مقدمه

سيامك زندرضوي (عضو هيئت مديره و مدير دفاتر انجمن جامعه شناسي ايران)

در اواخر هفته چهارم زلزله، پانزدهم آذرماه 1396، تیمی از مدیران دفاتر انجمن جامعه شناسی ایران روانه مناطق زلزله زده سرپل ذهاب و ثلاث باباجانی شدند تا بتواند از نزدیک روند اسکان اضطراری زلزله زدگان، نحوه امداد رسانی و پیامدهای آن را بررسی و پرسش های بیشتری را زمینه یابی کنند. این سفر برای اعضاء گروه سه روز و برای سرپرست آن شش روز به طول انجامید.

اعضاء گروه، با بازدید از مناطق روستایی و شهری به جمع آوری داده هایی ازطریق مشاهده، مصاحبه های انفرادی، جمعی و برگزاری گروه های متمرکز پرداختند. هدف مقدماتی زمینه یابی برای تاسیس دفتر انجمن جامعه شناسی ایران در منطقه بود که با آشنایی با چند فارغ التحصیل در مقطع دکتری وکارشناسی ارشد علاقه مند و فعال ساکن آنجا به نتیجه رسید و با تصویب هیئت مدیره دفتر انجمن در سرپل ذهاب تاسیس شد و این امیدواری وجود دارد تاسیس دفتر انجمن در سرپل ذهاب به مدیریت دکتر فاضل الیاسی حداقل دو پیامد خجسته داشته باشد.

  • اول) تسهیل بازدید های میدانی دوره ای توسط اعضاء علاقه مند انجمن ازسراسر کشور که یافته های خود را در قالب گزارشات کارشناسی، مقالات علمی منتشر کرده و فرایند های اجتماعی پس از زلزله را در طول زمان مستند و تحلیل نمایند.
  • دوم) امکان سنجی برگزاری و هدایت جلسات تسهیل گری برای گروه های ذینفع گوناگون حاضر در منطقه که به این وسیله نه تنها تجربیات زلزله کرمانشاه در میان آن گروه ها مستند گردد، بلکه با خرد جمعی راه حل های مناسب هر وضعیت فراهم شود و خیر همگانی امکان تحقق یابد.

با این امید که این سفر مقدمه ای باشد برا ی ورود همه جانبه جامعه شناسان به حوزه شناسایی و دیده بانی مسائل اجتماعی مدیریت بحران از بالا و پایبن به شکلی سامان یافته و هم افزا که می تواند به حضور موثر شهروندان آسیب دیده در فرایند برنامه ریزی، مدیریت، اجرا، ارزیابی و تقسیم منابع و منافع در شرایط بحران فعلی و بعدی یاری نماید و شهروندان را تواناتر از قبل گرداند.

در سفر اخیر، شرکت کنندگان بعد از بازدیدهای میدانی تجربه خود را در دانشگاه آزاد اسلامی و دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه رازی کرمانشاه با اعضاء هیئت علمی، دانشجویان و...به اشتراک گذاشتند. صدای کسانی را که در سه هفته اول در میدان واقعه حاضر بودند را شنیدند و به آنان گوش فرا دادند.

در ادامه به خلاصه ای از این مباحث اشاره می شود.

 احساس طرد شدگی اجتماعی در مناطق زلزله زده کرمانشاه

نازمحمد اونق (مديردفترانجمن جامعه شناسی ایران دربجنورد، خراسان شمالی)

