احسان جهانبخش*

پنجمین همایش از «سلسله همایش‌های جامعه‌شناسان ایرانی و جامعه ایرانی» به همت گروه جامعه‌شناسی ایران انجمن جامعه‌شناسی ایران  روز دوشنبه 18 اسفندماه 1399 از ساعت 15 تا 20 در بستر اسکای‌روم برگزار شد. این همایش پس از تلاوت قرآن و پخش سرود ملی در چهار بخش و توسط 10 سخنران کار خود را آغاز نمود.

در ابتدای همایش محمدرضا ذوالفقاری دبیر گروه جامعه‌شناسی ایران گزارش مختصری از برنامه‌ها و نشست‌های برگزار شده توسط گروه جامعه‌شناسی ایران ارائه کرد و به‌طور خاص به تشریح سلسله نشست‌ها و همایش‌های «جامعه‌شناسان ایرانی و جامعه ایرانی» پرداخت. او هدف این همایش‌ها و نشست‌ها را پاسخ به چرایی سه سؤال اساسی زیر عنوان کرد:

1ـ جامعه‌شناسان ایرانی، جامعه ایرانی را چگونه توضیح داده‌اند؟

2ـ جامعه‌شناسان ایرانی چه میزان جامعه ایران را موضوع و مسأله علم جامعه‌شناسی قرار داده‌اند؟

3ـ جامعه‌شناسان ایرانی مسائل ایران را چگونه طرح کرده‌اند؟

ذوالفقاری در توضیح این سلسله نشست‌ها گفت: «نقشه راه این همایش‌ها این‌گونه است که ابتدا نشست‌هایی پیرامون بررسی و نقد اندیشه‌ها، آثار، افکار و کنشگری جامعه‌شناس ایرانی منتخب با دعوت صاحب‌نظران این حوزه علمی و گاه حوزه‌های دیگر مرتبط برگزار شده و پس‌ از آن که به اشباع نظری درباره آن جامعه‌شناس رسیدیم همایش نهایی را برگزار می‌کنیم. با برگزاری همایش نهایی، پایان بررسی آن جامعه‌شناس صورت گرفته و بررسی جامعه‌شناس منتخب بعدی آغاز می‌شود. نخستین دوره از سلسله همایش‌های جامعه‌شناسان ایرانی و جامعه ایرانی در بهمن 1392 حول محور بررسی آثار، افکار، اندیشه‌ها و کنشگری دکتر تقی آزاد ارمکی برگزار شد. این دوره با 15 نشست و 21 سخنرانی و همایش نهایی که در آذرماه 1393 برگزار شد به کار خود پایان داد».

او در ادامه افزود: «دوره دوم به نقد و بررسی افکار، اندیشه‌ها و آثار دکتر فرامرز رفیع‌پور اختصاص داشت. این دوره از فروردین 1394 آغاز و در بهمن‌ماه همان سال به کار خود پایان داد. دوره سوم که از اسفند 1394 آغازشده و در آبان 1395 پایان یافت به بررسی اندیشه‌ها و آثار مرحوم دکتر غلامعباس توسلی پرداخت؛ مجموعاً 12 سخنرانی در نشست‌های دوره سوم ارائه شد. دوره چهارم از سلسله نشست‌ها و همایش‌های جامعه‌شناسان ایرانی و جامعه ایرانی، پیرامون نقد و بررسی اندیشه‌ها، افکار و آثار دکتر احسان نراقی بود که از آبان 1396 تا مهر 1397 در مجموع با 19 سخنرانی انجام شد».

ذوالفقاری در بیان تشریح دوره پنجم عنوان کرد: «دوره پنجم از این برنامه‌ها به نقد و بررسی آثار و افکار دکتر احمد اشرف اختصاص داشت. در این دوره که از آبان 1396 آغاز و در اسفند 97 پایان‌یافته بود درمجموع 7 نشست با 12 سخنران درباره آثار دکتر اشرف داشت که اکنون همایش نهایی این دوره را برگزار می‌کنیم».

