آنچه را گفتن نشاید؛ گفتن نباید (ویتگنشتاین)

سید محمود نجاتی حسینی

چیستی و چرایی سکوت جامعه شناختی اصحاب علوم انسانی اجتماعی ایران در قضیه مرگ رییس دولت ۱۳ و همراهان واقعا قابل تامل است.

همین موجب شده تا صدا و سیما هم از این سکوت انتقاد کند.

( دوست گرامی ام در علوم اجتماعی ایران حسن محدثی گیلوایی به یک مورد مهم از دلیل این سکوت جامعه شناختی اشاره کرده است از باب":العاقل یکفیه الاشاره!")

اما واقعا چرا در این قضیه ملی دانش پژوهانی که کارشان و تخصص شان تحلیل اجتماعی مسایل اجتماعی خرد و کلان این جامعه است و گروهی از انان ( هر چند محدود و معدود )نیز به خوبی این وظیفه علمی را هم چون وظیفه معلمی و محققی و روشنفکری شان انجام داده اند و خواهند داد (البته اگر به تیرغیب گرفتار نشوند!)سکوت کرده اند خود جای بحث دارد .

ازمنظر جامعه شناسی سکوت چندحدس جامعه شناختی  برای اين سکوت جامعه شناختی میتوان زد :

1/ اصحاب علوم اجتماعی رغبتی به ورود به این حوزه تحلیلی خطرناک و پر مخاطره و پر هزینه ندارند

2/ اصلا برایشان این مساله مهم نیست! چون آن را مساله حکومت می دانند نه مساله مردم و جامعه و ملت .لذا دلیلی برای تحلیل ان ندارند.

3/ اطلاعات و داده های درست و واقعی که بتواند این مساله را تحلیل کند در دست نیست

4/حتی اگر اطلاعات اولیه و داده های پایه واقعی هم وجود داشته باشد و بتوان گزارش واقع گرا در باره مساله و قضیه مزبور تدوین کرد امکان استفاده از  رسانه عمومی از جنس صدا و سیمای حکومتی  و چند خبرگزاری معروف رسمی برای بیان گزارش و نشر حقایق وجود ندارد  

5/حتی اگر چنین گزارش واقع گرای با نگاه مستقل از روایت حکومتی از قضیه مزبور و حادثه رخ داده هم قابل تدوین و پخش باشد پر خطر پر مخاطره و پر هزینه از لحاظ امنیتی قضایی انتظامی  برای تهیه کننده و پخش کننده رسانه ای آن هست .

6/ در چنین قضایایی به تجربه ثابت شده است که در ایران جمهوری اسلامی  امکان روایت گری غیر حکومتی از مسایل مستحدثه وجود ندارد  و اگر هم باشد نشر آن محدود به جماعت مخاطبان متخصص و کاربران  محدود شبکه های اجتماعی است .

با توجه به این چندحدس جامعه شناختی میتوان گفت ( همانطور که محدثی گیلوایی هم صادقانه به نوعی اعتراف کرده است ) سکوت بی خطر بهتر است از گفتن پر خطر!

اما مساله اینست که ظاهرا سیاست امنیتی رسانه ای حکومت هم اینست که در این گونه قضایا فقط روایت امنیتی سیاسی رسانه ای حکومت باید تنها روایت رسمی قابل شنیدن برای همه مردم اعم از عوام و خواص ! باشد !!؟
و  به عینه دیدیم که در این یک هفته دست کم در فضای رسانه ای ایران جمهوری اسلامی
( و نه ایران غیر جمهوری اسلامی که در شبکه های اجتماعی و شبکه های تلویزیونی ماهواره ای فارسی زبان خارج کشور وجود و جریان دارد ) فقط روایت رسانه ای سیاسی امنیتی حکومتی که صداوسیمای حکومتی پخش می کند روایت غالب - قالب معتبر و موجه و مشروع برای حکومت و دولت و  مردم است و لاغیر!

نکته دیگر اینکه مهمترین روایت رقیب برای  روایت حکومتی از قضیه مزبور در شبکه های اجتماعی و شبکه های ماهواره ای فارسی زبان پر مخاطب وجود دارد ( به ویژه: ایران اینترنشنال و بی بی سی فارسی و صدای امریکا و رادیو فردا ) که اکثریت ایرانیان از ابتدای شکل گیری این حادثه در روز یکشنبه ۳۰اردیبهشت ۱۴۰۳ تا اکنون همچنان مخاطب گزارشهای چالشی و ساختارشکنانه آنان بوده و هستند مانند هر مساله ملی دیگری که طی این ۴۵ سال در کشور رخ داده است.

حال اگر این قطعات پازلی را کنارهم بگذاریم خواهیم یافت که سکوت جامعه شناختی معنادار و هدفمند و موثر  اصحاب علوم انسانی اجتماعی و دانشگاهیان و حتی حوزویان منتقد و معترض و نیز اصحاب رسانه   فرهنگ و هنر و قلم و ادب (یعنی خواص در نگاه و  اصطلاح جمهوری اسلامی ایران ) یک سکوت بجا و به موقع و به صرفه از منظر کنش گری عقلانی ( تحلیل هزینه فایده کنش گری در جامعه و فرهنگ و سیاست ) است .

پی نوشت
همه این موارد گفته شده نشان می‌دهد که
سکوت جامعه شناختی
تابع
جامعه شناسی سکوت
 است!

درباره این دو مورد ( دو مفهوم پدیده جامعه شناختی: سکوت جامعه شناختی و جامعه شناسی سکوت ) باید بیشتر بحث و گفتگو شود .

در این جا سکوت اصحاب علوم اجتماعی ایران دیگر به کار نمی آید. این جا سخن گفتن جامعه شناختی  لازم است .

لذا منطقا شایسته است همکاران علوم اجتماعی در باره این دو مفهوم رای و نظر و تحلیل شان را با دیگران به اشتراک بگذارند. و حتی اگر شده "بلند فکر کنند" .
   Tehran
6  03   1403
smnejatihosseini@