برپایه ارزیابی سریع در بخشی ازمناطق روستایی، در فرصت محدود نتایج زیر حاصل شده است که نیازمند مطالعاتی عمیق است. احساس طرد شدگی و یا به عبارتی ترس از طرد و فراموش شدن در تعدادی از شهروندان توسط نهادهای رسمی و غیر رسمی ایران در روزهای آتی در میان شهروندان محسوس بود. طرد اجتماعی فرایندی است که در نتیجه آن افراد معین و گروه هایی از بطن جامعه از مشارکت و حضور فعال در عرصه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی محروم و به حاشیه رانده می شوند. طی مصاحبه های صورت گرفته این نکته آشکار شد که احساس طرد شدگی در مناطق زلزله زده، امر تازه ای نبوده و به خاطر درگیر بودن این منطقه در جنگ تحمیلی ایران و عراق و خرابی های حاصل از آن و همچنین مهاجرت های گسترده مردم و تجربه زندگی در اردوگاه های خارج از کشور ایران، این حس به درجه ای درونی شده است. در حال حاضر نیز به خاطر خرابی های گسترده ناشی از زلزله یکی از نگرانی های عمده اقشار مختلف این منطقه بویژه (افراد ناتوان، زنان سرپرست خانوار، افراد اجاره نشین و...) این است که در جریان سیاستگذاری های مختلف برای اسکان موقت و دائم مردم، بخش قابل ملاحظه ای از این جمعیت به فراموشی سپرده شوند. به طوری که طی مصاحبه های صورت گرفته آنان اذعان داشتند که در برنامه اسکان موقت و دائم، تاکنون هیچ تمهیدی برای افرادی که مستاجر بوده اند در نظر گرفته نشده است. طولانی مدت شدن این حس می تواند منجر به از هم گسیختگی فرد و جریان اصلی جامعه در روزهای آتی گردد و پیامدهایی مثل خودکشی را به بار آورد، به طوریکه تعداد 16 مورد اقدام به خودکشی تا تاریخ 18 آذرماه طبق اظهارات مطلعین محلی گزارش شده است.

یکی از موارد دیگر این است که برخی از اقدامات دستگاه های توزیع کننده خدمات در عمل، باعث تخریب سرمایه اجتماعی و بویژه اعتماد افقی موجود در بین مردم می گردد. به عنوان مثال، برخی نیروهای هلال احمر در شهر تازه آباد (ثلاث باباجانی) دفترچه های ارزاق ماهیانه مردم را به معتمد ان محلات و کمپ های داخل شهر سپرده بودند که این مساله باعث ایجاد بی اعتمادی و تنش بین مردم و معتمد محلات شده بود. بدین ترتیب نحوه توزیع خدمات باعث شده بود تا بسیاری از افراد ساکن در چادرها احساس کنند که آنها به فراموشی سپرده شده اند یا اینکه توسط برخی از افراد ساکن در منطقه حقوق شان معلق شده است.

در نتیجه نگرانی اصلی این است که احساس موجود از طرد شدگی در طول زمان می تواند مبدل به طرد خودخواسته گردد که می تواند باعث شود خود افراد به طور اختیاری به انزوا کشیده شوند و خود را از جریان اصلی جامعه دور نگه دارند یا کلا رابطه خود را با اجتماع قطع نمایند. لذا یکی از راهکارهای موجود برای رفع این مشکل اعتماد کردن به مردم و درگیر کردن خود مردم در جریان اقدامات مربوط به اسکان موقت و دائم و همچنین توزیع خدمات و استفاده از کارآفرینان حوزه کشاورزی برای درگیر کردن مردم در تولید مواد غذایی سالم مورد نیاز روزمره آنها است.

مشاهده زلزله کرمانشاه و و فرسودگی مشهود زنان طی 28 روز!!

مریم یارمحمد توسکی (مدیر دفتر انجمن جامعه شناسی ایران در اراک)

طی چهار روز مطالعه میدانی همراه با دیگر مدیران دفاترانجمن جامعه شناسی ایران، درس ها و جلوه های مختلفی از حیات و زیست انسان را دریافتم. در کنار خیلی از مسائل اجتماعی مهم و کاملا قابل مطالعه، فشار طاقت فرسای رخداد طبیعی زلزله را با تبعات و تکان های اجتماعی شدید بر وضعیت زنان مشاهده کردم. زنان به عنوان مدیران خانه و کاشانه را کاملا بی اختیار، مبهوت، منفعل و فرسوده همراه با سنگینی نقشهای متعدد مراقبتی، همسری، مادری و حمایتی زنان در شرایط چادر نشینی و اسکان اضطراری با چهره های خسته ، بی رمق و پریشان یافتم.

