فریبا نظری
حدود یک سال و اندی از عمر گروه جامعهشناسان کوهپیما و طبیعت گرد و همنوردی با آن میگذرد. زندگی در شهری چون تهران با پیچیدگیها و مشکلات آن در کنار رخدادها و شرایط ناخوشایند اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشور بهویژه در دو سال اخیر، انگیزهی رهاشدن در طبیعت و یاری خواستن از منابع انرژی آن را دوچندان نمود.
همنوردی در طبیعت زیبا با این گروه، من و همراهان را همچنان در میدان آموختنیهای بیشتر به کمک جامعهشناسی، به کاوش و درنگ رهنمون ساخته است.
پیش از این در یادداشتی به آموختنیهای جامعهشناسی اشاره کردهام:
دو موضوع در همین راستا توجه مرا بخود جلب کرده است:
۱- بودن در یک گروه و داشتن کنش جمعی چه دستاوردهایی برای افراد آن گروه دارد؟
۲- کوهپیمایی ما چقدر به رانندگی مان شباهت دارد؟
در بررسی عینی و تجربی موضوع نخست با روشهایی مشاهدهی مشارکتی و فعال و نیز گفتوگو با افراد گروه، یافتههایم چنین است که بودن در گروه و داشتن کنش جمعی به تدریج فرآیند مستمر جامعهپذیری را در اعضای گروه در جهت تقویت برخی ویژگیها پیش میبرد؛ مانند:
یادگیری از یکدیگر
همدلی و درک اجتماعی
شکیبایی و درنگ نمودن
انسجام گروهی
بهبود عملکرد افراد در کوهپیمایی
خودآگاهی افراد
خود ارزشمندی افراد
امید اجتماعی ناشی از تقویت هویت گروهی
انگیزهی رقابت برای پیشرفت
سازش اجتماعی
دوری از کنش فردی به سمت کنش جمعی
غلبهی رقابت همدلانهی جمعی بر ستیزهجویی فردی
شایان ذکرست گروه در برخی افراد با عادتهای رفتاری خودمحور میتواند منجر به تاثیرپذیری معکوس نیز بشود:*
تلاش برای برهم زدن انسجام گروهی در افراد ستیزهجو
تلاش برای نمایش خود
تلاش برای رهبری گروه و هدایت آن
در بررسی موضوع دوم با روش مشاهدهی مشارکتی و فعال در کوهپیمایی، با دقت در نوع پیمایش افراد در مسیرها؛ متوجه شباهت آن با رانندگی در گذرگاههای شهری و جادهای شدم:
سرعت غیرمجاز از حیث غیرمعمول بودن در پیمایشهای کوهستان و طبیعت گردی
سبقت غیرمجاز بهویژه در مسیرهای پاکوب باریک و تک نفره که مجاور با دره یا رودخانه است
نبود شکیبایی در رویارویی با کوهپیمایان آماتور، طبیعت گرد، کودک، و سالمند
سرزنش و بداخلاقی کلامی در سرعت پایین و پیمایش محتاطانهی افراد آماتور و سالمند، و بداخلاقی رفتاری مانند تنه زدن و عبور ناگهانی با سرعت زیاد از کنار این افراد
رعایت نکردن نوبت پیمایش در افراد در جهت مخالف
آلودگی صوتی در طبیعت
یافتهی مهم و جالب من در بررسیهای مشاهدهای کوهپیمایی یک سال و اندی اخیر در اشتراک این دو موضوع عبارتست از:
غالباً کنشهای شبه رانندگی نا معمول و مخرب در مسیرهای کوهپیمایی در افرادی دیده میشود که خارج از گروه در حال پیمایش هستند.
و بسیار جالب خواهد بود اگر بتوان بررسی کرد که:
- آیا این افراد اگر در درون گروههای مختلف قرار بگیرند، رفتارهای نمایشی غیر همدلانه و ستیزهجو دارند؟
- آیا عوامل دیگری به جز تاثیرپذیری معکوس گروه* در شکلگیری این نوع کنشهای مخرب در بیتوجهی به حقوق دیگران، در این افراد تأثیرگذار است؟
- از سوی دیگر چرا بسیاری از کوهنوردان و کوهپیمایان تک نفره که بهطور انفرادی به کوهستان میروند، این نوع کنشهای مخرب را از خود نشان نمیدهند؟
- آیا گروه میتواند عاملیت دوسویهی تأثیرگذاری ترمیمی عادتهای رفتاری در برخی افراد و تقویت خودمحوری و شخصیت نمایشی در بیتوجهی به حقوق دیگران در بعضی دیگر داشته باشد؟
- یا اینکه گروه، عاملیتی در این زمینه ندارد؟
بنظر میرسد اینها موضوعات مناسبی برای دانشجویان و پژوهشگران جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی است.
درعین حال جای امیدواری است که اوضاع کوهپیمایی هنوز به میزان رانندگی وخامت پیدا نکرده و دقیقا به همین منظور باید درجهت بهبود و برطرف کردن این مشکلات، تمرین کنیم.