پس از سخنان ذوالفقاري نوبت به نخستين سخنران همايش دکتر سيدحسين سراج‌زاده رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران رسيد. ایشان ضمن خیرمقدم خدمت حاضران و سپاسگزاری از دست‌اندرکاران اين همايش، عنوان سخنراني خود را «آنچه از اشرف آموختم: نظريه همچون ابزار تحليلي نه ايدئولوژي» بيان نمودند و با ذکر خاطره‌ای از زمان حضورشان در دانشگاه پس از انقلاب اسلامي اظهار داشتند شکل حضور و ورود دکتر اشرف برخي از دانشجويان را راضی نکرد.

وی در ادامه افزود: «به عبارت ساده آن‌ها انتظار داشتند که ایشان به‌عنوان یک جامعه‌شناس متعلق به سنت در همان قالب‌های شناخته‌شده مرسوم آن روز ( چپ‌ـ‌مارکسیست) مباحث و نظریات را مطرح کنند ولی ایشان این‌طور نبودند و این را به‌راحتی می‌شد فهمید که ایشان فردی از سنت انتقادی در جامعه‌شناسی هستند. همچنین نظریه برای ایشان ایدئولوژی نبود و این برای من از این‌ جهت آموزنده بود که براي يک جامعه‌شناس شناخت واقعي جهان اجتماعی اولویت و اهميت دارد و نظریه ابزار تحقیقی برای کمک به شناخت بهتر جهان اجتماعي است نه اینکه نظریه تبدیل به یک ایدئولوژی خاص شود که همواره ما را به سمت‌وسوی خاصی هدایت کند. اين رويکرد به جامعه‌شناسي و نظريه جامعه‌شناسانه در کنار تعهد به آن جنبه رهايي‌بخش علم اجتماعي، براي من به‌عنوان يک دانشجو بسيار آموزنده بود.»

دومين سخنران همايش دکتر رحیم محمدی مدیر گروه جامعه‌شناسی ایران و نیز دبیر علمی همایش ضمن خیرمقدم خدمت مخاطبان و قدرداني از عوامل اين نشست موضوع سخنراني خود را «دریافت دکتر اشرف از من و جامعه ایرانی» عنوان نمود.

ایشان اظهار داشت: «دکتر اشرف در سال 1352 مقاله‌ای با عنوان گذار جامعه از جامعه کشاورزی به جامعه شهری صنعتی می‌نویسد. اینجاست که جامعه‌شناس ایرانی به‌تدریج به بازشناسی جامعه‌شناسی می‌پردازد و سعی می‌کند شناخت خود را دقیق‌تر انجام دهد. بخشی از توجه و پژوهش‌های دکتر اشرف درباره شهر ایرانی در دوره اسلامی بود. وی با کتاب موانع رشد سرمایه‌داری در ایران از خود این سؤال را می‌پرسد که چرا سرمایه‌داری در جامعه ایران بروز پیدا نکرد ولی در اروپا ظهور و بروز پیدا کرد؟»