زنان باردار، زنان تازه زایمان کرده، زنان تیمار دار، زنان همراه با همسر در تحمل خسارات جانی و مالی، زنان مات شده با آینده نامعلوم، زنان بدون امکانات مالی و عاجز از تهیه یک خوراکی یا سرگرمی برای کودک خود، زنان چمباتمه زده زیر شیر آب برای شستن ظرفها و رخت و لباسها، زنان بی اختیار بر اشپزخانه خود و تهیه خوراک خانواده، زن های ناتوان در تامین بهداشت فردی خود و کودک خود، زنان نگران برای آموزش و تحصیل کودکان، زنان ناتوان در نظافت و پیرایش کاشانه خود، زنانی که به مشارکت طلبیده نمی شوند، زنانی که نظراتشان در رتق و فتق اداره زندگی پر مسئولیت شان بهایی ندارد ...

رابطه سه ضلع دولت و مردم و نهادهاي مدني درزلزله كرمانشاه

مجتبي تركاراني (مدیر دفتر انجمن جامعه شناسی ایران در خرم آباد)

رابطه بین سه ضلع «دولت ، نهادهای مدنی و مردم در مرحله امداد و کمک رسانی زلزله زدگان» در پایان هفته چهارم چگونه است؟ برای آنکه وضعیت را در مراحل اولیه پس از زلزله به طور موثری مدیریت نمود نیاز است که رابطه بین سه ضلع مثلث دولت، مردم و نهادهای مدنی متعادل و در جهت هم افزایی باشد. متاسفانه مشاهدات ویافته های ما نشان داد که رابطه بین این سه نهاد به دلایلی بهم خورده و ناکارآمد شده است.به این صورت که هریک از اضلاع این مثلث رابطه هم افزار و پایداری باهم نداشته بلکه به جای توانمندی در جهت وابسته کردن یک طرف و قوی کردن طرف مقابل عمل می کنند.

به عنوان مثال، دولت به نهادهای مردمی کمتر اعتماد و توجه دارد و جز در مواقع بحرانی آنها را به مشارکت نمی طلبد، حتی در رابطه دولت و نهادهای مدنی مکانیسم مشارکت آنها با یکدیگرروشن و مشخص نیست، چرا که ساختارهای بوروکراتیک دولتی کمتر به مشارکت نهادی توجه داشته ودولت کمتر مایل است آنها را در کارهای اصلی مداخله دهد. ازطرف دیگر دولت در مواقع بحران به خاطر نداشتن مدیریت بحران هماهنگ و یکپارچه، نداشتن واحدهای تخصصی و اموزش دیده کافی، در مقابل سیل تقاضاهای مردمی مستاصل و درمانده شده و زمان زیادی لازم است تا بتواند به کارکردهای عادی خود بازگردد. مردم محلی نیز به خاطر عدم انسجام وضعف نهادهای اجتماعی در مواقع بحران انسجام خود را از دست داده و کاملا به دولت وابسته می شوند. حتی دولت نسبت به حداقل مشارکت مردم محلی در مدیریت کمپ ها بی توجه است. چرا که مثلا نمایندگان کمپ های زلزله زدگان بیشتر به صورت آمرانه و از فرمانداری انتخاب می شود، بدون آنکه به نظرات مردم محلی توجه شود. دولت نیز در طول سالها رابطه وابستگی از بالا با پایین با مردم برقرار کرده است و این رابطه باعث انفعال شدید و وابسته شدن مردم شده است. تا جایی که مردم با گذشت یکماه از زلزله هنوز منتظر اقدامات دولت هستند و کمتر به صورت خودجوش گامی بر می دارند.

در ضلع دیگر ماجرا، نهادهای مدنی گرچه رابطه خوبی با مردم آسیب دیده دارند ولی به خاطر ضعف اطلاعات و نداشتن نگاه تخصصی وسیستمی، کم آشنایی با جامعه محلی و نبود توان مالی کافی نمی توانند در مدیریت بحران کاملا موثر باشند. این انجمن ها به جای توانمندی، نگاه خیریه ای و کمک رسانی به مردم آسیب دیده دارند، این نگاه گرچه در مراحل اولیه فاجعه موثر است، ولی در مراحل بعدی برای بازیابی نظم اجتماعی ناکارامد و آسیب زا است. در یک مدیریت بحران کارامد لازم است رابطه بین سه ضلع دولت و نهادهای مدنی و مردم محلی رابطه ای هم افزا و تقویت کننده طرفین باشد و هریک از اضلاع این مثلث بتوانند همدیگر را تقویت نموده و برآیند آنها در جهت موثر وهماهنگ عمل کردن مدیریت بحران می باشد امری که تمرین مداوم آن در شرایط عادی ودر همه جا امری ضروری است.

