آرمان حیدری*

گارگاه مرحلۀ اول گفت و گوی خانواده روز چهارشنبه 15 آبان ماه 1398 با شرکت 35 نفر از ساکنان شهر دیشموک برگزار شد. اعضای شرکت کننده در کارگاه دارای مدرک تحصیلی کارشناسی و کارشناسی ارشد، و از سازمانها و نهادهای مختلف مانند آموزش و پرورش، دهیاری، بهزیستی، شبکه بهداشت ، دادگستری، نیروی انتظامی بودند. تقریباً نیمی از شرکت کنندگان زنان و رشتۀ تحصیلی اکثر مشارکت کنندگان، علوم اجتماعی و علوم تربیتی و مشاوره بود. محل برگزاری کارگاه، سالن آموزش و پرورش شهر دیشموک و مدت زمان برگزاری کارگاه از ساعت 30/8 دقیقه صبح تا 17 عصر بود.

دیشموک2

گزارش مختصری از تهیۀ مقدمات برگزاری کارگاه، روند اجرای کارگاه و مهمترین مسائل و مضامین مورد نظر شرکت کنندگان در کارگاه را در ادامه می‌خوانید.

تهیه مقدمات

مقدمات برگزاری کارگاه از طریق هماهنگی با مدیر امور بانوان استان، سر کارخانم صداقت، رئیس آموزش و پرورش شهر دیشموک، آقای محمد نوروزی و آقای رحمان صداقتمند، کارشناس علوم اجتماعی و شاغل در ادارۀ بهزیستی شهر دیشموک و دغدغه مند به مسائل خانوده فراهم شد. مقدمات شامل هماهنگی با تسهیلگران و اعضای فعال و آشنا به مسائل سمن ها و مسائل خانواده، تهیۀ لیست مقدماتی، ملاحظۀ علمی و عملیِ تسهیلگران معرفی شده و انتخاب وتعیین افراد نهایی شرکت کننده در کارگاه، تهیۀ ملزومات اجرای کارگاه مانند غذا، میان وعده، تکثیر سؤالات، هماهنگی و تعیین زمان و محل برگزاری ... کارگاه بود. البته با توجه به فاصلۀ زیاد شهر یاسوج با شهر دیشموک لازم است از خانم صداقت، مدیر کل امور بانوان استان، جهت تدارک وسیلۀ ایاب و ذهاب به شهر دیشموک و هماهنگی با فرمانداری شهرستان کهگیلویه جهت برگزاری کارگاه، همچنین آقای ابراهیم فتاح پور، از کارشناسان مسائل اجتماعی استانداری و دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه یاسوج، جهت پیگیری بخشی از امور ایاب و ذهاب تقدیر و تشکر نمایم.

شاید مهمترین بحث در این بخش، به فرایند نحوۀ انتخاب افراد مشارکت کننده در کارگاه مربوط باشد. نحوۀ انتخاب افراد بدین صورت بوده است که دو هفته قبل از برگزاری کارگاه، اینجانب از طریق تماس تلفنی با آقای رحمان صداقت و آقای محمد نوروزی شرایط و ضوابط افراد شرکت کننده را برای آنها شرح دادم. مهمترین معیارهای شرکت در کارگاه، آشنایی با مسائل خانواده ها، دغدغه مندی، تحصیلات کافی با تأکید بر رشته های جامعه شناسی و امور تربیتی و مشاوره، ترکیب برابر جنسیتی، و حضور پیوسته و تمام وقت در کارگاه بود. پس از پیگیری های متعدد قرار بر این شد که جهت پوشش دادنِ مناسبِ شهر دیشموک و نواحی تابعه، از سازمان‌های درگیر موضوع مانند کارکنان شبکه بهداشت، بخشداران مناطق مختلف شهر، کارشناسان دادگستری و نیروی انتظامی، مدیران مدارس و کارشناسان مسائل و آسیب های اجتماعی و مشاوره آموزش و پرورش، فعالان رسانه ای جهت شرکت در کارگاه دعوت به عمل آید. خوشبختانه، با پیگیری های به عمل آمده و بیان ضرورت کارگاه به مشارکت کنندگان بالقوه در آن، در روز برگزاری کارگاه 35 نفر از افراد با ویژگی های ذکر شده در کارگاه شرکت داشتند.

