alata s 1سه‌شنبه هفتم دی ماه سال 1378، دکتر فرید العطاس مهمان گروه جامعه‌شناسی تاریخی انجمن جامعه‌شناسی ایران بود و در راستای سلسله سخنرانی‌هایش در طی سفر خود به ایران، درباره "ابن خلدون و نظریه­ اجتماعی جدید" بحث کرد. وی گفت: ابن خلدون را دیر زمانی است که به عنوان موسس علم جامعه‌شناسی می­شناسند. این به رسمیت شناختن، از آغاز قرن بیستم تحقق یافته ولی با این وجود، همچنان نقشی که آرای ابن خلدون در فرآیند نظریه­سازی جامعه­شناسی جدید ایفا می­کند، ناچیز است.

به اعتقاد العطاس، این امر از سویی بدان دلیل است که نظریه­پردازان جدید خود را از رجوع به آثار اصلی ابن خلدون بی نیاز دیده و به مطالعه­ مقدمه اکتفا کرده­اند، و از سوی دیگر، بدان خاطر است که آثار وی را تنها به مثابه منبعی برای برگرفتن داده­های تاریخی در نظر گرفته­ و کاربردهای آن برای مفهوم‌سازی در نظریه جامعه‌شناسی را دست­ کم گرفته‌اند.

عضو هیأت علمی گروه جامعه‌شناسی دانشگاه سنگاپور افزود: یکی از مثال‌های کاربست­های جدیدی که می­توان از کتاب "العبر" استخراج کرد، تمایزگذاری اساسی ابن خلدون میان دو نوع جامعه­ کشاورز یکجانشین (عمران الحضری) و رمه­دار (عمران البدوی) است. ابن خلدون پیدایش و انقراض دودمان‌های سلطنتی و دولت‌های پیاپی را بر مبنای مفهوم عصبیت تفسیر می­کند که از دل زندگی اجتماعی کوچ‌گردانه (عمران البدوی) بیرون آمده و قدرت نظامی قبایل بدوی و توانایی تسخیر شهرها را به ایشان می­بخشد. آنگاه بدون این که ساز و کارها را چندان مورد بحث قرار داده باشد، به زوال تدریجی عصبیت فاتحان پس از شهرنشین شدن و خو گرفتن‌شان به تجمل اشاره کرده و با لحنی که یادآور برداشت‌های امروزین ماست، مفهوم دین را به عنوان امری جمعی و عاملی اجتماعی در ظهور دولت‌ها فهم می‌کند. از دید او، عمران بدوی در صورتی که با رهبری پیشوای دینی فرهمندی ترکیب شود، نیروی لازم برای فتح سرزمین‌های دارای سبک زندگی کشاورزانه (عمران الحضری) را به دست خواهد آورد تا به تدریج در دل آن جذب شده و به نوبه­ خود مغلوب قبایلی تازه با پیشوایی دیگر و عصبیتی تازه و سرزنده شود.

العطاس در ادامه سخنان خود، ظهور دولت سعودی را با هم‌یاری قبایل بدوی و رهبری پیشوایان وهابی نمونه­ای از کارآمدی این مدل برای تفسیر رخدادهای جدید دانست و به بحث درباره علل منقرض نشدن این دولت بر اساس پیش‌بینی ابن خلدون پرداخت. وی دو عاملِ ثروت ناشی از نفت و پشتیبانی دولت‌های خارجی از دولت سعودی را عامل شکسته شدن چرخه­ ابن خلدونیِ عمران بدوی- عمران حضری معرفی کرد.

دکتر العطاس در پایان، پیشنهادهای خود برای بازاندیشی و بازسازی نظریه­ اجتماعی مدرن بر مبنای آرای ابن خلدون را در سه بند خلاصه کرد: دگرگونی برنامه­های آموزشی به شکلی که مطالعه­ آثار ابن خلدون، فارابی، بیرونی و نه فقط افتخار کردن به ایشان در دستور کار قرار گیرد، طرح‌ریزی و حمایت از برنامه­های پژوهشی و طرح‌های تحقیقاتی­ای که مفهوم­سازی برآمده از آثار این بزرگان را در حال و هوای امروزین آماج سازد و بالاخره برگزاری همایش‌ها و گردهمایی‌هایی که زمینه را برای تبادل نظر پژوهشگران در این زمینه هموار سازد