سومديريت در بحران زلزله

علیرضا قربانی (مدیر دفتر انجمن جامعه شناسی ایران در دانشگاه پیام نور مرکز گنبد کاووس)

در چهار روز اقامتم در کرمانشاه با این که اولین سفرم بود هرگز احساس غربت نکردم. واژه ها قاصرند در مقابل مهربانی، صبوری، مقاومت، سلحشوری و.... این مردم. مثل همیشه مردم ایران سنگ تمام گذاشته، سخاوتمندانه پای کار بودند در کنار خواهران و برادران کرمانشاهی شان. اما نکته قابل تامل این است شما صرفا با مشاهده پیرامون خود ناهماهنگی را با تمام وجود لمس میکنی! یک جا تراکم امکانات و خدمات و جای دیگر کمبود همان امکانات و خدمات!؟ بی سازمانی موج می زند، گویی داریم دور خودمان می چرخیم و برنامه مدون، سازمان یافته و زمان بندی شده برای ساختن آینده نداریم. مشارکت محلی ضعیف، استیصال و نگرانی از آینده، شغل، سرپناه دائمی، بازسازی شهرها و روستاها، دغدغه مهم مردم زلزله است. موازی کاری، وجود متولیان متعدد موجب شده است که نتوانیم از ظرفیت موجود بهینه استفاده نمائیم. با این که در این سه دهه تجربه زلزله منجیل، رودبار، بم و ... را داشتیم اما، گویی نقشی در کسب تجربه برای ما نداشته است. در این جا کلید واژه «سوء مدیریت» معنی پیدا می کند و با تمام وجود درکش میکنی ...

زلزله و شکاف در ساختارهای اجتماعی

عثمان محمودی (سیروان) – (مدیر دفتر انجمن جامعه­ شناسی ايران در سردشت)

قبل از واکاوی امر زلزله طبیعی، بررسی شکاف و گسل­های اجتماعی موجود در همه سطوح فردی، سازمانی و کلان امری ضروری است. به طوری که، قبل از اینکه زلزله کاملا طبیعی تلقی شود، امری اجتماعی و در واقع برساخت اجتماعی می­باشد. به این خاطر که، در جامعه ما در طول زمان­های مختلف شاهد بلایای طبیعی و مسائل اجتماعی متفاوتی بودیم و هستیم و این چرخه همچنان ادامه دارد و بعد از وقوع فاجعه، از کنترل و حل آن عاجز می­مانیم. باید از خود پرسید که عوامل مشترک و ریشه اصلی تکرار این حوادث و ابعاد آن چیست؟ چرا بعد از وقوع چندین زلزله بزرگ با خسارت­ های مالی و جانی فراوان در کشورهمچنان شاهد تکرار ابعاد این فاجعه هستیم؟ به نظر من باید به «پدیده زلزله» در ساختارهای اجتماعی و نهادهای رسمی توجه کرد. گسل­های فعال موجود در ساختارها، نهادها و دیگر سازمان­ها و ارگان­ها و همچنین در تمام اجزا و عناصر جامعه باید شناسایی وتا حد امکان ترمیم شوند، در غیر این صورت همچنان شاهد تکرار این فجایع و تراژدی­ ها خواهیم شد.