چگونگی برگزاری کارگاه

کارگاه در روز چهارشنبه 15 آبان 98 با شرکت 35 نفر از ساکنان این شهر و تعدادی از مسئولان مرتبط با مسائل خانواده بخش های تابعه شهر در سالن آموز و پرورش شهر شهر دیشموک برگزار شد. در خصوص ترکیب جمعیتی افراد می­توان گفت تقریبا 50 درصد از مشارکت کنندگان زن و 50 درصد مرد بودند. مدرک تحصیلی بیشتر افراد شرکت کننده در کارگاه کارشناسی ارشد و کارشناسی با رشته های تحصیلی روانشناسی و جامعه شناسی بود. در ابتدای کارگاه، اهداف، رویکرد و تفاوت کارگاه با کارگاه های قبلی به صورت مختصر برای شرکت کنندگان تشریح شد. سپس، مراحل انجام کارگاه بر اساس پروتکل توافق شده در دو نشستِ دانشگاه شیراز و دانشگاه تهران، مرحله به مرحله اجرایی شد. لازم به ذکر است که ابتدا جهت سهولت کار، مراحل پروتکل با ذکر عنوان دقیق هر مرحله با جزئیات آن و زمان تخصیص یافته به هر مرحله بر روی کاغذ A4 نوشته و مجری کارگاه آنها را با دقت و حساسیت اجرا می کرد. در این خصوص می توان گفت یکی از مهمترین مزایا و ویژگی های متمایز این کارگاه، داشتن چارچوب محتوایی و زمانی فرایند اجرای کارگاه از آغاز تا انتها بود که این امر ماحصل دقت، تجربه و حساسیت زیاد آقای دکتر سیامک زند رضوی است.

از نکات جالب توجه این کارگاه در مرحلۀ آغازین، بعد از قاعدۀ یخ شکنی، سوالات و ابهامات اساسی شرکت کنندگان در خصوص تداوم کارگاه و ماهیت مهارت‌هایی بود که به زعم خودشان باید در این کارگاه یاد می گرفتند. از دیگر دغدغه های آنها میزان فراگیری و گستردگی دامنۀ کارگاه بود. به نظر می رسید ضعف در "گوش کردن فعال"، یکی از مهمترین ویژگی‌های اغلب مشارکت کنندگان بود که با انجام تمرینات مرحله مربوط به گوش دادن تا حد زیادی توانست آنها را نسبت به گوش کردن حساس کند. نکتۀ جالب توجه اینکه حتی در فرایند گوش کردن، نوعی تمایز جنسیتی مبتنی بر قدرت به چشم می خورد. بدین ترتیب که زنان شنوای حرفای مردان بودند ولی مردان در ابتدا چندان به مسائل مطرح شده از سوی زنان توجه نمی کردند که با تذکر و یادآوری مکرر آنها به حساسیت موضوع پی بردند. از دیگر نکات مهم این بود افراد با شور و شوق نسبتا زیادی در هریک از مراحل کارگاه شرکت می کردند. البته، در برخی مواقع افرادی با تحصیلات تکمیلی، بیشتر از آنکه به روند و انجام وظایف مربوط به هر مرحله بپردازند درگیر چانه زنی بر سر مسایل غیر مرتبط با سایر هم گروهی ها یا مجری طرح بودند. خیلی از افراد با اصرار درخواست داشتند که چنین کارگاه هایی در مدارس یا در سطح وسیعتری در منطقه برگزار شود. نکتۀ مهم دیگر واکنش شدید و موضع‌گیری بعضی افراد در مرحلۀ «تفکر انتقادی» بود. بدین ترتیب که نقد را تقریباً معادل با تخریب در نظر می گرفتند و با جدیت و حالت تدافعی، و گاهی تهاجمی، به توجیه و دفاع از ایده های خود می پرداختند که در قالب نمودار درختی تجسم یافته بود.

