سمینار «خرد دانشگاهی و آیندۀ جامعۀ ایران»، روز سهشنبه، ۲۶ دیماه 1396 در مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور برگزار شد. سخنرانان این سمینار که با همت میز مطالعات اجتماعی علم، فناوری و نوآوری و با همکاری انجمن جامعه شناسی ایران برگزار شد، سیدمحمود نجاتی حسینی، رحیم محمدی، اسماعیل خلیلی، غلامرضا ذاکرصالحی، علی نجات غلامی و نعمتالله فاضلی و محمد امین قانعی راد بودند.
در ابتدای سمینار، اسماعیل خلیلی، مدیر گروه جامعه شناسی معرفت انجمن جامعه شناسی، به ایضاح عنوان سمینار پرداخت. خلیلی با مروری تاریخی بر تداوم جامعۀ ایرانی به موازات تحولات ادبی، پرسش کرد: «آن خردی که ما را در طول تاریخ تداوم داده، چه بوده است؟ و در شرایط کنونی چطور میتوانیم امکانی برای بقا بیابیم؟» خلیلی توضیح داد چون محل خردورزی غالبا «دانشگاه» معرفی میشود، این سمینار بر این است تا بررسی کند آیا آن خردی که لازمۀ بقا و تداوم جامعۀ ایران است، در دانشگاه وجود دارد؟ یا اگر موجود نیست، برای آفرینش آن، چه باید کرد؟
دکتر قانعیراد نیز پیشفرض سمینار را «حضور در دورۀ بیخردی» و «خشک شدن منابع خردورزی» عنوان کرد.
با چنین پرسشها و پیشفرضهایی و تحت عنوان «خرد دانشگاهی و آیندۀ جامعۀ ایران» سخنرانی اول با صحبتهای سیدمحمود نجاتی حسینی آغاز شد.
نجاتی حسینی: اندیشۀ ترجمهای و فقدان جسارت اندیشیدن
سید محمود نجاتی حسینی که طبق چارت سمینار قرار بود از «پارادوکس ایدۀ دانشگاه؛ پروبلماتیک خردورزی در دانشگاههای ایران» بگوید؛ طرح بحثش را به صورتی مبناییتر از آنچه خلیلی تشریح کرده بود، آغاز کرد. نجاتی با پرسشهایی نظیر «خردورزی به چه معناست؟»، «ما از چه دانشگاهی انتظار خردورزی داریم؟» و «توقع ما این است که دانشگاه، خردورزیهای دیگران را خردورزی کند یا خردورزی بومی کند؟» آغازِ سخن کرد.
از نظر نجاتی ما در تعریف و تعبیر از مفاهیم، دچار آنارشی هستیم؛ با این توضیح، منظور خود از «خردورزی» را اینطور شرح داد: «توانش ذهن و عقل برای شناخت انسان و جهان جهت تدبیر زیست فردی و جمعی». نجاتی حسینی با پرسش از اینکه «این نوع خردورزی را از کدام نهاد باید انتظار داشت؟»، بیان داشت: «انسان و ذهن ایرانی که تغییری نکرده است، فقدان خردورزی ناشی از ایرادی است که در دانشگاه وجود دارد». نجاتی، این فقدان خردورزی را با «ترجمهای بودن اندیشه» در ایران توضیح داد.
با این مقدمات، نجاتی درخصوص شکل نگرفتن دانشگاه به عنوان محل خردورزی اظهار داشت: «ما ایدۀ درستی از دانشگاه نداریم». در کنارِ نداشتن ایدۀ روشن از دانشگاه، مانع دوم خردورزی از نظر نجاتی، «مداخلۀ سیاست و دین» در امر دانشگاه به طور خاص و امر اندیشه در صورت کلی آن است.
راهحلهای نجاتی برای برونشد از این وضعیت، فردی و به بیان دکتر قانعیراد «فاقد دلالتهای سیاستگذارانه» بود؛ نجاتی به تاسی از کانت بر «شجاعت و جسارت دانستن» تاکید کرد. همچنین خردورزی در دانشگاه را موکول به اعتقادِ دانشگاهیان به علم و انتقاد از هر گونه غیرعلم و شبهعلم دانست.
محمدی: پایان دورۀ وحدت روشنفکری و دانشگاه در ایران
رحیم محمدی سخنران دوم بود که از «پایان دورۀ همسانی روشنفکری و دانشگاه در ایران؛ بحثی در آغاز دوبارۀ دانشگاه در دورۀ پساانقلاب» گفت. محمدی که طرح بحثش نزدیک به سخنرانی ۲۴ دیماه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بود، قائل به دو نوع تاریخ و آغاز برای دانشگاه در ایران بود: تاریخ تقویمی و تاریخ واقعی. تاریخ تقویمی را با چهار رخدادِ «تاسیس دارلفنون»، «تاسیس مدارس عالی زمان مظفرالدینشاه»، «تاسیس دانشگاه تهران» و «تاسیس فرهنگستانهای علوم» توضیح داد و تاریخ واقعی را گویا خودآگاهی دانشگاه نسبت خود میدانست؛ چراکه در توضیح آن به رویدادهایی اشاره داشت که طی آنها دانشگاه به ماهیت اساسی و رسالت اصلی خود آگاه میشود و در صدد تحقق آن برمیآید.
