گروه علمی – تخصصی جامعه‏شناسی تاریخی انجمن جامعه‏شناسی ایران در یکی دیگر از نشست‏های خود که در تاریخ بیستم شهریور ماه سال جاری برگزار شد، موضوعی با عنوان "کمان پارتی و نیزه پارسی: درباره اخلاق سلحشوری در ایران باستان" را به بحث گذاشت که طی آن دکتر شروین وکیلی به سخنرانی پرداخت.

او بحث خود را با طرح این پرسش آغاز کرد که چرا همه سربازان هخامنشی در تصاویر و مجسمه‏ها، نیزه به دست دارند و در عین حال یادآور شد: نیزه و کلیه سلاح‌هایی که در دنیای باستان مورد استفاده قرار می‏گرفته، جز آنکه ابزار و وسیله‏ای برای کشتن یک انسان دیگر باشد، نمادی در ارتباط با تابوها بوده است. از سوی دیگر، از آنجا که اسلحه عنصر بسیار مهمی در تاریخ و فرهنگ یا تاریخ تمدن یک قوم تلقی می‏شود؛ در بحث سلاح‏شناسی ایران نیز این نماد از اهمیت بسزایی برخوردار است.

وی سپس با اشاره به متنی که داریوش در تخت جمشید در مورد نیزه نوشته، گفت: با توجه به این نوشته تاریخی، اهمیت نیزه تا حد زیادی مشخص می‌شود؛ چنان‌چه پادشاه قبلی کمبوجیه (پسر کوروش) نیزه‏دار او بوده است. داریوش نیز حامل نیزه کمبوجیه بوده و خشایارشاه نیز چنین مقامی را در دوران داریوش داشته است. این امر به معنی آن است که حاملان نیزه یا همان نیزه‏داران مهم‏ترین شخصیت‏ها بعد از شاه بوده‏اند. البته کمان‌داران نیز چه در دوران هخامنشی و چه پس از آن، از اهمیت نسبتاً بالایی برخوردار بوده‌اند.

وکیلی ادامه داد: داریوش در خودانگاری خود، در کتیبه نقش رستم که روی قبر او قرار گرفته، در شرایطی که در مقایسه با پادشاهان آن زمان خیلی فروتنانه سخن می‏گوید، مهارتش را در به‌کارگیری نیزه و کمان ترسیم می‌کند. از سوی دیگر، از آنجا که یکی از عناصر عمده تشکیل دهنده امپراطوری هخامنشی، فناوری آهن بوده، نیزه آهنین نماد پارسیان می‏شود. علاوه بر این در متون کهن، وقتی از رژه پارسیان که ابزاری برای نمایش قدرت و انضباط در زمان صلح بوده، سخن گفته می‌شود؛ همواره تعداد نیزه‏داران در بخش‏های مختلف رژه مورد اشاره قرار می‌گیرد و اساساً هم رده‏بندی سپاه به این شکل تعیین می‏شده و هم حمل نیزه نشانی از نیرومندی سرباز بوده است.

وی در بخش دیگری از سخنان خود، نقش کمان در تمدن ایرانی را مورد توجه قرار داد و گفت: با مروری بر متون کهن، مشاهده می‌شود که کمان برای مردم باختر زمین دو ویژگی دارد؛ یکی اینکه ابزار چندان مهمی در جنگاوری نیست و دیگر اینکه به شرقیان مربوط می‏شود؛ چنان‌چه در تصاویر خدایان یونان باستان نیز خدایان برتر یونانی هرگز کمانی به دست ندارند. این در حالی است که در ایران به خصوص بعد از دوران اشکانی، کمان از اهمیت فراوانی برخوردار می‏شود و در حالی که در دوره هخامنشی، سکه‏ها تصویر حک شده یک سرباز همراه با نیزه را نشان می‌دادند، روی سکه‏های اشکانیان، نقش سرباز همراه با کمان دیده می‏شود. از سوی دیگر، با وجود آنکه نیزه پیوند مستقیمی با سوارکاری داشته و در دورانی بهترین اسلحه قابل استفاده در حالت سواره بوده است؛ در عهد اشکانی کمان به حدی مهم می‌شود که عالی‌ترین دسته سربازان یعنی سوارکاران نیز کمان‏گیر می‌شوند. این شرایط حتی تا دوران ساسانی نیز ادامه می‏یابد؛ گرچه در آن دوره، بار دیگر شاهان نیزه‏دار دیده می‏شوند و در عین حال، شمشیر نیز اهمیت می‏یابد. بعد از اسلام هم نیزه، کمان و شمشیر اهمیت خود را حفظ می‏کنند.