نتایج مختصر ناشی از تحلیل مباحث مشارکتی کارگاه

تحلیل کامل و جامع یافته‌های کارگاه نیازمند دقت و زمان بیشتری است که متعقباً اعلام خواهد شد؛ اما مهمترین نتایج مختصر ناشی از بحث های مشارکت کنندگان را می توان در موارد زیر ارائه نمود:

- پنج گروه تشکیل شده از گروه بندی ها، نام های "دورهمی"، "امید به زندگی"، "دکتر شریعتی"، "آسیب شناسی اجتماعی" و " نواندیشان" را برای گروه‌های خود انتخاب کردند.

- گروه دورهمی، مهمترین مسائل خانوده را "مردسالاری"، گروه امید به زندگی، مهمترین مسئلۀ خانواده را "کمبود مهارت های زندگی و آیین همسرداری"، گروه دکتر شریعتی، مهمترین مسأله خانوده را"ازدواج اجباری"، گروه آسیب شناسی اجتماعی مهمترین مسألۀ خانواده را "فقر چند بعدی با تأکید بر فقر مالی"، و گروه نواندیشان، مهمترین مسألۀ خانواده را "سرخوردگی و ناتوانی زنان" دانسته اند. لازم به ذکر است که این مسائل به عنوان مهمترین مسائل خانوده های شهر دیشموک در نظر گرفته شده اند.

- عناوین مسائل ابراز شده توسط گروه‌ها نشان می دهد که مهمترین مسائل خانواده‌ها در این بخش بیشتر ماهیت"فرهنگی" دارند و جنبۀ آسیب شناختی متوجه زنان در آن خیلی برجسته است.

- در اینجا تنها مسائلی را که گروه‌ها به صورت جمعی خیلی مهم، در حد متوسط مهم و کم اهمیت دانسته اند بیان می کنیم.

- مهمترین مسائل خانواده‌ها از نظر گروه‌ها، پدرسالاری، مظلومیت دختران روستا، کمبود تفریحات سالم در محیط پیرامون، کودکان دارای سوء تغذیه، ترک تحصیل، فقر، بیکاری و تولد زیاد خانواده، نبود گفت و گو در خانواده، کودکان بازمانده از تحصیل، ازدواج اجباری، فقر گسترده، نبود آموزش قبل از ازدواج، زندانی بودن سرپرست خانوار، نبود مهارت های فنی و حرفه ای بودند. دامنۀ نمرۀ ارزیابی شدۀ این مسائل 9 و 10 بوده است.

- مسائلی که از نظر اهمیت در مرتبۀ متوسط قرار دارند، مسائلی‌اند که اختلاف نظر نمره دهی فردی و جمعی در میزان اهمیت و شدت مسأله بودن آنها بیشتر است. این مسائل شامل زنان همسر از کار افتاده، کودکان دارای بیماری‌های مزمن جسمی، دخالت والدین در مسائل زوج‌های جوان، کودکان حاضر در شبه خانواده‌ها، طرد شدن از خانواده، کودکان مواد مخدر سنتی، طلاق، فقر شادی، کودک مادری، افزایش سن ازدواج، عدم آگاهی والدین نسبت به فرزندان، بیکاری جوانان، سوء تغذیه و کودکان کار هستند. دامنۀ نمرۀ ارزیابی شدۀ این مسائل از 5 تا 8 در نوسان بوده است. شاید این وضعیت ناشی از این امر باشد که هر چند همۀ افراد شرکت کننده تا حدی پی برده اند که وضعیت چنین پدیده هایی بهنجار و نرمال نیست، اما آنها میزان تأثیرگذاری و فراگیری آنها در جامعه خودشان را بر اساس تجربه زیسته، رشته تحصیلی، و دیگر ویژگی های موقعیتی شان متفاوت می دانند.

