ارتقای سطح «دموکراسی نهفته[1]» جامعه کنونی ایران

افزایش برابری جنسیتی یکی از عوامل تاثیرگذار و مهم در دموکراتیزه کردن سراسر جهان است (گیدنز، 1387: 119)، در ایران هم با «تغییر وضعیت اجتماعی» زنان از جمله «افزایش تعداد زنان تحصیل کرده که یکی از دلایل آن می‌تواند تاسیس دانشگاهها در دورترین مناطق باشد و همچنین افزایش تعداد زنان شاغل»، روند تعاملی شدن و دموکراتیزه شدن روابط اجتماعی تسریع یافته است. نمود «تغییر وضعیت اجتماعی» زنان را در افزایش درصد طلاق، کاهش درصد ازدواج، و افزایش تعداد دختران و پسران مجرد و تغییر ساختار خانواده از سنتی – نقش های ثابت- به خانواده مدرن - تعاملی می‌توان دید. از طرف دیگر شبکه های اجتماعی مجازی با گسترش روابط شبکه ای، بوجود آوردن نظم اطلاعاتی باز، نهادینه کردن اخلاق گفت و گو، امکان بازاندیشی، افزایش مدارای اجتماعی و اخلاقی و تقویت نسبی گرایی باعث تعاملی شدن و دموکراتیزه شدن روابط اجتماعی جوانان شده‌اند. با دموکراتیزه و مدرنیزه شدن روابط اجتماعی در جامعه سطح «دموکراسی نهفته» جامعه، بمعنای «امکان بروز و ظهور فردیت» ارتقاء پیدا کرده، و زیست جهان جوانان متحول شده است. با تحول زیست جهان «نوع جمعی» (دورکیم، 1392: 351) جدیدی بوجود آمده است.

در جامعه ایران دهه 50 ، فردگرایی با برابری همراه و فردیت در طبقه، جنسیت، قومیت بروز می‌کرد و بعبارتی سطح «دموکراسی نهفته» جامعه ایران در دهه 50 بر اساس «هم ارزی کلی میان افراد» (نانسی، 1391: 6) تعیین می‌شد. به همین دلیل هم ما شاهد ظهور گروهها و احزاب سیاسی مختلفی بودیم که به نابرابریهای قومی، نژادی، و طبقه‌ای می‌پرداختند. هویت جوانان در دهه 50 با گروهی که به آن «تعلق فکری» داشتند مشخص می‌شد. آنها فکر می‌کردند فقط یک حقیقت وجود دارد و آن حقیقت را هم در گروهی که به آن تعلق فکری دارند، می‌توانند پیدا کنند. هویت کنشگران و فعالان سیاسی دهه 50 با گروهی که به آن تعلق داشتند تعیین می‌شد، حتی نوع پوشش نمادی برای تمایز افکار و عقاید گروهی بود. جوانان دهه 50 از مدارای اجتماعی پایینی برخوردار بودند. عبدی در کتاب خود« جنبش دانشجویی پلی تکنیک تهران» نمونه‌هایی از رفتار دانشجویان دهه 50 را بیان کرده است که نشان از مدارای اجتماعی پایین آنان دارد. برای مثال او می‌نویسد: « در سال 1354 تعدادی از دانشجویان یک کنسرت موسیقی را در آمفی تئاتر دانشکده اجرا کردند که دانشجویان رفتند و جلسه را به هم زدند و آنان همه هاج و واج مانده بودند که چرا چنین رفتاری با آنان می‌شود (عبدی، 1393: 256). دکتر شریعتی که یکی از نخبگان و روشنفکران دهه 50 بود و در بین جوانان دهه 50 بسیار محبوب بود، بر مرزبندی بین اقشار مختلف مردم بر اساس شیوه تفکر و رفتار تاکید می‌کرد او در کتاب خود به نام«جهان بینی و ایدئولوژی» می‌نویسد: « این مرزها را باید از هم جدا کرد حساب ها را از هم جدا کرد ...... بگذار ما هم یاد بگیریم ما می‌ایستیم و آنها را تکفیر می‌کنیم ...این خندق را باید دوباره حفر کرد باید معلوم شود این طرف خندق کیست و آن طرف خندق کیست...» (شریعتی، 1389: 152).