او در ادامه افزود: « قبل از اینکه جامعه‌شناسی به این فکر بیافتد که در جامعه اجتماعی خود و انسان ایرانی تأمل کند و بیاندیشد، اين فکر در منورالفکری ایران و در روشنفکری چپ ایران و سنت‌گرایان اسلامی (روحانیون و دانشگاهیان خداباور) بروز یافت. براي مثال در نوشته‌های اقبال لاهوری همواره سخن از «خود»، «خویشتن» و «هویت» به ميان آمده و اشعار این شاعر مورد توجه روشنفکران ایران قرار می‌گیرد و بحث از «خود»، «خودی» و «بازگشت به خویشتن» در نوشته‌های شریعتی و «آنچه خود داشت» احسان نراقی، نوعی توجه به هویت خود در بیرون از جامعه‌شناسی پیدا می‌شود و این به شناخت هویت ایران کمک می‌کند. بنابراین، موضوع «خود» و «خویشتن» که در خارج از دانشگاه ظاهر می‌شود، خود را به دانشگاه تحمیل می‌کند و در ادامه انسان‌ ايراني که در درون شبکه‌های خويشاوندي، مذهبی، قومی و ... قرار داشت، با جريان شکل‌گیری شهرنشینی ایرانی و در حرکت اجبارگونه روستاییان به شهر، اين شبکه‌ها ازهم‌گسیخته شده و افراد در شهر به افرادی تنها تبدیل می‌شوند؛ چنین انسانی در جامعه‌شناسي دهه‌های 30 تا 50 فهميده نمی‌شود. لذا اين افراد مهاجر در شهر مقیم شده و به علت احساس تنهایی به کنشگر ایدئولوژیک و انقلابی مبدّل و در فرآیند متجدد شدن، انساني با ویژگی‌های جدید پدید آمده که شناخته‌ نشده است. می‌توان گفت تصوري که از انسان ايراني و جامعه ايراني در نوشته‌ها و آثار دکتر اشرف و هم‌نسلانش وجود دارد، انساني است که يک بخش او برحسب ايدئولوژي و روشنفکري و در بخش دیگر انساني است که در جامعه‌شناسي رسمي از انسان مدرن اروپايي و آمريکايي برساخت شده است. بنابراين وقتي ما در مرکز جامعه‌شناسي از انسان ايراني حرف می‌زنیم با يک پريشاني و آشفتگي در آثار، سخنان و فهم در همه سطوح روبرو هستيم و اين موجب می‌شود نتوانيم يک تصوير و دريافت واقع‌بینانه از انسان ايراني به دست آوريم.»

دکتر پرویز اجلالی سخنران بعدی این مراسم موضوع سخنرانی خود را « خدمات دکتر اشرف به جامعه‌شناسی ایران» عنوان نمود و خدمات ایشان به شرح زیر برشمرد؛

1ـ کوشش دکتر اشرف در بنیان نهادن یک جامعه‌شناسی ایرانی واقعی و ناب

2ـمطالعات وی برای مقوله‌بندی و مفهوم‌سازی مهم برای شناخت جامعه ایران بر اساس داده‌های تاریخی در دسترس

3ـ احساس مسئولیت ملی برای حضور در گفتگو و مباحثه به نفع منافع کشور

سپس ایشان به بررسی آثار دکتر اشرف ازجمله کتاب هویت ایرانی پرداخت. وی در پایان به تلاش‌های دکتر احمد اشرف درباره تفکیک هویت ایرانی به‌عنوان یک امر تاریخی و نگاه به ملت به‌طور تاریخی اشاره کرد و این کار را یک کوشش بسیار مهم در جهت پاسخ‌دهی به مسأله مهم جامعه ایرانی عنوان نمود.

چهارمین سخنران همايش دکتر سیامک زند رضوی نیز ضمن قدردانی از انجمن جامعه‌شناسي و گروه جامعه‌شناسی ایران عنوان سخنرانی خود را «جایگاه دکتر احمد شرف در نقشه‌ی ذهنی یک دانشجو» دانست. وی در آغاز سخنان خود، با تأکید بر این نکته که افراد جامعه نیازمند آشکار کردن، به اشتراک گذاشتن و روشنایی بخشیدن به نقشه‌های فردی وجودی خود هستند اظهار داشت: این امر بخشی از تاریخ شفاهی جامعه‌شناسی در ایران را شکل می‌دهد.

دکتر رضوی سپس با نقل خاطره‌ای، از اساتید ارجمند زنده‌یاد غلامحسین صدیقی، زنده‌یاد منوچهر راد و استاد ارجمند دکتر احمد اشرف یاد کرد و افزود: «این سه بزرگوار با تسلط به دانش و بینش جامعه‌شناسی مدافع تمام و کمال آزادی بیان و نقد بی‌قید و شرط بودند و همانند یاسپرس توضیح می‌دادند که دانشگاه سه پایه دارد: که عبارت است از آموزش ، پژوهش و نقد».

وی در ادامه افزود: «ویژگی این اساتید را تیموتی اسنایدر در کتاب «در برابر استبداد» به همه پیشنهاد کرده است: از زندگی خصوصی‌تان مواظبت کنید تا هیچ نقطه تاریکی نداشته باشد. اخلاقیات حرفه‌ای را فراموش نکنید. از نهادها دفاع کنید. در اطاعت پیش‌دستی نکنید و حقیقت را باور داشته باشید».

