(دانشیار جامعه شناسی دانشگاه کردستان)

درس آموخته‌ها و الزامات سیاستگذاری اجتماعی

دکتر امید قادر زاده فروردین99مشارکت در معنای تخصصی و فنی آن ماهیت نهادی دارد و با کنشگری سازمان مردم نهاد، جنبش‌های اجتماعی و کمپین‌ها تعریف می‌شود و همین مشخصه آن را از مشارکت‌های سنتی، فصلی، محلی و مقطعی جدا می‌سازد. نقش آفرینی و عملکرد موفق و فراتر از انتظار سازمان‌های مردم نهاد و کمپین‌ها در مقابله با ویروس کرونا در کردستان، تصدیق و به رسمیت شناختن قشر متوسط به عنوان حاملان جامعه مدنی در کردستان را در سیاست گذاری کلان اجتماعی بیش از پیش ضروری می‌سازد.

همگان واقفند به دلیل دشواری‌های فرا روی نظام تدبیر، بدون همراهی، مشارکت و کنشگری سازمان‌های مردم نهاد و کمپین‌ها، بخش رسمی از رویارویی فعالانه با مخاطرات پیش روی ویروس کرونا ناتوان بوده و اقدامات آن از اثربخشی لازم برخوردار نمی‌بود چرا که از زمان اعلام رسمی شیوع ویروس کرونا تا به امروز، اجماع کافی و وافی در فهم و تفسیر مخاطرات ویروس کرونا، راهبردهای عملی مواجهه با آن در بخش رسمی شکل نگرفته و به تبع آن هم افزایی ساختاری نیز در نظام تدبیر قوام نیافته است.

واکاوی عملکرد کمپین‌ها و سازمان‌های مردم نهاد در کردستان در ۴۵ روز اخیر گویای این واقعیت انکارناپذیر است که اثربخشی سازمان­‌های مردم نهاد و کمپین‌ها در ایفای کارکرد اجتماعی خود نظیر، «جمع آوری کمک‌های مردمی» با هدف «تهیه اقلام بهداشتی»، «تهیه سبد خوراکی مورد نیاز اقشار کم درآمد و خانواده‌های در معرض خطر» و «حساس سازی» جامعه و «آگاه سازی» قشرهای مختلف به‌ویژه گروه‌های در معرض خطر قابل توجه و فراتر از انتظار بوده است. برای نمونه، کمپین «کوردستان علیه کرونا» که توسط دانشگاه کردستان راه اندازی شده است، علاوه بر برنامه‌های اجتماعی و فرهنگی و تولید محتوا ، به فراخور جایگاه تخصصی خود به تهیه مواد و محلول‌های ضدعفونی و تولید اتانول و ساخت دستگاه ونتیلاتور (تنفس مصنوعی) اهتمام ورزیده است.

به لحاظ عملکرد اجتماعی، اعتماد عمومی به سازمان‌های مردم نهاد و شبکه‌های اجتماعی در کردستان بیشتر بوده است. فلذا کنشگران مدنی، با فرهنگ سازی به توانمندسازی اجتماعی و ارتقای تاب آوری در قشرهای مختلف مدد رسانده‌اند. انتشار مویرگی دانش و اطلاعات و شفاف سازی، پایگاه و نفوذ اجتماعی سازمان‌های مردم نهاد و کمپین‌ها را در کردستان بسط داده است.

مخاطرات ویروس کرونا حامل این پیام بود که بدون گذار از "من"فردی به "ما"ی جمعی و با اتکاء صرف به خود مراقبتی و مدیریت جمعی بحران، نمی توان بر مخاطرات چندوجهی ویروس غلبه نمود. عملکرد شفاف، عینی و عملی کمپین‌ها و سازمان‌های مردم نهاد، به تقویت "ما"ی جمعی و بسط و تعمیم تعلقات اجتماعی و در برگیرنده ساختن هویت‌های جمعی و به تبع آن مسئولیت‌پذیری اجتماعی مدد رسانده است. به جرأت می توان گفت، نهادهای مدنی تسهیل گر گذار از هویت‌های تک واره به هویت‌های چندگانه در کردستان بوده‌اند و این نویدبخش ترمیم و بازسازی اجتماعی و گذار از مرزبندی‌های جغرافیایی، منطقه‌ای، جنسیتی، مذهبی، و عشیره‌ای است که از دیرباز کردستان را چندپاره و آسیب پذیر ساخته است.