ایدۀ محوری محمدی در این سخنرانی، تمایز ماهوی میان دانشگاه و روشنفکری بود که از ابتدای تاسیس دانشگاه در ایران این دو، یکی انگاشته میشدند. محمدی ضمن برشمردن تفاوتهای روشنفکری و دانشگاه، تصریح کرد اکنون در دورهای به سر میبریم که دانشگاه متوجه تفاوتها شده است و این تمایزت را تعریف میکند. این تمایزات در قالب چهار محور توضیح داده شد:
از نظر محمدی، دانشگاه اکنون در دورۀ پریشانحالی به سر میبرد و آشفتگیها و آشفتهنویسیها، نشانۀ گام نهادن در راهی تازه است.
خلیلی: فقدان فاهمه در درک وضعیت خود و واکنشی بودن در نسبت با جهان
اسماعیل خلیلی که «واقعیت دانشگاه و مسئلۀ خرد» را تبیین میکرد؛ روایت تاریخی خود از نضج خرد در ایران را به موازات تحولات عمده در سبکهای ادبی توضیح داد. در روایت خلیلی دو اتفاق عمده یعنی ورود اعراب به ایران و حملۀ مغول، به ترتیب از طریق سبک خراسانی و سبک عراقی، آسیبزدایی شدهاند و خردورزی یا آنچه خلیلی «تداوم» میخواند را برای جامعۀ ایران ممکن کرده بود.
خلیلی توضیح داد «نه تنها هر جنبش فکری با یک جنبش اجتماعی همراه است، آنطور که استاد قانعیراد معتقد است؛ بلکه هر تحولی با یک جنبش ادبی نیز پیوند دارد». از نظر خلیلی فاهمه در ایران وجود ندارد و ما به جای کنش، به واکنش نسبت به هستی دچار هستیم. خلیلی، دو ویژگی فاهمه را «مشخص شدن نسبت اندیشنده با ۱٫زمان و ۲٫مکان» دانست؛ که چنین نسبتی را ما از دست دادهایم. پرواضح است که وی در راهحلش برای سامانیافتگی دوباره، گوشهچشمی به تحولات ادبی داشته باشد؛ پس، دعوت به بازگشت به ادبیات و یافتنِ چشمانداز از منابع فارسی کرد. به زعم خلیلی ما اکنون در بیسبکی و نابسامانی به سر میبریم.
ذاکرصالحی: شناخت «دانشگاهی که بود» جهت فهم «دانشگاهی که هست»
غلامرضا ذاکرصالحی از «دانشگاهی که بود…» گفت. منظور وی از این عنوان، دانشگاه، آنطور که در غرب اتفاق افتاده، بود. استدلال ذاکرصالحی برای برگزیدن چنین عنوانی، این بود که با فهم آنچه که بود، نسبت آنچه داریم را با ایدۀ اصلی دانشگاه پیدا خواهیم کرد. بنابراین، ذاکرصالحی «دانشگاهی که بود» را شرح داد و فهم «دانشگاهی که هست» را به عهدۀ حاضرین گذاشت.
ذاکرصالحی با مرور تاریخی شکلگیری ایدۀ دانشگاه در جهان آغاز کرد و ضمن این تشریح، ویژگیهای اصلی دانشگاه را برشمرد. وی توضیح داد که دانشگاه چگونه برای زنده ماندن و تداوم؛ از کلیسا جدا شد، گاهی به کلیسا باج داد و چگونه حتی در اشکال هومبولتی آن، با مسائل عملی درگیر بوده است.
ویژگیهای اصلی دانشگاه که ذات دانشگاه را نمایندگی میکنند، از نظر ذاکرصالحی شامل موارد ذیل میشدند:
ذاکرصالحی این ویژگیها را در خلال روایت تاریخی خود از شکلگیری و تثبیت ایدۀ دانشگاه در غرب توضیح میداد.
نجات غلامی: هندسۀ کمال اشیاء و عددی شدن حقیقت
علی نجات غلامی «ایدۀ دانشگاه ایرانی در کمال هندسۀ اشیاء» را تشریح کرد. نجات غلامی از طریق ابرروایتی فلسفی، سعی داشت ایدۀ دانشگاه ایرانی را آنطور که اتفاق افتاده است، شرح دهد. نجات غلامی با وامگیری از «نظم اشیاء»ِ فوکو، ایدۀ اصلی خود را «کمال هندسی اشیاء» خواند. استدلال غلامی برای چنین برساختی، این بود که «نظم»، مستلزم «کمال»ای است که باید در ذهن نظمدهنده وجود داشته باشد: پس، پیش از نظم اشیا باید از کمال آن صحبت کرد.