ایشان در پایان سخنان خود اضافه کرد: «دکتر اشرف در کنار دکتر صدیقی و دکتر راد در نقشه‌های ذهنی من باچنین ویژگی‌هایی مشخص می‌شود. حال این پرسش مطرح است که چگونه از نهادها و زیرساخت‌های اجتماعی موجود در مقیاس اجتماعی دفاع کنیم و آن‌ها را گسترش دهیم و امکان‌های بیشتری برای مشارکت اجتماعی همه‌جانبه شهروندان فراهم آوریم».

«هستی ایرانی ما» عنوان سخنرانی است که دکتر فلورا عسگری‌زاده به ارائه آن پرداخت. وی در ابتدا تعریف مفهوم هویت از دیدگاه دکتر اشرف را تشريح کرد: «ایشان هستی و وجود را نوعی هویت دانسته‌ و آن را ابزاری برای شناخت فرد، مجموعه خصایل و تمایز میان ما و دیگری در نظر می‌گیرد».

عسگری‌زاده در ادامه افزود: «ما پدیدارهای دوران تاریخی اشکانی، سامانی، ایلخانی و این‌گونه تقسیم‌بندی‌هایی که بر اساس حکومت‌داری بر ما ایجاد شده را به رسمیت می‌شناسیم و این‌ها را صحیح و درست می‌دانیم و آن‌ها بخشی از نحوه بودن و هویت ما هستند، اما در عین حال زمینه‌ای وجود دارد که همه این پدیدارها چه پدیدارهای تاریخی-سیاسی و چه پدیدارهای فرهنگی مردمانی را در برمی‌گیرد و این بحث بسیار مهمی هست».

او اظهار داشت: «هویت ملی ما در کشاکش تصور ما از دیگری شکل می‌گیرد. مثلاً یونان در برابر «بربر» قرار می‌گیرد و همین‌طور عجم در برابر عرب و ترک در مقابل تازی که این به خودآگاهی ما کمک می‌کند.»

ششمین سخنران همايش دکتر داریوش رحمانیان ضمن عرض سلام و قدردانی از انجمن جامعه‌شناسی ایران، عنوان سخنرانی خود را «شهر ایرانی به روایت احمد اشرف» اعلام کرد و در ابتدای سخنان خود دکتر اشرف را نقطه عطفی در تاریخ مطالعات شهر و شهرنشینی در ایران دانست و ادامه داد: «می‌توان به‌جرأت گفت تاریخ مطالعات شهر و شهرنشینی در ایران به پیش‌ و‌ پس از اشرف تقسیم‌ شده است. دکتر اشرف در مطالعات خود از دو سنت مارکسی و وبری اثر پذیرفته است. اما بحث پراهمیتی در آثار دکتر اشرف وجود داشت که اگر جدی‌تر پیگیری می‌شد، اکنون درزمینه مطالعات شهر و شهرنشینی جایگاه بالاتری داشتیم».

دکتر رحمانیان در ادامه گفت: «نکته مهمی که احمد اشرف بر آن تأکید دارد تفاوت ماهوی بین شهر شرقی (شهر جهان اسلام) و شهر غربی است که در شهر غربی نوعی استقلال در شهر و مستقل شدن طبقات شهری از نظام حاکمیت پدیدار شده است و به‌ویژه در شهر غربی اصناف مستقل از حکومت شکل‌گرفته است که اشرف و دیگران معتقدند این موضوع در ایران شکل نگرفت. دوم اینکه شهر شرقی، شهرِ حاکم حاضر است. در شهر غربی، فئودال غرب در بیرون از شهر در زمین‌های خودش در حال زندگی است و با رعایای خود تعامل دارد درحالی‌که در شهرنشینی شرقی زمین‌دار (ارباب) در مرکز شهر قرار دارد و این مسأله پراهمیتی بوده است که بعدها در سده نوزدهم و طی تحولاتی که شکل گرفت آثار خود را نشان می‌دهد و این نکته بسیار مهم در آثار دکتر اشرف در مطالعات شهری است».

