت و این امر که چه کس یا کسانی مالکیت رسانه را دارا هستند و شیوه مدیریت در سازمان نیز بسیار مهم است.

همچنین باید از سیاستگذاری رسانه و  ارتباط  آن با جامعه و سیاستگذاری‌های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی نام برد. مالکیت رسانه و جهان بینی حاکم بر این سازمان امر بسیار مهمی را در تولیدات آن ایفا می‌کند. پیام‌های ارسالی دارای بازتابی از ایدئولوژی حاکم بر رسانه‌ها می‌باشد.

این جامعه شناس با اشاره به نقش رسانه‌های سنتی گفت: از میان رسانه‌های سنتی قدرت تلویزیون از همه بیشتر است. تلویزیون در حال حاضر یکی از اعضا خانواده را تشکیل می‌دهد و مکان آن در قلب زندگی خانوادگی است.

اما قبل از آن باید اشاره شود که دقیقاً به علت قدرت تاثیر گذاری بسیار تلویزیون در امر ساخت عقیده، تقویت عقیده و یا تثبیت عقیده نظریه‌های انتقادی زیادی در مورد آن وجود داشت.

وی در ادامه سخنان خود با بیان نظریاتی در حوزه وسایل ارتباط جمعی و انتقادات به کارکرد آن گفت: دیدگاه فمینیستی از دیر زمان نسبت به رسانه بخصوص تلویزیون انتقاداتی را مطرح کرد. شاید قدیمی‌ترین انتقاد از جانب بتی فریدان (1963) که خود زمانی سردبیری یک مجله زنانه را داشت ابراز شد که مطرح کرد مجلات زنانه به همراه گروهی از پزشکان، روانکاوان و جامعه شناسان را متهم کرد که احساس عدم اطمینان، ترس و سردرگمی را در زنان عادی جامعه که تمایلی به زندگی بر طبق الگوی ایده آل آنان «زن خوشبخت خانه دار» ندارند ایجاد می‌کند.

پس از آن بررسی‌های متعددی از مجلات زنانه و بعد از فیلم‌های سینمایی و همچنین تلویزیون آغاز شد که جملگی بر روی مفاهیم جنسیتی  مطرح شده در این رسانه‌ها تاکید داشتند.

هر چند که در ابتدا نگاه به فیلم‌ها بود اما بتدریج گذشته از چگونگی نمایش زنان به مسایل دیگر مانند سهم زنان در تولید برنامه (کارگردان، نویسنده، تهیه کننده)، سهم زنان در مدیریت و میزان تصمیم‌گیری آنان و همچنین سهم زنان در اجرا ی برنامه‌ها به چه صورت می باشد.

در این دیدگاه رابطه میان ساختار جامعه، ساختار سازمانی رسانه، قدرت تصمیم گیری در رسانه، امکان نظارت اجتماعی از طریق ارائه پیام و همچنین موقعیت و نقش زنان در جامعه و سازمان رسانه مورد توجه قرار می‌گیرد. آنانی که بر رسانه‌ها تسلط دارند اکثراً مردان ثروتمندی هستند که بهترین الگوی اجتماعی برای آنان جهانی مردسالار و سرمایه داری است. این گروه توجهی به افراد تحت ستم جامعه ندارند.

اگر ساختار جامعه دارای ویژگی‌های نابرابری جنسیتی باشد، یعنی زنان در موقعیتی پائین‌تر از مردان قرار داشته باشند، باز تاب آن در سازمان رسانه نیز مشاهده می‌شود و موقعیت شغلی زنان در رسانه که می‌تواند همراه با قدرت تصمیم‌گیری باشد نیز پائین‌تر از مردان خواهد بود. پس در بسیاری از موارد آن چه که به نمایش در می آید بازتاب ساختار اجتماعی و سازمانی است و در واقع اگر در سازمانی زنان دارای نقش‌های شغلی پائین و جنسی باشند و در موقعیت‌های تصمیم گیرنده نباشند، احتمال نمایش آنان به شکلی دیگر قابل تصور نیست.

از طرف دیگر تحقیقات متعدد ثابت کرده‌اند که میان ایدئولوژی حاکم بر سازمان و نگرش افرادی که در سطوح مختلف فعالیت می‌کنند نوعی هماهنگی وجود دارد. در صورت نبود این هماهنگی یعنی در مورد مثال ما داشتن دیدگاه فمینیستی در رسانه مرد سالارتلویزیون می‌تواند به اخراج و یا اگر امکان اخراج نباشد در حاشیه نگاه داشتن فرد بینجامد. در صورت افزایش تعداد زنان در کار فیلم احتمال نمایش آنان به شکلی دیگر امکان پذیر است. هم چنین باید تجربه‌های فردی افراد و جامعه پذیری آنان به صورت رسمی و غیر رسمی را نیز در نظر داشت. بدون توجه به جنس افراد می‌توان گفت که در بسیاری از موارد آنانی که دست به تهیه فیلم می‌زنند دارای نوعی جهان بینی هستند که بر اساس سنت شکل گرفته و از آن جا که ضرورتی برای تغییر در این نگرش دیده نمی‌شود آن را نمایش می‌دهند.

وی در پایان سخنرانی خود گفت: در یک جمع بندی کلی می‌توان گفت که اگر فرستنده دارای جهان بینی مرد سالاری و سرمایه داری باشد، ترویج نابرابری جنسیتی در پیام‌ها از طریق روندهای جامعه پذیری، تقلید و درونی کردن باعث تداوم جنس گرایی در جامعه، ستم بر زنان (بخصوص در شکل پورنوگرافی) و همچنین ایجاد باور عمومی در مورد هژمونی مرد سالاری و سرمایه داری خواهد شد.