از نظر نجات غلامی کمال هندسی اشیاء در ایران، کمیگرایی است. نجات غلامی با عباراتی نظیر «عددی شدن حقیقت»، «از بین رفتن وجه اگزیستانسیال» و «اندازه؛ به عنوان تنها معیار عینی بودن علم» این کمیگرایی را توضیح داد.
فاضلی: بازگشت «انسان» به دانشگاه
نعمتالله فاضلی به عنوان آخرین سخنران این سمینار از «آموزش؛ مسئلۀ امروز دانشگاه ایران» گفت. فاضلی با انتقاد از سیطرۀ گفتمان پژوهشمحوری، آغاز کرد و آموزش به عنوان رسالت اصلی دانشگاه را یادآوری کرد. فاضلی با تاکید بر اینکه «دانشگاه نه جای پژوهش، نه تولید علم و تربیت نابغه است»، از به محاق رفتن انسان و امر انسانی در دانشگاه ایرانی گفت.
اشارۀ فاضلی به جنبش دانشجویی هم در خور توجه بود، وقتی این نقد را مطرح کرد که «جنبشهای دانشجویی، هیچکدام جنبش یادگیری نیستند». از نظر فاضلی این ضعف و آسیبی جدی است که به دانشگاه وارد شده است که مطالبات آن از ذات اصلی آن که آموزش، یاددهی و یادگیری است، فاصله دارد.
فاضلی تجربۀ یادگیری را همچون تجربۀ ایمان، تجربهای گرم خواند و فقدان این تجربه در دانشگاه را ناشی از موانع ذهنیای دانست که به صورت گفتمان تولید و بازتولید میشوند. از جملۀ این گفتمانها که به مسئلۀ آموزش صدمه زده است، «پژوهشمحوری»، «تجاریسازی» و «بازارمحوری» دانشگاه هستند.
راهحلی که فاضلی به طور ضمنی بر آن مصر بود، بازگرداندن «انسان» به دانشگاه بود؛ تا این انسان با پیوند برقرار کردن بین ساحت وجودی و ساحات تاریخی، امر خردورزی در دانشگاه را ممکن و میسر کند.
بحثی پیرامون سمینار «خرد دانشگاهی و آیندۀ جامعۀ ایران»
در حاشیۀ سخنرانیهای سمینار خرد دانشگاهی و آیندۀ جامعۀ ایران، دو بحث انضمامی نیز درگرفت. بحث اول در حاشیۀ سخنرانی رحیم محمدی و پیرامون پایان یافتن یا پایان نیافتن عصر روشنفکری بود که تنقیح دکتر قانعیراد مبنی بر «تغییر پارادایم روشنفکری» (و شروع نوعی روشنفکری از سوی عالمان علوم انسانی اما بیرون از دانشگاه)، به طور نسبی مورد قبول واقع شد. بحث دوم نیز درخصوص نقد سیطرۀ گفتمان مهندسانه بر کشور شکل گرفت. این بحث، مدافعی از مهندسی عمران داشت که نقد رویکرد مهندسی را تخطئۀ حرفۀ مهندسی تلقی میکرد. با توضیح دکتر محمدی مبنی بر لزوم تفکیک میان دو ساحت این بحث، این مبحث پایان یافت.
سمینار «خرد دانشگاهی و آیندۀ جامعۀ ایران» که قرار بود ساعت ۲۰ روز بیستوششم دیماه به پایان برسد، در حالی تا ۲۱:۳۰ ادامه داشت که حاضرین در نشست، پرانرژیتر از شروعِ سمینار، مناظرۀ جمعی و نوعی تجربۀ دانشگاهی گرم (آنطور که فاضلی توضیح داده بود) را از سر میگذراندند.
تجربۀ گفتوگوی جمعی، مانع از این شد که دو سخنران حاضر در نشست یعنی دکتر محمدامین قانعیراد با عنوان «دانشگاه و تولید خرد فرهنگی» و مصطفی مهرآیین با عنوان «خرد دانشگاهی و نادیده انگاشتن جامعه» به ایراد سخنرانیهای از پیش تعیینشدۀ خود بپردازند. با این حال و به رغم غیبت پنج سخنران دیگر، سمینار خرد دانشگاهی و آیندۀ جامعۀ ایران، نمونهای موفق از برگزاری سمینار در علوم انسانی و اجتماعی محسوب میشود؛ از انتخاب عنوانِ حسابشده تا ماهیت گفتوگویی جلسه و همچنین وفاداری شش ساعته به مضمون اصلی نشست از سوی حاضرین، را میتوان تلاشهایی جهت خردورزی دید و ارزیابی کرد.
منبع گزارش: بردار