وکیلی در ادامه، در تحلیل معنای این سلاح‏ها در دوره‌های مختلف، به سنت سلحشوری اشاره کرد که در ایران باستان وجود داشته و رد پاهای آن همچنان تا حدی باقی مانده است. او گفت: تمامی تمدن‏هایی که در تاریخ، حتی به شکل سست و پوشالی، ابرقدرت‏ نظامی بوده‌اند؛ دستگاهی اخلاقی، جنگی و سلحشوری برای خود درست کرده‏اند که این دستگاه‏ها به لحاظ ساختاری شباهت‏هایی با هم دارند. از جمله مهم‏ترین ویژگی‏های آنها این است که مفهومی به نام انضباط بدنی را در پیوند با مفهوم بنیادین دیگری به نام نیکی اخلاقی صورت‌بندی می‏کنند. به عنوان مثال ورود یک فرد به جمع شوالیه‏ها، مستلزم گذراندن یک نظام اخلاقی مخصوص به خود است. در دوران ابرقدرتی چین نیز هنر رزمی بر اساس سوژه منضبط اخلاقی نیرومندی تعریف می‏شود که قدرت آن در قالب کنش جنگی ظهور می‌کند. در ایران نیز بعد از اسلام، شاهد شکل‌گیری سنت بسیار مهمی به نام "فتوت" هستیم که تا دوران شاه عباس دوام پیدا کرده و اکنون نیز بارقه‏هایی از آن به نام زورخانه باقی مانده است.

وی سپس با اشاره به سنت اخلاقی سلحشوری در دوران هخامنشی، خاطرنشان کرد: در کتیبه نقش رستم، وقتی داریوش نظام اخلاقی خود را تبیین می‏کند، می‏گوید من طرفدار "راستی" هستم و به نظر می‌رسد راستی علاوه بر معنای اخلاقی آن می‏تواند نمادی مانند نیزه داشته باشد که راست‌ترین سلاح است و حمله با آن صرفاً‏ باید به صورت راست و مستقیم صورت گیرد. از سوی دیگر، نیزه یکی از معدود سلاح‏هایی است که هم می‏توان آن را پرتاب کرد و هم می‏توان به صورت دستی با آن جنگید. در عین حال، در زبان پارسی، "ارشته" به معنای "راستی" است که به نظر می‌رسد شباهت زیادی با واژه "ارشتی" یا همان "نیزه" دارد که این نزدیکی معنایی می‌تواند آن را با واژه "اشه" به معنای قانون حاکم بر گیتی نیز مرتبط کرده و بدین ترتیب اهمیت نمادین این راست‌ترین سلاح را نزد پارسیان نشان دهد.

وکیلی سپس با نشان دادن متن کتیبه نقش رستم به حاضران جلسه، توضیح داد: این متن برای نخستین بار توسط داریوش نخستین پادشاه هخامنشی نوشته شده که به نوعی حاکم بر امپراطوری تمام جهان آن دوره شناخته می‌شود. در نگاهی به این کتیبه و با علم به اینکه در سنت پادشاهی آن دوره، شاه در فرمانروایی مصر خدا شناخته شده و در سنت آشور نیز به عنوان نماینده خدای آشور روی زمین معرفی می‏شده است؛ متن فروتنانه این کتیبه نوشته شده توسط پادشاهی به بزرگی داریوش، بسیار جلب توجه می‌کند. در این متن، نه تنها به شاه تنها به عنوان یک انسان نگاه شده بلکه حتی خشونتی نیز در جملات آن دیده نمی‏شود و بر خلاف کلیه متون رایج، فتوحات او هم مورد اشاره قرار نمی‌گیرند. به همین دلیل، من معتقدم این کتیبه را می‏توان به عنوان بیانیه‏ای معرفی کرد که نشان‌دهنده نظم جدید هخامنشی و نظام اخلاقی حاکم بر آن است. در عین حال، به نظر من، این کتیبه بیان مدونی از سوژه پارسی است که قبلاً در زمان کوروش ساخته شده بود و در این زمان صورت‌بندی شده است. از جمله مهم‏ترین ویژگی‏های این سوژه، یکتا پرستی آن است و جالب اینجاست که عناصر قدرت که به عنوان آفریدگان اهورا مزدا مورد اشاره قرار می‏گیرند، به جای آنکه شاه و ارتش و مواردی این چنینی باشند؛ عبارتند از شادی، هستی و انسان. از سوی دیگر، داریوش هخامنشی در این کتیبه، خود را به خاطر اهورامزدا، دوستدار راستی معرفی کرده و راستی را چنین تعریف می‏کند که "توانا بر ناتوان ستم نکرده و ناتوان نیز بر توانا نیز ستم نکند". او در عین حال، در تصویری که از خود نشان می‌دهد، ذکر می‌کند که به یاری اندیشه خویش، خود را در مقابل خشم مراقبت می‏کند.