دکتر ابوالفضل دلاوری سخنران بعدی عنوان بحث خود را به «بارقه‌های جامعه‌شناسی تاریخی بومی در نخستین آثار دکتر احمد اشرف» اختصاص داد و بر روی کارهای پنج سال اول دکتر اشرف متمرکز شد و در ادامه گفت: «آثار مدنظر از سال‌های 1346 الی 1351 را در برمی‌گیرد؛ زیرا که معتقدم منش و شخصیت علمی پژوهنده در همین چند سال اول شکل می‌گیرد. در این کارها تلاش‌ها و دستاوردهای پیش‌گامانه و راه‌گشایانه مشهود است. به نظر من ردپای نوآوری علوم اجتماعی در مرزهای جامعه‌شناسی را می‌توان در آن سال‌ها دید که اگر این تلاش‌ها بسط پیدا می‌کرد می‌توانست در مرزهای علوم اجتماعی حرف‌هایی برای گفتن داشته باشد».

ایشان در سخنان خود بومی‌گرایی را این‌طور تشريح نمود: «بومی یعنی زیست‌جهان آقای اشرف که در آثارش منعکس می‌شود. بومی یعنی روح ایرانی در آثار اشرف، بومی یعنی مسأله این جامعه و مردم در آثار او و من به استناد این ویژگی‌ها می‌گویم بارقه‌های جامعه‌شناسی بومی منطبق با روح فرهیختگان ایرانی است و جامعه‌شناس ما باید با مسأله به‌صورت تجربه زیسته درگیر شود که این در آثار دکتر اشرف از آغاز تاکنون نمایان است».

عنوان هشتمین سخنرانی همایش «رویکرد ساختاری و فرهنگی احمد اشرف در جامعه‌شناسی تاریخ ایران» بود. دکتر ناصر صدقی  در ابتدای سخنان خود، نکته قابل‌توجه در آثار دکتر اشرف پس از نیم‌قرن تلاش را غیر ایدئولوژیک بودن و تاریخ‌گرا بودن جامعه‌شناسی ایشان دانست و افزود: «ایشان یک مسأله را تبدیل به جامعه‌شناسی خود می‌کند و آن مسأله توسعه است. آقای اشرف توسعه را به‌عنوان یک امر تاریخی نگاه و شروع به مطالعه تاریخ ایران می‌کند. از این منظر بخش اول پژوهش‌های ایشان بیشتر با محوریت مسأله اقتصاد، طبقات اجتماعی، شیوه‌های تولید و بحث نظامات اجتماعی در طول تاریخ ایران و علت‌شناسی موانع تاریخی توسعه یا تحقق سرمایه‌داری در ایران است».

او ادامه داد: «بخش دوم رویکرد تحقیقات دکتر اشرف را می‌توان از منظر فرهنگی و اجتماعی نگاه کرد که شاید بتوان علت آن را در انقلاب و تحولات ناشی از آن جستجو کرد. پس از انقلاب و از دهه‌های 60 تا پایان دهه 90 بود که رویکرد فرهنگی در جامعه‌شناسی تاریخی ایشان خیلی غالب‌تر شده است و دکتر اشرف از جامعه‌شناسی نخستین فاصله گرفته و به مسائل هویت ایرانی و ناسیونالیسم می‌پردازد».

وي در پايان اظهار داشت: «من معتقدم دکتر اشرف چه در دوران قبل از انقلاب و چه در دوران بعد از انقلاب مسيرهاي بديع در حوزه جامعه‌شناسي تاريخي ايران گشوده است اما جامعه‌شناسي تاريخي ايران همچنان مورد بازخواني و نقد قرار نگرفته است».

