نشست سوم دی ماه سال 1384 گروه جامعه شناسی خانواده به بحث و تبادل نظر درباره مسأله طلاق اختصاص داشت و دکتر حسین آقاجانی عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی در این جلسه گزارشی را از تحقیقی که در سال 81 در این زمینه انجام شده بود؛ ارائه داد. او در مقدمه بحث خود گفت: در ایران ذهن من همیشه متوجه این سئوال بوده که چه عواملی باعث میشود زندگی زناشویی مسیر خود را طی نکرده و در نیمه راه با طلاق منجر شود. در عین حال این نکته مهم بود که این پدیده در جامعه ما در طبقات اجتماعی مختلف چگونه خود را نشان میدهد. درک، فهم و تفسیر لایههای عمقی طلاق کار پیچیدهای است و نیاز به مطالعه و بررسی ژرفانگرانه دارد. میدانیم تحریک شدید طبقاتی، بحران اقتصادی، فقر، بیکاری، از هم گسیختگی، تفاوت فرهنگی و .. موجب شده خانواده نتواند کارکرد مناسب خود را به دست آورد. هر یک از این پدیدهها خود دارای علل و عوامل ملموس و کمی و در عین حال کیفی هستند. اما در طلاق مهم است شرایطی را که منجر به طلاق میشود مورد مطالعه قرار دهیم. آنچه مسلم است هیچ دختری در روز عقد به این فکر نمیکند که روزی مشکلات به حدی بر او چیره شود که دادخواست طلاق دهد. بنابراین عواملی که به این امر منجر میشوند، مهماند نه خود طلاق.
وی ادامه داد: به نظر میرسد این واقعیت امروز جامعه ماست که دیگر برچسب بدنامی به طلاق زده نمیشود و مردان و زنان به راحتی از هم جدا میشوند و شاید بتوان گفت اگر قوانین مدنی سختگیری نمیکرد، حتی میزان طلاق در جامعه بسیار بالاتر بود.
آقاجانی افزود: کارکردهای نامناسب و پنهان طلاق در شهر تهران و ایران قابل مطالعه است زیرا افزایش طلاق خود موجب شده که دختران به دلیل نبودن الگوی مناسبی از تشکیل خانواده به راحتی ازدواج نکنند. خانواده ناسازگار و پرتنش آثار نامطلوبی بر دختران جوان گذاشته؛ در عین حال تغییر سبک زندگی، وسایل ارتباط جمعی، بالارفتن سطح تحصیلات و آگاهی زنان، کمرنگ شدن قدرت پدران و مردان، استقلال مالی و هر یک مبانی اقتصادی و اجتماعی خانواده را دگرگون کرده است. خانوادههای شهری ایرانی با الگوهای فرهنگی و مفاهیم تازهای چون موقعیت در زندگی شغلی، تساوی بین دو جنس، ارزش پول و پسانداز مواجه شدهاند.
آقاجانی هدف عمده خود در این تحقیق را بررسی، تبیین و تفسیر پدیده طلاق، مطالعة وضع موجود پدیده طلاق و تفاوت آن در بین طبقات اجتماعی، شناخت پدیدههای متأثر از علت طلاق در طبقات، مقایسه علت و نسبت طلاق در طبقات، شناخت سبک زندگی و ... در طبقات و ارزیابی علت طلاق در طبقات معرفی کرد و گفت: روش کار ما تبیینی، توصیفی و مقایسهای با تکنیک پیمایشی بوده است. برای این منظور طی سه ماه، در دادگاه خانواده 450 پرسشنامه از کسانی که حکم طلاق در مورد آنها صادر شده بود، پر کردیم و در واقع، سه طبقه 150 نفری را مورد مطالعه قرار دادیم.
به طور کلی از بین این افراد، 115 نفر یعنی 6/25 درصد بین 1 تا 5 سال زندگی کرده بودند. %9/30 درصد بین 6 تا 10 سال، 3/15 درصد بین 11 تا 15 سال، 3/19 درصد بین 16 تا 20 سال و% 9/8 نیز بیشتر از 21 سال زندگی کرده بودند. حتی فردی را داشتیم که پس از 58 سال جدا شده بود.
به گفته آقاجانی، علت طلاق بر حسب بیان پاسخگویان در طبقه پایین خرجی ندادن، 3/31%، بیکاری 14%، اعتیاد 3/11% عدم تفاهم 8/8%، عدم شناخت و درک یکدیگر، ازدواج دوم، تنگناهای مالی، کتک زدن و خشونت در اولویتهای بعدی قرار میگرفت.
در مجموع در میان سه طبقه اجتماعی تفاوتهای فرهنگی و تغیر در سبک زندگی بسیار مهم بود. به نظر میرسد در این زمینه، مهمتر از بحث طلاق، بحث شیوه گزینش همسر است. بسیاری میگفتند ما که باید به آن پرداخته شود