باید از خودمان بپرسیم، در نظام اجتماعی ما، آیا نحوه تعریف «سوژه» و نوع نگاه به آن به صورت «فرد» است یا «شهروند»؟ اگر به سوژه به عنوان «فرد» نگاه کنیم، پس جامعه در چارچوب «جمعیت» تعریف می ­شود، جمعیتی که به قول میشل فوکو به عنوان ابزار لازم جهت تحقق اهداف گفتمان مسلط به کار گرفته می­شود. اما اگر تعریف ما از سوژه «شهروند» باشد، آن وقت ضروری است که دو بعد اصلی آن که شامل «حقوق و مسؤولیت» است را مورد توجه قرار دهیم. در ساختارهای اجتماعی و دیگر نهادهای رسمی جامعه ما، متاسفانه رعایت حق و حقوق شهروندان از اولویت­های آنان نیست. لازم به ذکر است که این امر ریشه تاریخی دارد و اگر از دوران مدرن به تحلیل آن بپردازیم، متوجه خواهیم شد که در پروسه ورود مدرنیته در قالب مدرنیزاسیون و همچنین در پیاده کردن سیاست­های توسعه­ و نوسازی، شکست خورده­ایم. در واقع، ما فساد را مدرنیزه کردیم و نهادهای رسمی و ساختار بوروکراسی آن­ها را آلوده به ویروس فساد نمودیم. نهادهایی که با توجه به پیشینه تاریخی- فرهنگی متأثر از جامعه استبدادی، ایلی، عشیره­ ای و طایفه ­ای... آن­ها را در فرمت مدرن همراه با فساد چند لایه ­ای، به ابزاری جهت نابودی عزت و کرامت انسانی و حقوق آنان تبدیل نمودیم. به طور خلاصه، ساختار بوروکراسی و مدیریتی جامعه ما، مبتلا به فساد و ناکارآمدی است. حتی دیدگاه ما نسبت به مفهوم «شهر»، فیزیکی و تکنوکراتیک است، به طوری که «انسان» و «فرهنگ» را از مدیریت شهری حذف نموده­ایم و شهر همچنان در دست مهندسان است و فرهنگ، همچنان مهندسی می­شود...!!! در واقع، گسل­ های اجتماعی موجود در ساختارها و نهادهای مدیریتی جامعه ما به مراتب ویران­ کننده­ تر و پرهزینه ­تر از گسل­ های لایه ­های زمین می­ باشد. مادام تدبیری برای شناسایی و ترمیم این گسل­ های اجتماعی- فرهنگی نیندیشیم، همچنان باید شاهد تکرار فجایع و تراژدی­ های متفاوت در جامعه باشیم...

اما پس ­لرزه­ های اجتماعی:

  • بروز گسل و شکاف بین نهادهای رسمی با جامعه و انجمن­ های غیردولتی
  • ناکارآمد بودن نهادهای رسمی در مدیریت و کنترل بحران
  • شروع موج جدیدی از آسیب ­های روانی و اجتماعی در مناطق زلزله زده
  • هویت­ جویی و هویت­سازی از نوع کمک­ رسانی و انگیزه­ های متفاوت آن در قالب ساخت کانکس و ... و تلاش برای تغییر بافت اجتماعی و فرهنگی آن مناطق
  • بزرگ­تر شدن شکاف و گسل­ها بین «صدا و سیما»، «آموزش و پرورش» با جامعه
  • مهاجرت، مهاجرت معکوس
  • جایگاه و کارکرد انجمن­های تخصصی (مانند؛ جامعه­ شناسی) و همچنین جامعه­شناسان هنگام قبل، عین و بعد از وقوع فاجعه

بحران آفرینی در بحران

اهون سعیدی (عضو دفتر انجمن جامعه شناسي ايران در سردشت)

«بحران آفرینی در بحران» یا «فاجعه سازی در فاجعه» عنوانی است که بنده در مشاهدات این چند روزه در مناطق زلزله زده سرپل ذهاب، ثلاث باب جانی، ازگله و روستاهای اطراف برای ارائه بحث انتخاب نموده ام.

بد نیست سازمان نیافتگی این بحران را بی مدارا و کاملاً واقع گرایانه و فارغ از ژست های روشنفکرمآبانه مورد نقد قرار داد. در این حالت، زبان تند، دیگر، زبان تند نیست بلکه نوعی تمییز زبان منتقد از زبان مسئول و همچنین نقدی کاملا متناسب درخور مدیریت بحران، سازمانها و نهادهای رسمی است که در زلزله اخیر نه تنها عاملیت و فعل خود را از دست داده اند، بلکه خود منشا بحران آفرینی و آسیب زایی شده اند. مصداق بارز این امر را می توان در پوشش دروغین و اخلاق غیرحرفه ای رسانه های رسمی و همچنین ابراز نظر تقدیرگرایانه برخی از مسئولین جستجو کرد.