سخنران بعدی همايش دکتر تقی آزاد ارمکی سخنان خود را با عنوان «الزام‌های بینشی و روشی پژوهش در جامعه‌شناسی تاریخی» آغاز و در ابتدای سخنان خود، دکتر اشرف را یک جامعه‌شناس اصیل اما ناتمام قلمداد کرد و گفت:‌«پروژه اساسی دکتر اشرف در باب فهم جامعه ایران فی‌الواقع مسأله اصلی و بنیادینی است که از سوی دکتر اشرف مطرح و در کتاب موانع تاریخی سرمایه‌داری در ایران این سؤال هم پیگیری می‌شود و بعد هم فراموش می‌شود. دکتر اشرف توانسته یک سنت جامعه‌شناسی را در ایران طراحی کند که این جامعه‌شناسی از جامعه‌شناسی دکتر صدیقی فاصله می‌گیرد و متفاوت از کارهای جامعه‌شناسی تاریخی است که بعدها در ایران شکل گرفت».

ایشان پرسش دکتر اشرف را پرسش جهانی جامعه‌شناسی دانستند و آن پرسش این بود که چرا سرمایه‌داری در غرب شکل گرفت ولی در ایران شکل نگرفت و عوامل و موانع توسعه چه بوده است؟

او در ادامه افزود: «دکتر اشرف به‌غیراز ساحت نظری به لحاظ روش‌شناسی هم به نظرم جای مهمی قرارگرفته است که به نظرم غربت جامعه‌شناسی ایران است. جامعه‌شناسی ایرانی با یک مطالعات اسنادی و نه‌چندان با سازمان‌بندی قوی شروع می‌شود. در اینجاست که در این مطالعات اسنادی جامعه‌شناسی تاریخی اشرف ظهور می‌کند و همین یک کتاب برای معرفی ایشان به‌عنوان جامعه‌شناس اصیل کفایت می‌کند. در آنجا وقتی روش‌شناسی دکتر اشرف را نگاه می‌کنیم خیلی متفاوت از کارهای انجام‌شده در ایران است. کار ایشان درخشان و ارزشمند است و اینجاست که به‌عنوان جامعه‌شناسی اصیل ظهور می‌کند و یک سنخ‌شناسی تفصیلی از منابع ممکن می‌کند و از میان آن‌ها منابع مورد وثوق و داده‌های معتبر برای پاسخ به این‌که چرا و چگونه سرمایه‌داری در عصر قاجار متولد نمی‌شود و یا دچار کجی می‌شود را از دل تاریخ استخراج می‌کند».

در قسمت پایانی اين همایش، میهمان ویژه همايش دکتر احمد اشرف که هم‌اکنون در امریکا زندگی می‌کند به بیان نظرات خود پرداخت. ایشان ضمن عرض سلام خدمت حاضران در همایش، سخنان ابتدایی خود را این‌گونه آغاز نمود: «در 55 سال پیش  در حوزه جامعه‌شناسی تاریخی و تطبیقی ایران با مقاله نظام فئودالی یا نظام آسیایی که در مجله جهان نو منتشر شد، این ویژگی‌های تاریخی را با الهام از ترکیبی از نظریه‌های سه تن از بنیان‌گذاران جامعه‌شناسی (مارکس، وبر، ابن خلدون) به‌صورت مفهوم تازه‌ای معرفی کردم که اسمش را نظام شه‌ـ‌پدری آسیایی گذاشتم».

ایشان در ادامه به تشريح ویژگی‌های نظام شه‌ـ‌پدری پرداخت و گفت: «بر اساس نظریه مارکس این نظریه از ماکیاولی نشئت‌ گرفته بود که شهریار یا پادشاه برای اداره امور مالی و نظامی حکومت خود تنها دو راه پیش رو دارد. یکی اینکه از نوکران شخصي خودش برای حکومت استفاده کند و یا اینکه به همان نظام شه‌ـ‌پدری منجر می‌شد و دیگر اینکه حکومت خود را به‌وسیله گروهی از اشراف و نجبا سامان بدهد که به همان نظام فئودالی منجر می‌گردید. نمونه دیگر از این حکومت فئودالی در دوران پیش از اسلام و در دوره‌ای طولانی، در دستگاه پارتیان به وقوع پیوسته است که بعدها در شاهنامه با نام ملوک‌الطوایفی آمده است که نیاز به تحقیق توسط متخصصان تاريخي اين دوره را دارد».

