گروه جامعهشناسی توسعه و دگرگونیهای اجتماعی انجمن جامعهشناسی ایران روز دوشنبه 18 اسفند 99 نشست «معرفی و گفتگو درباره کتاب پنجاه متفکر کلیدی توسعه» را با حضور دکتر محمدجواد زاهدی و مهدی فرهمندنژاد برگزار کرد.
در بخش نخست نشست دکتر محمدجواد زاهدی به سخنرانی پرداخت و گفت: کتاب سایمون رویکردی دانشنامهای دارد اما دانشنامه به معنای دقیق و کامل آن نیست. یعنی همۀ مفاهیم و مصطلحات و نظریهها و نظریهپردازان و نیز راهکارهای توسعه و تجربههای توسعهای در جهان را شرح نمیدهد و از آن مهمتر این که Entryهای مرتبط با توسعه را به طور مستقل نمیتوان در آن یافت. در این کتاب، سایمون با بهرهگیری از تیمی قوی و توسعهچی، مهمترین نظریهپردازان توسعه را به ما معرفی میکند و ذیل نام هر نظریهپرداز مفاهیم و مصطلحاتی را که آن نظریهپرداز ساخته یا بهکار گرفته و همچنین راهکارهایی را که پیشنهاد کرده و حتی در مواردی تجربههایی را که بر مبنای دیدگاه او به کار بسته شده است را به ما معرفی میکند. پس به این اعتبار میتوان آن را شبه دانشنامه خواند و چنین پنداشت که اغلب ویژگیهای فرهنگی یک دانشنامه را داراست.
این جامعهشناس افزود: این ویژگیهایی که دانشنامهها دارند چیست؟ دانشنامه در واقع کتاب علم و کتاب حکمت است که با بیانی موجز و فشرده مبانی و مصطلحات اصلی و همچنین پدیدآورندگان شاخههای متنوع دانش را در قالب مقالههایی کوتاه تا بلند و اغلب به صورت آلفابتیک (الفبایی) به علاقمندان و مشتاقان علم معرفی میکند. اما دانشنامهها ضمناً مظهر یک پارادوکس چند وجهی هم هستند. اصحاب دانش هرگز از آن بینیاز نیستند و حتماً باید آن را در اختیار داشته باشند و گاه و بیگاه به سراغش بروند و از آن مدد بگیرند. اگرچه این به آن معنا نیست که دانشنامه را میتوان به دست گرفت و مثل یک کتاب داستان یا یک کتاب تاریخ یا کتاب جامعهشناسی از ابتدا تا انتها خواند. اگر کسی چنین بکند نه فقط به اندازه وقت و کوششی که در این کار صرف میکند از آن بهره نخواهد برد چه بسا خسته و دلزده هم بشود. اما در عین حال هیچ اجتماع علمی و هیچ فرهنگ پویایی را هم نمیتوان یافت که کنشگرانش بینیاز از دانشنامه باشند یا بدون کمک دانشنامه بتوانند کار علمی و فرهنگی بنیادی و مهمی انجام دهند. در طول تاریخ علم و فرهنگ دانشنامهها نقش مهمی در پیشرفت آگاهی و معرفت داشتهاند.همانگونه که میدانید عصر شکوفایی تمدن اسلامی در سدههای سوم تا پنجم هجری به برکت نهضت موسوم به ترجمه پدید آمد که معتزله بانیان آن بودند و ماهیتی شبه دانشنامهای داشت. «رسائل اخوان الصفا» که آن هم ساختاری شبه دانشنامهای داشت در شکوفایی این تمدن بسیار تأثیرگذار بود و بالاخره اثر مشهور محمد فارابی به نام «احصاء العلوم» که دانشنامهای تمام عیار بود، در فرایند این شکوفایی نقش قاطعی ایفا کرد. یا باز هم همانگونه که همه میدانید عصر روشنگری در اواخر سده هجدهم در فرانسه محصول فعالیت فکری فیلوزوفهایی بود که به اصحاب دایرهالمعارف ملقباند و با کوششهای دانشنامهایشان توانستند سیمای فرهنگی جهان پس از خودشان را دگرگون کنند. کتاب سایمون هم به گمان من با تنظیم شبهدانشنامهایاش میتواند در حوزه دانش توسعه چنین نقش مهمی داشته باشد.