شاید اگر با اندکی مدارا و تسامح به این قضایا نظر بیاندازیم به این نکته اشاره کنیم که در هنگام بروز فاجعه در کشورهای دیگر نیز نسبتاً شاهد ازدست دادن کارایی و عاملیت نهادهای رسمی و دولتی باشیم اما به دلیل توسعه یافتگی اجتماعی از حیث رعایت اخلاق سازمانی، عبور از نگرش فنی و بوروکراتیک و رشد نگرش مردم مداری، مواجهه ای خلاقانه و فعال با موضوع را دارا می باشند.

مشاهدات و بازدید مناطق زلزله زده نگرانی های عمده ای را در تمام ابعاد فیزیکی، اجتماعی و روانی برجسته می سازد که حاکی از سازمان نیافتگی کنترل بحران و فاصله نهادهای اجتماعی و مردم از سازمان ها و نهادهای رسمی می باشد که علی الخصوص با توجه به بافت خاص اجتماعی و فرهنگی مناطق کردنشین باعث بوجود آمدن نگرانی های فزاینده ای در این مورد شده است.

بدون شک این فاجعه را می توان نقطه عطفی برای واکاوی ذهن کردی برشمرد، ذهنی که نگران ورود ذهن دیگری با انواع روش های مختلف هویت زدایی و سواستفاده گرایانه (مهر و موم کردن کانکس ها، چادرها و سبدهای کالایی) است. ذهنی که در واقع باید احیا گردد و فعالانه از درون به برخاست های اجتماعی قوت بخشد، اکنون باید مهمانی انگاره های فرهنگی دیگری را بپذیرد. درچنین شرایطی نظام معرفتی مخدوش شده ومدیریت عقلانی- اجتماعی و به تبع آن سرمایه های اجتماعی قدرت بازتوانی اجتماعی و روانی خود را به درجه ای از دست می دهند.

اما در جریان این هرج و مرج ها و بی سامانی که سعی دارند نظام اجتماعی را در هم شکنند، باید خاطرنشان ساخت که گزاره ساختمند شدن اجتماعی به قوت خود باقی است و در معادله ای دوجانبه با ویرانگی اجتماعی رابطه ای دیالکتیکی دارد. مفهوم ساختمند شدن اجتماعی اگر به درستی آموزش داده شود و در قالب جامعه شبکه ای به مفهوم کاستلزی آن، قرارگیرد، می تواند رهایی بخش پس لرزه های چنین فجایعی باشد و به خودآگاهی اجتماعی منجر شود و در نقطه مقابل مفهوم ویرانگی قرارگیرد. به عبارتی، نقطه عطفی برای برخاستن از ویرانگی. آنچه که والتر بنیامین در نظریه نگریستن به ویرانی و بعداز ایشان، تئودور آدورنو در«تاریخ طبیعی زوال» به آن اشاره دارند که در ابتدا ویرانگی، احساس حقارت بشری را برمی انگیزاند اما خودآگاهی (در اینجا ساختمند شدن) به نفی این احساس حقارت می پردازد.

بازسازی اجتماعی و مؤلفه‌های تأثیرگذار

فریبرز محمدی( عضو انجمن جامعه شناسی ایران)

هرکه ناموخت از گذشت روزگار                    نیز ناموزد ز هیچ آموزگار / رودکی

بازسازی اجتماعی، مدافع طرز فکری است که اشخاص را برای حل مشکلات اجتماعی با هدف ساختن زندگی بهتر، به بازسازی اندیشه‌ها و ارزش‌های فرهنگی و ساختار اجتماعی تشویق می‌کند. همچنین سعی دارد از تسهیل‌ گران اجتماعی برای ایجاد جامعه‌ای نو استفاده کند. یکی از وظایف تسهیل گران آن است که تشخیص بحران‌های جامعه‌ جدید را تسهیل کنند و مسائل اجتماعی عمده را که در ایجاد بحران‌های فرهنگی سهیم‌اند، شناسایی کرده، مهارت‌ها و نگرش‌هایی را که این مسائل را حل می‌کنند؛ به وجود آورند .

