408سعید معیدفر
بی شک بارها ما اعضای خانواده ‏ی علوم اجتماعی ایران درباره‏ ی الزامات هنجاری علم مطالبی خوانده و یا تعلیم داده ‏ایم. احتمالا هم عقیده با مرتن،چهار ارزش عام‏گرایی، اشتراک‏ گرایی، بی‏ طرفی ‏عاطفی و شکاکیت سازمان ‏یافته را ارزش ‏های مقبول جامعه‏ ی علمی و دانشگاه‏ ها می‏دانیم و انحراف از این ارزش ها را نیز در قالب خاص‏گرایی، انحصارگرایی، سوگیری‏ عاطفی و جزم ‏گرایی سازمان‏یافته، نپذیرفته و در سپهر ارزش‏گذاری جامع ه‏ی علمی به عنوان ضد هنجار می‏ شناسیم.

بر اساس هنجار بی‏ طرفی عاطفی، فعالیت‏های علمی باید با نوعی احساس بی‏ طرفی انجام شود، دانشمندان باید بی‏ طرف بوده و کار علمی را با انگیزه‏ های شخصی نیآلایند. کار علمی باید در محیطی آزاد و دور از مداخله‏ه ای فردی و ‌گروهی انجام شود. از آنجا که روابط میان اهل علم با افراد معمولی از سطحی بالاتر برخوردار است، اخلاقیات علمی بایستی از قوت و استحکام بیشتری برخودار باشد. در نبود این اخلاقیات، ساخت کنترل کننده که می‏ بایستی از طریق کارشناسان خبره و کارآزموده اعمال شود، با اشکال مواجه شده و مساله ‏ی سوء استفاده از قدرت کارشناسانه و ایجاد علم قلابی مطرح می‏شود.

اگرچه به این الزامات هنجاری وقوف داریم، اما چقدر به آنها پای‏بندیم؟ قدر مسلم رعایت جدی این هنجارها و پای‏بندی به اصول و ارزش‏های علمی، ما را در شرایطی بهتر از این که هست قرار می‏داد. به نظر می‏رسد در جامعه ‏ی علمی ما، بارها مواردی خلاف هنجارهای علم رخ داده است. بارها شنیده یا دیده‏ا یم که مقاله‏ ی فردی بدون ضوابط علمی در مجلات علمی به چاپ رسیده است. آشنایی آن فرد با مدیر مسؤول یا سردبیر مجله، تنها ملاک تایید مقاله بوده است. در شرایطی جدی‏تر نیز فرد با نفوذ در یکی از اعضای هیات تحریریه و اعمال نظر از طریق او، هنجارهای علمی را زیر پا گذاشته و مقاله ‏ای را به چاپ رسانده است. اگر این مسیرها نیز بسته باشند، مسیرهای دیگری طی شده و مقاله ‏ای به ناحق به چاپ رسیده است. با نفوذ در بخش اداری مجله و گرفتن اطلاعاتی درباره‏ ی داوران و سپس رفتن به سراغ آنان و به شیوه‏ های خاص اعمال نظر کردن و نگران کردن داوران نسبت به رای‏شان در مورد مقاله و تبعات بعدی این داوری در روابط‏ آنان در محیط کار و دانشگاه نیز می‏توان مقاله ‏ای را بدون داشتن ضوابط علمی به چاپ رساند. به هر حال، کم نیستند شیوه‏ های مخرب هنجارهای علمی. به گروه‏های علمی سربزنیم چقدر ما در تصمیم ‏گیری‏ های گروه به هنجارهای علمی وفادار هستیم؟ در داوری پایان‏ نامه‏ ها و رساله‏ های دانشجویان در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری چطور؟ بارها شنیده و دیده‏ایم که پایان ‏نامه‏ای به صرف اساتید راهنما و مشاور آن به تایید رسیده و پس از جلسه‏ ی دفاع، حرف و حدیث‏ های فراوان در مورد آن وجود داشته است. بهترین نمره را به پایان‏ نامه‏ ای اختصاص داده‏ ایم که می‏توانست توسط استاد دیگری راهنمایی شود و شرایط بهتری داشته باشد اما بدترین نمره را بگیرد. برخی از جلسات علمی ما، محل تعارفات و تاییدات بی‏جا و اغراق‏ آمیز است و اگر به درستی با نقد جدی روبرو شویم، بر می‏ آشوبیم و ناقد را از کرده‏ ی خود پشیمان می‏کنیم. بعضا سطح انتظارات نادرست در جامعه ‏ی علمی ما تا آن حد است که محلی برای استقرار نهاد علم باقی نمی‏گذارد. بعضا در این باره نهادها یا مدیریت‏ ها را مقصر می‏دانیم اما اگر در جایگاه آنان قرار گیریم، می‏یابیم که سطح انتظارات بی‏ حد و حصر به گونه ‏ای است که اگر به آن پاسخ ندهی فردی ناهنجار شناخته می‏شوی. درست مانند رانندگی کردن در شهرها که اگر مقررات را رعایت کنی، دائم مورد سرزنش و فحاشی قرار می‏گیری که این چه طرز رانندگی است. در واقع، آن‏قدر به رانندگی بد و غیرقانونی عادت کرده ‏ایم که رانندگی درست را مسأله می‏دانیم. متاسفانه سستی هنجارهای علمی در جامعه ‏ی ما موجب شده است تا تاکید بر رعایت ضوابط علمی امری نکوهیده باشد و راعی آن با خطر طرد مواجه شود.

این مطلب را با اعضای خانواده‏ ی علوم اجتماعی ایران در میان گذاشتیم تا ارزش پای‏بندی به هنجارهای علمی کم فروغ نشود. کرامت انسانی و مقام علمی‏ مان را به بهایی اندک نفروشیم. بر فرد فرد ماست که از ضد هنجارهای علمی انزجار داشته باشیم؛انتظارت نادرست را کنار گذاریم و در تحکیم مبانی و اصول علمی در داوری‏ها و قضاوت‏ها بکوشیم و البته، پیشکسوتان و بزرگان علوم اجتماعی ایران در رعایت این اصول اولی‏ترند. شاید بحرانی شدن هنجارهای علمی، ناشی از اهمال و سستی این عزیزان در پای‏بندی به این هنجارها باشد. البته ممکن است در جامعه ما نیز زمینه‏ هایی برای توجیه رفتارهای این چنینی وجود داشته باشد، اما بر عالمان فرض است تا با تاکید بر موازین اخلاقی، پیش‏گام تحکیم ارزش‏های والای انسانی و حفظ و حراست از شان و مقام علم در جامعه باشند.