دکتر اشرف در بخش دیگری از سخنان خود پيرامون نقش عصبيت در ايلات کوچنده و نظريه ابن خلدون گفت: «مطلب دیگر این است که چگونه نقش عصبیت ایلات کوچنده در نظر ابن خلدون را در ویژگی‌های تاریخی ایران یعنی همان نظام شه‌ـ‌پدری آسیایی ادغام کنیم. اگر قدرت و اهمیت ایلات کوچ‌رو را در تاریخ ایران در نظر بیاوریم متوجه می‌شویم که ابعاد اساسی جامعه ایرانی به اجتماعات شهری و روستایی محدود نبود و همواره جنبه سومی هم حضور داشته است که آن اجتماعات ایلی بوده‌اند. به نظر ابن خلدون ایلات جنبه عصبیت خود را حفظ کرده و بر شهرنشینان تن‌پرور غلبه و بر آنان حکومت می‌کنند. در تاريخ ايران این‌گونه ايلغارهاي خارجي بارها تجربه‌ شده‌اند اما مطلبي که ابن خلدون در نظر نگرفته بود اين است که اگر ايلاتي که به ايران حمله می‌کنند همچنان شيوه کوچ‌روي خود را ادامه دهند به عصبيت آن‌ها خدشه‌ای وارد نمی‌شود و بخش مهمي از حکومت را براي خود حفظ می‌کردند».

ايشان در ادامه با بحث درباره کتاب هويت ايراني اضافه کرد: «کتاب هویت ایرانی درواقع به دلایلی مثل ترجمه و تدوين، کل نظرات مرا نشان نمی‌دهد. حرف اساسی من این بود که اولاً يک معیاری گذاشته بودم برای نظریاتی که درباره هویت ایرانی مطرح می‌شود تا بفهميم و بگوييم که این نظریه چيست و آن یک خط معيار است و آن یک خط، سابقه تاریخی ملت را به چه دورانی می‌رساند؟».

وي در ادامه گفت: «در برابر این سؤال دو پاسخ داده می‌شود. نظر اول اینکه این سابقه تاریخی هر ملتی به زمان‌های بسیار دور می‌رسد که اگر کسی طبق این نظریه پاسخ بدهد به آن ناسیونالیسم می‌گوییم که در مورد ایران من نام آن را ناسیونالیسم رمانتیک افراطی هخامنش می‌گذارم. نظر دوم مخالف نظريه اول است و در دوران جدید در علوم اجتماعی و انسان جدید مطرح‌شده و سابقه پیدایش ملت را در همان قرن هجده، نوزدهم و بيستم می‌داند. این دو نظریه شایع درباره هويت است و هستند کسانی که راجع به هویت حرف می‌زنند و پيرو يکي از اين دو نظريه هستند که هرکدام از این دو نظريه داراي یک جنبه درست و يک جنبه نادرست است. درباره نظریه اول جنبه درست آن سابقه تاریخی است اما اینکه بگوییم اسمش ملت است اینجا محل بحث است. به همین خاطر من براي حل اين مسأله یک نظر سوم ارائه دادم و اصلش تمایز نهادن میان هویت ایرانی و هویت ملی ايرانی است. که هویت ايرانی از دوران باستان وجود داشته و سابقه طولاني دارد و این موضوع در سند و قباله هويت ما يعني در شاهنامه آمده است و هویت ملی ایرانی در دوره جدید تأسیس‌شده است. زیرا هویت ملی زمانی به وجود می‌آید که دولت ملی به وجود آمده است».

دکتر احمد اشرف در پايان سخنان خود از همه دست‌اندرکاران، سخنرانان، انجمن جامعه‌شناسی ایران و گروه جامعه‌شناسی ایران تشکر و قدردانی نمود. لازم به یادآوری است که فایل صوتی و تصویری همایش در صفحه اینستاگرام گروه جامعه‌شناسی ایران (iran.sociology) آمده است.

 


* تهیه و تنظیم گزارش