یک شهر و روستا ترکیبی از ساختار فیزیکی و ساختار اجتماعی و فرهنگی است. وجود ساختار اجتماعی و فرهنگی در این جوامع ارتباطات را سامان می‌دهد و هویت واقعی یک اجتماع را به وجود می‌آورد. مشکل شهرک‌های اردوگاهی جدید شکل‌گیری مصنوعی ساختار فیزیکی و فقدان وجود ساختار اجتماعی و فرهنگی متناسب است که این فقدان مانع به‌وجود آمدن محیطی مناسب برای زندگی یا مشارکت فعالانه می‌شود. با توجه به تجربه زیسته اینجانب در دو منطقه زلزله زده بم در سال 1382 و حضور مداخله گرانه در سه مرحله؛ روز دوم، هفته دوم و هفته چهارم بعد از وقوع فاجعه زلزله غرب کشور(21 آبان 1396) در شهرستان سرپل ذهاب و روستاهای تابعه و همچنین شناخت قبلی نسبت به منطقه به ‌واسطه اینکه اهل یکی از شهرهای زلزله زده همجوار هستم، دریافتم جایگاه «جامعه شناسی فاجعه» بسیار کمرنگ است. در پاسخ به این سوال که دانش جامعه‌شناسی چه زمانی می‌بایست به عرصه ورود کرده تا بتواند به بازسازی اجتماعی و برگرداندن اجتماعات مردمی آسیب دیده از فاجعه زلزله به شرایط عادی زندگی کمک کند؟ به نظر می‌رسد مناسب‌ترین زمان برای مداخله جامعه‌شناسی در حل بحران ازحوالی هفته چهارم به بعد می‌باشد چون نیازهای اولیه و نجات به پایان رسیده و آوار برداری آغاز شده است و فوریت ها دیگر به حالت ضرورت‌ ثانویه درآمده است. ما در اینجا وارد فاز دوم مرحله اسکان موقت می‌شویم و از اینجا به بعد است که مسائل و مشکلات اقشار فقیر ترمردم نمود عینی می یابد.

 مردم نیاز به غذای گرمی که خود آماده کرده اند، استحمام، سرویس بهداشتی، فعالیت بازار جهت خرید مایحتاج، مدرسه و آموزش، درمان، نشاط و سرگرمی و در نهایت کار و اشتغال جهت تأمین منابع مادی دارند. با توجه به مصاحبه‌ها و گفته‌های همدلانه شهروندان آسیب دیده می‌توان به مواردی تأثیرگذار در امر بازسازی و بازتوانی اجتماعی مناطق زلزله زده غرب کشور در ذیل اشاره نمود؛

  • ترس از رها شدن؛ فراموشی فاجعه در ذهن مردم و سیاستمداران
  • بحران بیکاری و تنگنا در اقتصاد معیشتی؛ باتوجه به اینکه بیشتر افراد ساکن مناطق زلزله زده از دهک پایین درآمدی و آسیب‌پذیر هستند و به کارهایی مثل، کارگری فصلی، کوله بری، کار در مزارع کشاورزی، دامپروری، باربری و مغازه‌داری و کارگاه‌های خانگی و... مشغول بوده‌اند، تهی از نقدینگی و منابع مالی جهت امرار معاش روزمره هستند و پس‌اندازی هم ندارند که بتوانند حداقل تا چند ماه دوام بیاورند. زلزله قطعا مصیبتی بزرگ است؛ اما مصیبتی بالاتر از فقر و بیکاری پس از زلزله وجود ندارد.
  • از بین رفتن حریم شخصی به خاطر فاصله کم محل‌های اسکان اعم از چادر و کانکس؛ به طوری که کوچکترین صدا و بگو مگو خانوادگی را همسایه ها می فهمند حتی شب هنگام که چراغ داخل چادرها روشن است به راحتی هر گونه حرکت شما قابل مشاهده است.
  • بروز اختلالات روحی و روانی، ترس، نا امیدی و خشم به خصوص در بین زنان و کودکان؛ به طوری که طی چند هفته گذشته چندین اقدام به خودکشی که بعضی از آنها منجر به مرگ هم شد را در بین افراد آسیب دیده زلزله غرب کشور داشتیم
  • ترس از طولانی شدن دوره بازسازی و کیفیت بازسازی و ماندن در همین شرایط اسکان موقت

اینها مواردی از صدها مسئله و موانع بر سر راه برگرداندن مردم به شرایط زندگی عادی و بازسازی اجتماعی مناطق زلزله زده غرب کشور هستند که اگر به روش علمی و دقیق با درس گرفتن و تجربه از زلزله بم و رودبار و دیگر فجایع طبیعی که در ایران رخ داده، عمل نشود، مداخله اجتماعی نیز کاری از پیش نخواهد برد.