پایگاه و خاستگاه اجتماعی کنشگران فعال در نهادهای مدنی و کمپین‌ها که مخاطرات جسمی، روانی و مادی و ....را با جان و دل پذیرا گشته‌اند، قشر متوسط کردستان است. قشر متوسط با سرمایه فرهنگی شناخته می‌شود و از دانش و مدارک و مدارج تحصیلی، مصرف کالاهای فرهنگی و بهره‌مندی از عادتواره و منشی که ماهیت دربرگیرنده و رو به اجتماع دارد و همچنین از سرمایه اجتماعی و سابقه عضویت و مشارکت فکری و مادی در نهادهای مدنی و عرصه‌های عمومی عمومی به مثابه اجزای تشکیل دهنده جامعه مدنی برخوردار است. کنش‌های قشر متوسط نه ماهیت ارتجاعی و واپس گرایانه دارد و نه در توهم رادیکال گرایی گرفتار آمده است. این قشر مدافع فعال نمودن جامعه و مخالف دست اندازی به حیات اجتماعی توسط صاحبان زر، زور و تزویر است.

قشر متوسط به‌دلیل بهره‌مندی از سرمایه فرهنگی، از قابلیت تبدیل پذیری این سرمایه به سرمایه اجتماعی و اقتصادی برخوردار است. با این وصف در سبد این قشر، حجم سرمایه فرهنگی و اجتماعی بر سرمایه اقتصادی پیشی گرفته است. به دلیل منزلت اجتماعی و اعتماد عمومی جامعه به قشر متوسط، این قشر از توان بسیج شوندگی قابل توجهی برخوردار است و در بسیج جهت گیری‌های اجتماعی برای مقابله با ویروس کرونا بر بخش رسمی و نهادی پیشی گرفته است.

کمپین‌های راه اندازه شده توسط قشر متوسط در کردستان در کمترین زمان ممکن با استقبال عمومی مواجهه شدند. نگاهی به اعضای کمپین‌ها و قابلیت جذب ذائقه‌ها و سلایق مختلف اجتماعی که علی‌رغم تنوع، صرفاً به جهت دغدغه مشترک در زیر سقف این کمپین‌ها جمع گشته و نوای باهم بودن را سر داده و رنگین کمانی از تنوع رنگ‌ها و سلایق همدل را به نمایش گذاشته اند، خود گواهی بر اثبات این مدعا است.

سیاست گذاری اجتماعی در ایران می‌طلبد کنش‌ورزی قشر متوسط در قالب نهادهای مدنی، جنبش‌های اجتماعی و احزاب سیاسی بیش از پیش به رسمیت شناخته شود. به هنگام مواجهه با مخاطرات، آنچه در رسانه‌های رسمی عموماً بازنمایی می‌شود، کنشگران بخش‌های رسمی و نهادی است و کنشگران مدنی و سازمان‌های مردم نهاد و کمپین‌ها با غیاب بازنمایی در رسانه‌های مذکور روبرو می‌شوند و این یعنی اختلال در شناسایی و تصدیق قشر متوسط.

در سه دهه اخیر، ساخت فرصت‌های نهادی با قشر متوسط چندان همراه نبوده است و به جز در دوره‌هایی، عمدتاً به عنوان دیگری در گفتمان مسلط بازنمایی شده است. دسترسی به مناصب اجرایی در سطوح میانی و کلان برای این قشر با دشواری‌هایی همراه بوده است. قشر متوسط روز به روز فقیر تر گشته است و آمریت نهادی آن رو به زوال رفته است.

اصلی‌ترین درس آموخته فعالیت مدنی کمپین‌ها و سازمان‌های مردم نهاد، ضرورت تصدیق قشر متوسط است.اگر کنشگری نهادهای مدنی و کمپین‌ها نبود جامعه بیش از پیش دچار انشقاق می‌گشت و خودمداری و کنش‌های اگویستی فضای همدلی و همگامی را در جامعه مخدوش و متلاشی می‌کرد. اتفاقاً نهادهای مدنی فرصتی برای بازاندیشی در جهت گیری‌های معرفتی و کنشی افراد جامعه فراهم آورده اند. اینکه به جای تلقی دولت و حاکمیت به عنوان تنها بازیگر شهر که همیشه و در همه حال نوک پیکان‌ها بدان ختم می‌شود، از کنشگری و بازیگری و بازآفرینی مسئولیت شهروندان سخن به میان آمده است و این نویدبخش فعال شدن جامعه و لزوم همراهی دولت و حاکمیت با جامعه است نه برعکس.
وقت آن رسیده است که خوانش و مواجهه گفتمان مسلط نسبت به قشر متوسط و کنش‌ورزی‌های آن مورد بازاندیشی واقع شود. میدان دادن به قشر متوسط در جامعه یعنی: کنشگری کمپین‌ها و نهادهای مدنی، ترویج نواندیشی، عقلانیت، میانه روی، و گفتگو در ساحت فرهنگ. ترویج رفورمیسم، خشونت زدایی و اجتناب از افراط و تفریط در ساحت سیاسی، ترویج مسئولیت پذیری اجتماعی و بسط تعلقات جمعی و چندگانه شدن هویت و دیگرپذیری در ساحت اجتماعی.

مفاهیم و دال‌هایی که با نهادینه شدن ساخت فرصت‌های سیاسی، تنها راه مسالمت آمیز و منطقی برون رفت جامعه ایران در مواجهه با مخاطرات درونی و بیرونی به شمار می آید.