دکتر زاهدی گفت: لازم است یادآوری کنم که ما در ادبیات ترجمه شده جامعهشناسی هم دو کتاب مشابه کتاب سایمون داریم: یکی کتاب «پنجاه متفکر بزرگ معاصر» است که جان لچت آن را تهیه کرده و محسن حکیمی آن را به فارسی برگردانده است. لچت متفکران معاصر جامعهشناسی را از ساختارگرایی گرفته تا پسامدرنیته در چارچوب مقالههایی بالنسبه کوتاه ولی با مضمونی فشرده و آموزنده معرفی میکند و دوم کتاب «متفکران برجسته نظریه فرهنگی» است که کار مشترک اندرو ادگار و پیتر سجویک است و مسعود خیرخواه آن را به فارسی برگردانده و در آن 87 متفکر بزرگ در حوزه فلسفه و روانشناسی و جامعهشناسی معرفی شدهاند و شبیه کتاب لچت برای اصحاب این رشتهها بسیار کارگشاست و البته تا جایی که میدانم در حوزه فلسفه نیز کالینسون در 1987 کتابی تحت عنوان «پنجاه فیلسوف بزرگ» به چاپ رسانده که هنوز به فارسی ترجمه نشده است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: و اما اندکی هم درباره دانش توسعه و کتاب سایمون سخن بگویم: پنجاه نفری که در کتاب سایمون به عنوان متفکران کلیدی توسعه معرفی شدهاند همه از نامداران عرصۀ توسعهاند. کار سایمون یک اثر بایوگرافیکال (زندگی نگارانه) مرجع است دربارۀ نظریهپردازان و کنشگران با نفوذ در عرصۀ توسعه. میدانید که مفهوم توسعه از بدو پیدایش تاکنون چند چرخش پارادایمی را از سرگذرانده است: این مفهوم ابتدا ذیل عنوان پیشرفت خصوصاً از قرن هفدهم در حوزه فلسفه ظاهر شد. سپس در عصر روشنگری دلالتهای معنایی گستردهتری یافت و در دیگر شاخههای معرفت نیز مورد استفاده قرار گرفت. نخستین چرخش پارادایمی این مفهوم پس از طرح ایدۀ تکامل در زیستشناسی توسط داروین صورت گرفت و اسپنسر و مارکس با هنرمندی تمام مفهوم داروینی تکامل را به حوزه علوم اجتماعی آورند. سپس از اواخر قرن نوزدهم و خصوصاً در دهههای آغازین قرن بیستم مفهوم رشد در حوزه اقتصاد به مفاهیم پیشین یعنی پیشرفت و تکامل افزوده شد و بعد، از نیمه دوم قرن بیستم، چرخش پارادایمی اصلی ظهور پیدا کرد و مفاهیم نوسازی Modernization و توسعه Development رواج عام یافتند. درباره مدرنیزاسیون هم در حوزه جامعهشناسی و اقتصاد و هم در حوزه روانشناسی و سیاست نظریههای ارزشمندی ارائه شد و با تأسیس سازمان ملل متحد از 1945 و خصوصاً پس از استقلال یافتن کشورهای مستعمره سابق اصطلاح development به تدریج به دیسیپلین مستقلی بدل شد که به صورت بین-رشتهای از طریق اقتصاد، جامعهشناسی، سیاست، مطالعات فرهنگی، روانشناسی، جغرافیا و محیط زیست تغذیه میشود. این اصطلاح بهتدریج چنان رواجی پیدا کرد که امروزه بخشی از برنامه عمل همه نظامهای سیاسی و حکومتها درهمه جای جهان است و عبارت برنامههای توسعه ورد زبان همه حتی مردم کوچه و بازار شده است. سایمون در کتابش به صورتی مجمل ولی کارآمد صاحبنظرانی را معرفی کرده است که توسعه را به چنین جایگاه والایی رساندهاند. سایمون خود میگوید که این پنجاه نفر را از یک فهرست 200 نفری انتخاب کرده است.
دکتر زاهدی اضافه کرد: مترجم محترم کتاب آقای مهدی فرهمندنژاد قرار شده است که در اینجا خود دربارۀ این کتاب انشالله به تفصیل سخن بگویند. من اما مایلم که در بخش پایانی سخنانم اشاره مختصری هم به کیفیت ترجمه کتاب کنم. برگردان کتاب، برگردان خوبی است و فارسی روان و روشن و باقاعدهای دارد. یکی از حسنهای بزرگ این برگردان به گمان من آن است که مترجم برای مصطلحات اصلی متن انگلیسی معادلهای فارسی جا افتادهای را به کار گرفته است و با توجه به آشفته بازاری که بر کار معادل-گذاری در کشور حاکم است، برای پیشگیری از هر گونه سردرگمی خوانندگان، اصل انگلیسی اغلب اصطلاحات مهم را در پانوشت آوردهاند. کتاب از یک نمایه خوب هم برخوردار است. اما به گمان من بهتر بود که فهرست اصطلاحات پانوشتها همراه با معادل فارسی آن در نمایههای جداگانهای به صورت فهرست واژگان فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی هم آورده میشد که امید است در چاپهای بعدی کتاب مورد توجه قرار گیرد. اما در مورد خود مترجم؛ مترجم کتاب دانشآموخته رشته جامعهشناسی در مقطع کارشناسی ارشد است و تدریس زبان انگلیسی در چند مرکز علمی و دانشگاهی را بر عهده دارد و تاکنون چند کتاب در حوزه جامعهشناسی ترجمه کرده که از آن جملهاند: کتاب «جامعه خطر» اولریش بک که با همکاری دکتر رضا فاضل ترجمه شده، کتاب «جامعهشناسی محیط زیست»، کتاب «چگونه به زبان جامعهشناسی بنویسیم» و کتاب مورد بحث این نشست «پنجاه متفکر کلیدی توسعه» که همۀ آنها از سوی نشر ثالث منتشر شده است.