در جامعه کنونی ایران «شخص فردی خاص و بی همتا است» زیمل این فردگرایی را «بی همتایی» (زیمل، 1392: 368) می‌نامد و «گشودگی هر کس نسبت به دیگری طی تجربه ی ناهم ارزی» (نانسی، 1391: 6) تعیین می‌شود. جوانان جامعه کنونی ایران از مدارای اجتماعی و نسبی گرایی بالایی برخوردار هستند و میزان مدارای اجتماعی و نسبی گرایی در بین کاربران شبکه های اجتماعی مجازی بیشتر هم می باشد.

در نظرسنجی که در سال 91 از دانش آموزان دختر وپسر در شهر تهران انجام شد 81.3 درصد به این گزاره که «نوع پوشش، مدل مو و آرایش یک امر شخصی و سلیقه‌ای است و نباید بر اساس آن افراد را ارزیابی کرد» پاسخ موافق و خیلی موافقم داده‌اند و فقط 8.6 درصد گزینه مخالفم و یا خیلی مخالفم را انتخاب کرده‌اند. همچنین 87.9 درصد به گزاره « به نظر من هر فرد با هر نوع شیوه سبک زندگی، عقیده و مذهب محترم است» پاسخ موافقم و خیلی موافقم داده‌اند و فقط 5.2 درصد پاسخ مخالفم و خیلی مخالفم داده اند. در پاسخ به این پرسش که «اگر شما در باره موضوع اختلاف نظر داشته باشید با کدام گزینه موافق هستید»، 43.4 درصد گزینه « هر کدام از نظرات ممکن است از منظر خاصی به موضوع نگاه کنند و تمامی نظرات قسمتی از واقعیت را در خود داشته باشند» را انتخاب کرده‌اند و فقط 11.5 درصد گزینه « آن نظری که با عرف و رسوم و عقاید ما منطبق باشد درست است» را انتخاب کرده‌اند.

مسئله ای که جامعه کنونی ما با آن مواجه است این است که قوانین و مقررات و هنجارهای رسمی که«در حالت خوشبینانه» بر آمده از ماهیت زیست جهان (نوع جمعی) جامعه پیشین ایران (دهه 50) با سطح دموکراسی نهفته بر اساس «هم ارزی کلی میان افراد» هستند، با ماهیت زیست جهان جامعه کنونی ایران که با سطح دموکراسی نهفته « بی همتایی» است تعارض دارد و مشروعیت خود را از دست داده‌اند و رعایت آنها از طرف جوانان نیاز به زور و اجبار دارد.

مهمتر اینکه به نظر می‌رسد که والدین جوان (متولدین دهه 60) که خود زیست دوگانه را تجربه کرده‌اند بر خلاف پدر و مادرانشان، فرزندان خود را به زیست دوگانه ترغیب نمی‌کنند و بار مسئولیت جامعه پذیری فرزندان خود را به تنهایی و به طور مستقل (و نه هماهنگ با نهاد آموزش و پرورش و آموزش عالی) بر عهده گرفته‌اند. نسل جوان و نوجوان (دهه هشتاد) هم زیست دوگانه را دیگر نمی‌پذیرد و اراده آن بر تغییر قوانین و مقرارات و هنجارهای رسمی است چرا که لازمه اینکه فرد بتواند فردیت خود را بروز دهد این است که دیگری هم، فردیت او را بپذیردو دموکراتیک بودن امری است که باید در رابطه با دیگری تجربه شود (نانسی، 1391: 49).

بر اساس فرضیه سطح دموکراسی نهفته «بی همتایی» در جامعه کنونی ایران است که ویژگیهای این جنبش از جمله «بی سر» بودن، «خشونت پرهیزی»، «هویت فردی و مستقل فعالان مدنی» و دیگر ویژگیهای جنبش قابل تفسیر می‌باشند.

منبع: شیخ انصاری، مهین (1398) شبکه های اجتماعی مجازی و نظم اخلاقی «گفت وگو» در جامعه معاصر ایران: انتشارات جامعه شناسان


[1]Potential Democracy