مريم رويين تن (دانشجوي دكتري جامعه شناسي و عضو دفتر انجمن جامعه شناسي در سرپل ذهاب)

شاهد بحرانی بوده­ ام که ابعاد پوشیده ­ای داشت که پس از ورد هر آسیب به یک نظام اجتماعی تا ترمیم کامل آن نظام مدتی دچار انومی می­شود و مشاهداتی که اینجانب که شاهد آن بودم به طور خلاصه شامل مواردی ازجمله؛پیامدهای نظیر افت تحصیلی، ترک تحصیل، خودکشی، انزوای اجتماعی، رفتارهای بزهکاران، مصرف مواد مخدر همچنین مسائل و شرايط روحي بحران زدگان را بايستي با روانشناسان، روانپزشکان و مددکاران اجتماعی به طور دقيق مورد ارزيابي قرارگرفته شود. در نحوه توزيع موارد مورد نیاز به خواسته هاي مردم توجه ويژه شود. تغییر و دگرگونی ساختار خانواده با مرگ اعضای خانواده و نیز تغییر در ساختار خانواده گسترده به هسته­ای. احتمـال سـوء تغذیه در زنان زیرا زنان با نیازهاي خاص تغذیـه اي در هنگام بارداري یا شیردهی مواجه هـستند. تأمین سرویس هاي بهداشـتی بـدون توجـه بـه متغیـر جمعیت و جنسیت و نیز توزیع نامتناسب و ناهمگون لوازم بهداشتی. کاهش ميزان اشتغال، تغييرات شـغلي، آسـيب پـذيري شـديد به امرار معاش خانواده خسارت به تولید و اشتغال، هزینه افت فرصت ‏های سرمایه‏ گذاری و بیکاری ‏ها، خسارت‏ های بهداشتی، هزینه‏ های نامستقیم اجتماعی شامل از کار افتادن کنترل اجتماعی و آسیب‏ها و انحرافات را نیز باید به مجموعه آنها اضافه کرد. همچنین به دلیل فقر، بیکاری و از هم گسیختگی فعالیت‏ های اقتصادی شهر، آسیب‏ها و انحرافات اجتماعی دارای منشأ  اقتصادی هم احتمالا شکل می‏ گیرد.

 1

2

3456791011

 photo2017

 photo 2017 12 16 08 18 13photo 2017 12 16 08 18 41photo 2017 12 16 08 18 48

photo 2017 12 16 08 18 51

photo 2017 12 16 08 18 55

photo 2017 12 16 08 18 58

photo 2017 12 16 08 19 21

photo 2017 12 16 08 19 35

photo 2017 12 16 08 19 39

photo 2017 12 16 08 19 42

photo 2017 12 16 08 19 45

photo 2017 12 16 08 19 49

photo 2017 12 16 08 19 53

photo 2017 12 16 08 19 57photo 2017 12 16 08 20 01

photo 2017 12 16 08 20 04

photo 2017 12 16 08 20 07

photo 2017 12 16 08 20 10

photo 2017 12 16 08 20 14

 photo 2017 12 16 08 20 18

photo 2017 12 16 08 20 27

photo 2017 12 16 08 20 30

photo 2017 12 16 08 20 33

photo 2017 12 16 08 20 37

photo 2017 12 16 08 20 40

photo 2017 12 16 08 20 44

photo 2017 12 16 08 20 48

photo 2017 12 16 08 20 51

photo 2017 12 16 08 20 54

photo 2017 12 16 08 20 57

photo 2017 12 16 08 21 01

photo 2017 12 16 08 21 04

photo 2017 12 16 08 21 07

photo 2017 12 16 08 21 10