به صورت خام و کلی می توان این مسائل را به سه دسته تقسیم کرد: 1) مسائل نسبتاً کم اهمیتی که در آستانۀ تبدیل شدن به مسائل با اهمیت متوسط جامعه هستند مانند؛ زباله گردی، تن فروشی، ازدواج اجباری دختران زیر 18 سال، کودکان دارای بیماری‌های روانی، زندانی بودن سرپرست خانوار، مصرف مواد مخدر صنعتی توسط زنان ... 2) مسائلی که اهمیت آنها از نظر فردی و جمعی در حد متوسطی برآورد شده است ولی نمره های فردی و جمعی با اختلاف یک نمره به هم نزدیکترند مانند؛ زنان مطلقه خود سرپرست، کودکان دارای سوء تغذیه، زنان سرپرست خانوار، طرد شدن از خانواده، پدران معتاد به مواد مخدر صنعتی، زنا و نبود مهارت‌های فنی و حرفه ای. 3) دسته سوم مسائلی اند که شدت آنها در حد متوسط ارزیابی شده است اما در آستانۀ تبدیل شدن به مسائل مهم هستند. مسائلی مانند؛ زنان همسر از کار افتاده، پدران معتاد به مواد مخدر سنتی، نبود آموزش قبل از ازدواج، استفاده نامناسب از شبکه‌های اجتماعی، بالارفتن سن ازدواج در مردان، عدم حمایت از مادران باردار، مصرف الکل، روابط فرازناشویی، فرزندان طلاق، طلاق های توافقی ... جزء این دسته هستند.

- در مقابل مسائل بالا، مسائلی بوده‌اند که گروه‌ها آنها را کم اهمیت دانسته اند. این موارد شامل؛ کودکان معتاد به مواد مخدر، کودکان معلول جسمی – حرکتی، تن فروشی، کودکان با مادر زندانی، فرزند خواندگی، کودکان در خطر خودکشی، مواد مخدر صنعتی کودکان مادران دارای HIV مثبت، تعصبات ناموسی، و مصرف مواد مخدر صنعتی توسط زنان بوده اند. دامنۀ نمره به میزان اهمیت این موارد از نمرۀ1 تا 3 بوده است. می‌توان گفت کم اهمیت ترین مسائل به کودکان مربوط می شوند. مشارکت کنندگان به همه این موارد، چه به صورت فردی و چه جمعی، نمره 1 داده اند. این امر احتمالا می‌تواند ناشی از چند دلیل باشد. یکی اینکه کودکان بیشتر از آنکه بر روی زندگی خانوادگی تأثیرگذار باشند، تأثیر پذیر هستند. یا اینکه، شاید مسائل ذکر شده در برگه های مسائل اجتماعی، واقعاً، جزء مسائل رایج مربوط به کودکان در شهر محل برگزاری کارگاه(دیشموک) نیست. یا اینکه مسائل کودکان، هنوز به عنوان مسأله، به " آگاهی" افراد راه نیافته است به عبارتی هنوز در مرحلۀ پیشا مسأله شدن است.

در پایان از همه دوستانی که به نوعی در برگزاری هرچه بهتر کارگاه با اینجانب همکاری کردند نهایت تشکر و سپاس گزاری را دارم. به ویژه از خانم صداقت، مدیر دفترا مور بانوان و خانواده استان، آقای ابراهیم فتاح پور دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه یاسوج و کارشناس امور انتخابات استانداری، آقای محمد نوروزی، رییس محترم آموزش و پرورش شهر دیشموک و فعال دغدغه مند به مسائل اجتماعی، آقای رحمان صداقتمند، کارشناس علوم اجتماعی و فعال در ادارۀ بهزیستی شهر دیشموک که در مراحل مختلف برگزاری کارگاه کمک نمودند. همچنین از تمام شرکت کنندگان در کارگاه که صبورانه و مشتاقانه از آغاز تا پایان کارگاه حضوری فعالانه داشتند، در شناخت مسائل خانواده ها کمک نمودند، در مواقعی تذکرات این جانب را محترمانه پاسخ دادند تشکر ویژه نمایم.

 دیشموک1

دیشموک3

دیشموک4

دیشموک5

دیشموک6

دیشموک7

 


 

*مجری و تسهیل گر طرح و نماینده انجمن جامعه شناسی ایران در استان کهگیلویه و بویراحمد - عضو هیأت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه یاسوج