چکیده سخنان دکتر مهراب صادقنیا در نشست هفتم انجمن جامعهشناسی ایران در موضوع اعتراضات: ماهیت، چیستی و چرایی و با عنوان "دین و اعتراضات در تاریخ 7 دیماه
▪️
برای فهم واکنش نهاد دین در اعتراضات اخیر باید قدری بنیادیتر و تاریخیتر به نهاد دین در میان شیعیان نگریست. به همین دلیل توجه به این نکات ضروری است:
۱. مهمترین و نخستیترین مؤلفهی هویتی شیعیان "اعتراض سیاسی" بوده است. شیعیان پیش از آن که هویّت کلامی و یا فقهی متمایزی از سایر گروههای مسلمان داشته باشند،یک گروه با هویتی سیاسی و اعتراضی بودند که حکومت را حق امام علی و خانوادهی پیامبر میدانستند به همین دلیل هرگونه حکومتی را طاغوت دانسته و با آن مخالف بودند. حتی اگر بر خلاف زیدیها،بر علیه آن اقدام "بهسیف" نمیکردند.
۲. در عین حال،شیعیان و بویژه سادات در میان جامعهی مسلمان همواره از اعتبار بالایی برخوردار بودهاند. حاکمان برای افزایش سرمایهی اجتماعی خود،معمولا در تلاش بودهاند که با ارائهی خدماتی ویژه نظر آنان و بویژه عالمان شیعی را جلب کنند. تاسیس نهاد نقابت در تاریخ اجتماعی شیعیان را باید در همین راستا فهمید.
۳. طبیعی است که در مقاطعی که رابطهی عالمان شیعی و حاکمان خوب بوده است،این هویّت اعتراضی کمرنگ میشده است. برای نمونه در دوره صفویه. در این مواقع عالمان شیعی سعی میکردند کمتر آرمانگرا باشند و به تثبیت وضع موجود کمک کنند.
۴. در نهاد دین،یعنی حوزههای علمی و عالمان شیعی همواره دو مؤلفهی احتیاط و ابهام سیاستمدارانه(حکیمانه) پررنگ بوده اند. آنها در مداخلهی در مسائل اجتماعی اولا بسیار محتاط بودهاند و به اصطلاح بیگُدار به آب نمیزدند و ثانیا سعی میکردند با نوعی از ایهام سخن بگویند. هر دو تدبیر بیشتر برای مراقبت از جامعهی شیعیان بوده است. چون آنان همواره در اقلیت بودند و عالمان وظیفهی خود میدانستتد گروه شیعیان را از مشاجرات تهدیدآمیز حفظ کنند.
حالا و با توجه به این خصلت تاریخی باید عملکرد حوزههای علمیه و نهاد دین را در موضوع اعتراضات اخیر ارزیابی کرد.
▪️
وقتی از غیبت دین در اعتراضات سخن گفته میشود،تحلیل وضعیت دینداری در ایران برای فهم اعتراضات اهمیت خود را از دست میدهد. من نیز موافق این هستم که نه معترضان و نه مخالفان آنها از آنچه انجام میدهند روایتی دینی ندارند. یعنی در شعارهای معترضان سویههای دینی چندان پررنگ نیست و روایت مقابل نیز سویهی دینی پررنگی ندارد. اگر هم گاهی در شعارها به برعلیه برخی مفاهیم چون حجاب و یا "آخوند" شعاری دادی میشود،ابعاد سیاسی این مفاهیم مورد نظر است و نه دینی. در حقیقت دین در خیابان به چالش کشیده نمیشود بلکه یک خوانش خاص و یا یک ایدئولوژی مورد اعتراض است.
▪️
در این اعتراضها قدرت اخلاقی نهاد دین به چالش کشیده شد. به این معنا که عالمان دینی نه رهبر معترضان بودند و توان آرامکردنشان را داشتند. البته اگر یک روحانی و یا مرجع در تقویتشان سخن میگفت،حتما از آن بهره میبروند ولی در انتظار تایید نهاد دین نبودند. همانگونه که با مخالفت عالمان دینی با عملکرد خود هم کاری نداشتتد.
▪️
من معتقدم سکوت حوزهی علمیه و عالمان برجستهی آن در این موضوع خیلی معنادار و از هر فریادی رساتر بود. همان احتیاط تاریخی که پیشتر به آن اشاره کردم،سبب شده بود که حوزویان قدری با احتیاط به موضوع نگاه کنند. نه چندان بر علیه معترضان واکنش نشان دادند و نه چیز پررنگی در تاییدشان گفتند. بخشی از این احتیاط شاید به شعارهایی بر میگشت که توسط معترضین داده میشد و بخشی دیگر از آن به نقدهایی که احتمالا خودشان به مسئولان دارند.
▪️
با این همه،در میان حوزویها نسبت به اعتراضات صداهای مختلفی شنیده میشود. نواندیشان و صاحبنظرانی هستند که با به چالش کشیدن برخی مبانی فقهی مواجهه با معترضان با اعتراضات همدلی بیشتری دارند.
▪️
معتقدم که گشودگی و تساهل در نهادها و سازمانهای حاکمیتی بیشتر از برخی گروههای مذهبی جامعه است. بر این اساس احتیاط نزد حوزویان در قبال با اعتراضات را نباید پای ترس از برخورد نهادهای حاکمیتی نوشت. پرهیز از فشار اجتماعی گروههای مذهبیتر جامعه سبب میشود که برخی احتیاطها بیشتر شود.