در بخش دوم این نشست مهدی فرهمندنژاد سخن گفت. او با بیان این نکته که صاحبنظران و اندیشمندان توسعه از دل دو رویداد تاریخی سربرآوردند افزود: نخست انگیزههای استعمارزدایی: با پایان امپراتوری بریتانیا و استقلال مستعمراتی که بالاخره خورشید در آنها غروب کرده بود، امکان پیوندهای منطقهای فراهم شد و تأثیری مهم بر اندیشه و آثار بعدی اندیشمندان حوزۀ توسعه باقی گذاشت. برای نمونه آرتور لویس و والتر رادنی هر دو از صاحبنظران توسعه از منطقه کاراییب بودند و بعدها درکشورهای غنا و تانزانیا به طرح برنامههای توسعهای پرداختند که شرح آن در کتاب آمده است. یکی دیگر از عواملی که به فراگیری اندیشههای توسعهای کمک کرد اجرای طرح مارشال بود. پس از جنگ جهانی دوم، در بهار ۱۹۴۷، جرج مارشال و گروه سیاست خارجی کاخ سفید به این فکر افتادند که بهرهمندی شهروندان عادی از فواید فردگرایی امکان ظهور فاشیسم و ناسیونالیسم افراطی را از میان میبرد و معتقد بودند در همه جای جهان انسان مرفه یا امیدوار به زندگی در رفاه به سوی دیکتاتوری و تمامیتخواهی جذب نمیشود. هدف این طرح این بود که با ساخت و ساز و آبادانی و پیشرفت و توسعه در کشورهایی که درگیر جنگ بودند، بازارهایی توانمند برای خرید محصولات آمریکایی ایجاد کند که همین رویکرد موجب مطرح شدن نظریات توسعهای شد. صرف نظر از موفقیت یا شکست این طرح، این دو رویداد موجب ظهور اندیشمندانی شد که هرکدام از منظر خود به امر توسعه پرداختند. بنابراین اندیشههای توسعهای عموماً حاصل دگرگونیهای بعد از جنگ جهانی دوم بود. از این رو توسعه علمی نو پا است و تعجبی ندارد اگر به گفتۀ ویراستار کتاب، همۀ اندیشمندان مطرح شده در این کتاب (بجز مارکس و مالتوس) به قرن بیستم تعلق دارند و با تعجب، بسیاری از اندیشمندانی که در این کتاب از آنها نام برده شده یهودیانی بودند که از اتاقهای گاز نازیها جان سالم به در بردند و نجات یافتگان هولوکاست بودند که بعد از تحصیل در امریکا و کار در ادارات این کشور تبدیل به افرادی صاحب نفوذ و صاحب اندیشه شدند که سرگذشت و آرای آنها در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است.
او گفت: کتاب پنجاه متفکر کلیدی توسعه از مجموعۀ پنجاه متفکران کلیدی است که نشر ثالث اقدام به ترجمۀ آنها کرده است، از جمله پنجاه متفکر جهانیسازی و پنجاه متفکر کلیدی توسعه که منتشر شدهاند و پنجاه متفکر کلیدی محیط زیست و پنجاه متفکر کلیدی جامعهشناسی که در دست انتشارند. این کتاب تنها به نظریهپردازان آکادمیک نمیپردازد و از این روست که برخی نامها برای ما آشنا نیستند. ویراستار کتاب هدف این کتاب را برگزیدن اندیشمندانی از مناطق جغرافیایی گوناگون عنوان کرده است تا سلطۀ فراگیر امریکایی ـ انگلیسی در حوزۀ نظریه و گفتمان را به چالش بکشد و چندصدایی را در این عرصه گسترش دهد. کتاب پنجاه متفکر کلیدی توسعه در سال ۲۰۰۶از سوی انتشارات راتلج در لندن منتشر شد. بنا به گفتۀ ویراستار، این پنجاه نفر از میان دویست صاحب نظر حوزۀ توسعه و با مشورت استادان و ناشران برگزیده شدهاند. ویراستار کتاب، آقای دیوید سایمون، استاد جغرافیای توسعه و محیط زیست در دانشگاه لندن است. به گفته ایشان کوشش شده تا اندیشمندان برگزیده شده، اگر هم بازنشسته یا فوت نشدهاند، دست کم در پایان دورۀ کاریشان باشند تا آرا و نظراتشان قوام یافته و شکل نهایی به خود گرفته باشد. این صاحب نظران که از چهار گوشۀ جهان و با نگرشهای گوناگون برگزیده شدهاند، در میانشان از جغرافیدان، اقتصاددان، جامعهشناس، مهندس مکانیک، و آموزگار مدرسه گرفته تا رهبران سیاسی و مذهبی حضور دارند که بیانگر ماهیت میان رشتهای این حوزه است. شرح مفصل نظرات و اقدامات عملی آنان که به توسعه در کشوری خاص، منطقهای خاص یا بخشی از جهان منجر شده است، در این کتاب آمده است که از علاقهمندان دعوت میشود برای اطلاع بیشتر به متن کتاب یاد شده مراجعه کنند.
این نشست با پرسش و پاسخ یک ساعته میان سخنرانان و حضار در نشست پایان یافت.