وی افزود: عنصر دیگری که اهمیت بسیار زیادی نزد داریوش دارد، مفهوم مهمی به معنای قانون است که حتی بعد از او نیز این مفهوم به معنای عدل رایج می‌شود. دین زرتشت قانونی را بر هستی حاکم می‌داند که همه حتی خدا، باید از آن تبعیت کنند و کسی که از این قانون تبعیت می‏کند را خردمند و کسی که به آن توجه می‏کند را نیروی بدی می‌داند. به نظر می‌رسد داریوش نیز در چارچوب همین آیین، بر اهمیت این قانون (اشه) که اهورامزدا آن را تعیین کرده و بر طبیعت حاکم است و همچنین ”داته“ که قانون دیگری حاکم بر نظام اجتماعی بوده و توسط شاه تعیین می‏شود، بسیار تأکید می‌کند. از سوی دیگر، "راستی" مورد نظر داریوش، بسیار عقل گرایانه بوده و بر اندیشه و خرد تأکید زیادی دارد. دیگر اینکه، این راستی بر عدل میان انسان‏ها بسیار پای‏بند است. همچنین قدرشناسی نیز در آن زیاد دیده شده و به همین ترتیب مجازات نیز وجود دارد.

وکیلی تأکید کرد: آنچه گفته شد، بدان معناست که نیزه در مفاهیم هخامنشی دالی در درون شبکه‏ دلالت‏هایی است که همه آنها به شکل‏گیری "من" جدیدی اشاره دارند که در نقطه اوج خود یک "منِ آرمانی" است. از آنجا که به نظر می‌رسد چنین سوژه‌ای به لحاظ فیزیکی، چندان با شاهی که در هفتاد سالگی مرده و این کتیبه روی سنگ قبرش نوشته شده، مرتبط نباشد؛ می‌توان آن را با تصویری از یک انسان آرمانی مربوط دانست و به نوعی ”منِ پارسی“ یا ”سوژه‏ی ایرانی“ نامید.

وی در ادامه سخنان خود، به دلایل اهمیت کمان نزد اشکانیان پرداخت و در این زمینه گفت: کمان نیز مانند نیزه، سلاحی کاملاً پرتابی است و همچنان از دور عمل می‏کند و حتی در مقایسه با نیزه، مسیر بسیار طولانی‏تری را طی می‌کند. در عین حال، از طریق آن، می‌توان تیرهای زیادی را پرتاب کرد. در متون ایرانی، کمان در دست خداوند مهر تصویر می‏شود. مهر نیز مرد جوانی سوار بر ارابه‌ای یک چرخ تصویر شده که چهار اسب به آن بسته شده‌اند که سم‏های جلوی آنها زرین بوده و سم‏های پشت سیمین هستند. روی ارابه مهر، نقش هزار گوش و هزار چشم است؛ زیرا همه جا را می‏بیند و همه چیز را می‏شنود. مهر حامی پیمان بستگان است و اگر کسی را عهد شکنی کند، با آن می‏جنگد. او برای این کار کمانی در دست دارد که با آن تیرهایی به شکنندگان عهدها می‏زند. به تعبیر دیگر، مهر همان خورشید است که همه چیز را می‏بیند و آفتابی شبیه تیر دارد.

وکیلی خاطرنشان کرد: یکی دیگر از ویژگی‏های عمده کمان، وجود زه در آن است که از روده گاو قربانی شده برای مهر ساخته می‌شده است. از آنجا که بیشتر اشکانیان مهر پرست بودند و حتی نام چهار تن از پادشاهان آن‏ها مهرداد بود، کمان نزد آنها سلاحی بسیار مهم بود که علاوه بر اینکه سمبل مهر شمرده می‌شد، تیرهای پرتاب شده از آن نیز به نوعی نماد راستی را به شمار می‌رفتند.

دکتر شروین وکیلی در جمع‌بندی از سخنان خود، نیزه و کمان را نمایان‏گر دو دوره متفاوت جنگی در ایران دانست که با ظهور دو سنت ایرانی ابر قدرت در سطح جهان، یعنی پارس‏ها و اشکانیان یا همان پارت‏ها، به کار گرفته می‌شوند.

او در پایان، سخنان خود را در این جلسه مقدمه‏ای برای بازشناسی وزن سلحشوری ایرانی، به منظور شناخت بیشتر من یا سوژه‏ منضبط دانست.