نقدی بر نامۀ اخیر رییس انجمن جامعهشناسی ایران
معصومه قاراخانی و سید آیتاله میرزایی
توسعۀ حرفهای و آموزش، سیاست عمومی و نقشی انتقادی از جمله مسئولیتهای حرفهای انجمنهای علمی است که در پرتو وفاداری به آنچه انجمنها «اساسنامه» یا میثاقنامۀ انجمنی خود تعریف میکنند، محقق میشود. اساسنامه انجمن جامعهشناسی ایران، مرامنامه و تعیینکننده چارچوب فعالیتهای انجمن به مثابه یک نهاد علمی مدنی و مستقل است. از این رو اعضای انجمن به ویژه هیأت مدیره و رئیس آن به عنوان منتخب و امین اعضا، که وفق اساسنامه انتخاب میشوند، موظف به پایبندی و عملکرد در چارچوب آن هستند و از این بابت مسئولیت حرفهای و اخلاقی دارند.
نامۀ اخیر رئیس محترم انجمن جامعهشناسی ایران به روسای چهار انجمن بینالمللی در خصوص تحریمها، نویسندگان این نوشتار را بر آن داشت با رویکردی انجمنی و انتقادی و به دلایل زیر نامۀ رئیس انجمن جامعهشناسی ایران را خارج از اساسنامۀ انجمن و محتوای آن را فروکاستی در جامعهشناسی دانسته و نگارنده یا نگارندگان نامه را به رعایت اخلاق حرفهای و وفاداری به میثاقهای انجمنی رشته دعوت کند.
نخست، از رویکرد انجمنی نامۀ مذکور تطابقی با هیچکدام از اهداف و وظایف مندرج در فصلهای 1 و 2 اساسنامه انجمن جامعهشناسی ایران ندارد. ماده 2 اساسنامه تصریح میکند که «انجمن صرفاً در زمینههای علمی، پژوهشی، کارشناسی و مشاوره فعالیت مینماید». به ویژه در همین ماده قید «صرفاً» که تدوینکنندگان اساسنامه آن را هدفمندانه در متن درج نمودهاند، هدف اصلی و قلمرو فعالیت انجمن را مشخص کرده است و ارکان مدیریتی و اجرایی انجمن اعم از رئیس یا اعضای هیأت مدیره و سایر اعضا صرفاً در این چارچوب اختیار عمل دارند. از این رو نامۀ یاد شده خارج از چارچوب اساسنامه انجمن است.
دوم، در آغاز نامه آمده است که «این نامه را از طرف هیأت مدیره و اعضای انجمن جامعهشناسی ایران برای شما ارسال میکنم». در مورد هیأت مدیره انجمن و وفاق نظر آنها بر سر این نامه مطلع نیستیم. اما درج عبارت «از طرف اعضای انجمن جامعهشناسی ایران» در این مکاتبه مسئولیتهایی را متوجه رئیس انجمن به عنوان امضا کنندۀ نامه میکند:
الف) رئیس انجمن به عنوان منتخب اعضای انجمن و در کسوت رئیس/ پرزیدنت انجمن جامعهشناسی ایران در چارچوب اساسنامه، اعضای انجمن را برای یک دورۀ زمانیِ مشخص نمایندگی میکند. بر این اساس هر نوع مکاتبه به نام انجمن از سوی ردیس، صرفاً در چارچوبِ اساسنامه واجد استفاده «از طرف» است.
ب) چنانچه نامهای خارج از چارچوب اهداف و وظایف مندرج در اساسنامه انجمن و به نام انجمن تنظیم شود، بر عهده رئیس انجمن است که به طریقی روا، دموکراتیک و شفاف اعضای انجمن را از هدف و محتوای نامه مطلع نماید و در صورت کسب موافقت آنها، «از طرف» مبادرت به مکاتبه یا صدور نامه به نام انجمن نماید. در غیر این صورت، هر فردی رئیس انجمن شود به خود این اجازه را خواهد داد که به نام انجمن یا اعضای انجمن و «از طرف» آنها اجتهاد خودمدارانه کند و این گمان را تقویت کند که به نام اعضای انجمن منویات فردی، باندی یا جناحی خاصی را دنبال و در نتیجه استقلال انجمن را نقض نماید.
سوم، از رویکرد انتقادی نیز دو ادعای مندرج در فحوای نامه مبنی بر کاهش بودجههای پژوهشی تحت تأثیر تحریمها و نیز به حاشیه رفتن آموزش تفکر انتقادی و از دست رفتن اثربخشی انتقادی و سازنده جامعهشناسان، فروکاستی عجیب در تحلیل جامعهشناختی است. امساک گزینشی در تقلیل عوامل تحلیل واقعیت، نه تنها محتوای نامه را از «تفکر انتقادی اجتماعی» تهی میکند و اصل انصاف، بیطرفی و شجاعت که هم از خصلتهای یک متفکر انتقادی و هم از ویژگیهای اخلاق حرفهای است، را تعلیق میکند.
دربارۀ میزان و شیوۀ توزیع منابع مالی از سوی نظام تصمیمسازی برای پژوهش و بهویژه پژوهش در علوم اجتماعی و حتی سرنوشت پژوهشهای قطوری که سالها است در قفسههای محرمانه خاک میخورند و البته اغلب آنها حاصل کار رانتهای پژوهشی و لابیگریهای باندی است، کم و بیش آگاه هستیم. بنابراین به حاشیه رفتن دانش در نظام تصمیمسازی صرفاً تحت تأثیر تحریمها وفق ادعای نامه، بیشتر به یک شوخی گزنده میماند.
تأثیر تحریمها، به ویژه در شرایط شیوع کرونا بر اثربخشیِ انتقادی و سازنده که در نامه ادعا شده است نیز نوعی فرار به جلو و فرافکنی است که اتفاقاً حاکمیت و نظام تصمیمگیری در ایران در پیش گرفته است و راه را بر اتخاذ رویکردی خردمندانه در حل مسائل اجتماعی و بحرانهای کشور بسته است.
چشم فروبستن بر علل مرجح چند سطحی درونی و برونی ضعف علوم اجتماعی ایران در حل مسائل و فروکاستن آنها به تک عامل تحریمها و سپس مستمسک قراردادن فرعیاتی مانند کمبود بودجه و زیر ساخت ضعیف ارتباطی آن هم در یک شرایط موقتی، مغایر با داعیه «موضع انتقادی» مندرج در نامه است. باید این جملۀ وبر از کتاب دانشمند و سیاستمدار را بار دیگر مشق نماییم که «موضعگیری سیاسی یك مسئله است، تحلیل ساختارهای سیاسی و اجتماعی مسئلهای دیگر». آنچه مسلم است انجمن جامعهشناسی ایران نه پاتوق باندبازیهای گروهی و سیاسی و نه پادوی دولتی خاص است.
انتظار میرود نقدهای وارد شده به نامۀرییس انجمن جامعهشناسی همانند پاسخ روسای انجمنهایی که مخاطب آن نامه بودند، در سایت انجمن درج و در دسترس اعضا قرار گیرد.
منبع: وبسایت انگاره / 31 فروردین 99